صحیفه سجادیه - دعای شماره ۵۰ - فراز ۵
فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِالَْمخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَةَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّةَ الْهَلُوعَةَ، الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ حَرَّ شَمْسِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ حَرَّ نَارِكَ، وَ الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ صَوْتَ رَعْدِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ صَوْتَ غَضَبِكَ؟
پس از تو درخواست مى نمایم- بار خدایا- قسم به نامهاى پنهان شده ات (نامهائى که علم آن را به خود اختصاص داده اى، پیغمبر- صلى الله علیه و آله- فرموده: خداوند را چهار هزار نام است، هزار نام را کسى جز خدا نمى داند، و هزار نام را کسى جز خدا و فرشتگان نمى داند، و هزار نام را کسى جز خدا و فرشتگان و پیغمبران نمى داند، و چهارمین هزار را مومنین مى دانند، پس سیصد نام از آن هزار نام در توریه است، و سیصد در انجیل، و سیصد در زبور، و یکصد در قرآن، نود و نه نام آشکار و «یکى اسم اعظم» از آنها پنهان است، هر که آنها را بشمارد «معانى آنها را بداند چنانکه از شیخ صدوق علیه الرحمه نقل شده» داخل بهشت شود) و به جمال و نیکوئیت که پردهها (انوار عزت و جلال و عظمت و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و آفریده شدگان) پوشیده است که رحم و مهربانى کنى این جان بىتاب و این استخوان ضعیف و ناتوان را که توانائى گرمى آفتابت را ندارد پس چگونه گرمى آتش «دوزخ» تو را توانائى دارد؟! و (شنیدن) آواز رعد و غرش ابر تو را توانائى نداد پس چگونه (تحمل سختى) بانگ خشمت (دورى از رحمتت) را توانائى دارد؟!