چون دفع رنج و بلائى از او مى شد يا به مطلوب و نعمتى از لطف خدا كامياب مى شد به اين دعا به شكر و سپاس حق و به راز و نياز با خداى متعال مى پرداخت
̶ اى خداى من تو را حمد و ستايش (و شكر و سپاس مى گويم) بر قضا (و قدر) نيكويت (كه بر من بنده ضعيف نكو تقدير فرمودى و حاجت و مطلبم برآوردى) (و رنج و غم و آلام) و بلاى خود را از من دفع فرمودى (اما حالى كه در دنياى عاجل به نعمتت مرا مورد لطف و رحمت قرار دادى و عافيت و آسايش از رنج و بلا نصيبم فرمودى) پس اكنون درخواست دارم كه حظ و بهره مرا از رحمتت تنها همين نعمت و عافيت و آسايش دنيوى قرار ندهى (كه در آخرت از نعمت ابد و عافيت سرمد محرومم سازى) تا من به آنچه محبوب و مطلوبم بود (از نعمت دنيا و عافيت از بلاى عاجل نشاه ى طبيعت از نعمتهاى ابدى آخرت و سعادت جاويدان عالم قيامت) محروم باشم در صورتى كه غير من بندگان ديگرت به همين بلا و رنج كه مرا ناخوش و مكروه بود آنها به آن بلا (صبر كرده و رنج كشند و در نتيجه رنج و بلاى دنيا) به سعادت آخرت (و رحمت ابد) نائل شوند (بلكه چنانكه در دنياى عاجل نعمتم دادى و بلا و مصيبتم برطرف ساختى در آخرت هم به نعمت ابد و عافيت و سعادت سرمد كاملا بهره مندم فرما)
̶ و اگر با اين نعمت و عافيت دنيوى كه عطا كردى و در آن روز را شب و شب را روز مى كنم در مقابل مرا بلائى است در آخرت كه هيچ منقطع نشود و روز و عذابى كه ابدا برطرف نمى گردد پس در اين صورت اى خدا رنج و بلاى آخرت را بر من مقدم بدار (و در دنيا انداز كه منقطع است) و آن آسايش و عافيت نعمت دنيا را موخر ساز و به عالم آخرت انداز كه آنجا نعمتش ابدى و عافيت و سعادتش جاويد است
̶ زيرا نعمتى كه دو روزه منقطع و عاقبتش فناست بسيار نيست (بلكه ناچيز و ناقابل و زائل است) و اما آنچه باقى و ابدى است و هرگز فنا نپذيرد هر قدر باشد كم نيست و درود بر محمد و آل پاكش باد (خلاصه يعنى نعمت و بلاى دنيا كثيرش هم قليل و ناچيز است چون فانى و زائل است و نعمت و عذاب آخرت اندكش هم بسيار است زيرا ثابت و باقى و زوال ناپذير است پس نعمت ابدى و دفع رنج و بلاى دائمى را از تو درخواست كنيم و اما اگر خدا در دنيا هم به بنده اش نعمتى دهد يا بلا و رنجى را برطرف سازد و آن مانع درجات آخرت و نعم بهشت ابد نشود آن نيز نيكوست و بر آن نعمت دفع بلا خدا را بايد سپاس و ستايش كنيم.)
................................