صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۲ - فراز ۱۰
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِي ظُلَمِ اللَّيَالِي مُونِساً، وَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِساً، وَ لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَى الْمَعَاصِي حَابِساً، وَ لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِي الْبَاطِلِ مِنْ غَيْرِ مَا آفَةٍ مُخْرِساً، وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِراً، وَ لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً، حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِي ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِي عَلَى صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ.
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و قرآن را براى ما در تاریکی هاى شب (که در آن وحشت و ترس پیش آید) مونس و آشنا، و از تباه کاریهاى شیطان (برانگیختن او انسان را بر آنچه سزاوار نیست) و از در دل گذراندن اندیشه هاى بد حافظ و نگاهدارنده، و براى گامهاى ما از بردنشان ما را به سوى گناهان، بازدارنده، و براى زبانهامان از فرورفتن در باطل و نادرستى (دروغ، بیهوده و بیجا سخن گفتن) بى آنکه از مرض و بیمارى باشد گنگ کننده، و براى انداممان از بجا آوردن گناهان منع کننده، و براى تامل و اندیشه ى در عبرت و پند گرفتن (از گرفتاران به اعمال و کردار خویش) که غفلت و فراموشى ما آن را در هم پیچیده گشاینده گردان تا فهم و دانستن شگفتیها (علوم و مواعظ و حکم) و مثلها و داستانهاى منع کننده ى (از گناهان) آن را، که کوه هاى استوار با سختى آنها از زیر بار رفتن آن ناتوانند، به دلهاى ما برسانى (اشاره به فرمایش خداى تعالى «س 59 ى 21(: لو انزلنا هذا القران على جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون یعنى اگر این قرآن را بر کوهى مىفرستادیم مىدیدى که کوه «با بزرگى و سختى» از ترس خدا فروتن و شکافته و از هم ریخته مىگشت، و این مثلها را براى مردم مىزنیم امیدوار باش که ایشان تفکر و اندیشه نمایند «در این بیان توبیخ و سرزنش است بر سخت دلى انسان و فروتنى نکردن او هنگام خواندن قرآن و اندیشه نکردنش براى آنچه در آنست)».