• بخشی از دعای شانزدهم
1- خداوند هر كس را كه پس از توكل به او، درباره فقرش شكایت به
امورى كه امام سجاد عليه السلام در اين جا از خداوند سبحان درخواست نموده ، عبارت اند از :
1. «عافيت» : در امان بودن از ناگوارى ها است و امام عليه السلام عافيتى را درخواست فرموده است كه رهايى بخش كسالت ها و حاكم بر همه ى عرصه هاى حيات انسان باشد ؛ آن چنان كه هم دنيا و هم آخرت را فرا گيرد .
2. «صحت» : عبارت است از پايدارى حالت طبيعى ؛ به گونه اى كه آثار شناخته شده بر آن مترتب باشد . اين معنا در تمام موارد كاربرد كلمه ى صحت جارى است ؛ مثلا اگر مى گويند نمازت صحيح است به معناى عدم نياز به قضاى آن است و نيز خبر صحيح به مفهوم خبر مطابق با واقع است .
3. «سلامت» : به معناى دور بودن آفات و بيمارى ها از بدن است .
4. «امن» : به معناى فقدان ناگوارى ها در حال و منتفى بودن احتمال آن در آينده است ؛ به گونه اى كه انسان هيچ دل نگرانى نداشته و ذهن و خيال او آرام باشد .
5. «بصيرت قلب» : يعنى بينش خاصى كه انسان را براى آگاهى هاى لازم و دريافت هاى دقيق آماده مى كند . اگر اين بينش خاص قوت و شدت بيشترى بيابد ، باورهاى عقلانى و برهانى او عميق تر گرديده و جرقه ى نخستين درجات ديد قلبى او - كه ارتباط با ملكوت عالم است - نهاد جان او را روشن مى سازد و به تدريج فرد در پيوند با ملكوت عالم و فرشتگان و مأموران الهى قرار مى گيرد و آثار چنين كرامت عظيمى در رفتار و كردار وى به خوبى پديدار مى شود .
تفاوت چنين انسانى با يك فرد عادى ، در ذات و ماهيت آن دو است . بر اين پايه ، مؤمن و كافر در واقع دو ماهيت متفاوت اند كه حتى در رفتارهاى به ظاهر مشترك - چون خوردن و خوابيدن - هدف هاى متضادى را دنبال مى كنند ؛ يكى جز عمرگذرانى و كام جويى نمى شناسد و ديگرى مقصود از اين امور ابتدايى را تكامل و رشد معنوى مى داند .
6و7 . «خشيت» و «خوف» : كه اعم و اخص من وجه اند ؛ يعنى گاهى خوف و خشيت يك حقيقت هستند ؛ چنان كه قلب از عذاب يا ظهور جلال حضرت حق بلرزد و گاهى «خشيت» هست و «خوف» نيست ؛ مانند آن كه فرد در حالت
ظهور اسماى جلال - كه اصلا ترس آور نيست - در بهت و هيمان خاصى فرو رود و گاهى «خوف» هست و «خشيت» نيست ؛ مانند ترس از جنايات گذشته و بازتاب آنها .
اللهم صل على محمد و آله ، و عافنى عافية كافية شافية عالية نامية ، عافية تولد فى بدنى العافية ، عافية الدنيا والآخرة ، و امنن على بالصحة و الأمن و السلامة فى دينى و بدنى ، و البصيرة فى قلبى ، و النفاذ فى أمورى ، و الخشية لك ، و الخوف منك ، و القوة على ما أمرتنى به من طاعتك ، و الاجتناب لما نهيتنى عنه من معصيتك ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و به من عافيتى كرامت كن كه كفايت كننده از ديگران و سلامتى بخش و رو به فزونى باشد و بدن مرا عافيت دنيوى و اخروى بخشد و بر من منت نه و سلامتى و امنيت و تندرستى و تدين راستين و روشن بينى در جان و تسلط بر كارها و خشيت و خوف از خودت و توانايى بر اوامرت و دورى از منهيات و گناهان را روزى ام فرما .
درس هاى آموزنده
امورى كه امام سجاد عليه السلام در اين جا از خداوند سبحان درخواست نموده ، عبارت اند از :
1. «عافيت» : در امان بودن از ناگوارى ها است و امام عليه السلام عافيتى را درخواست فرموده است كه رهايى بخش كسالت ها و حاكم بر همه ى عرصه هاى حيات انسان باشد ؛ آن چنان كه هم دنيا و هم آخرت را فرا گيرد .
2. «صحت» : عبارت است از پايدارى حالت طبيعى ؛ به گونه اى كه آثار شناخته شده بر آن مترتب باشد . اين معنا در تمام موارد كاربرد كلمه ى صحت جارى است ؛ مثلا اگر مى گويند نمازت صحيح است به معناى عدم نياز به قضاى آن است و نيز خبر صحيح به مفهوم خبر مطابق با واقع است .
3. «سلامت» : به معناى دور بودن آفات و بيمارى ها از بدن است .
4. «امن» : به معناى فقدان ناگوارى ها در حال و منتفى بودن احتمال آن در آينده است ؛ به گونه اى كه انسان هيچ دل نگرانى نداشته و ذهن و خيال او آرام باشد .
5. «بصيرت قلب» : يعنى بينش خاصى كه انسان را براى آگاهى هاى لازم و دريافت هاى دقيق آماده مى كند . اگر اين بينش خاص قوت و شدت بيشترى بيابد ، باورهاى عقلانى و برهانى او عميق تر گرديده و جرقه ى نخستين درجات ديد قلبى او - كه ارتباط با ملكوت عالم است - نهاد جان او را روشن مى سازد و به تدريج فرد در پيوند با ملكوت عالم و فرشتگان و مأموران الهى قرار مى گيرد و آثار چنين كرامت عظيمى در رفتار و كردار وى به خوبى پديدار مى شود .
تفاوت چنين انسانى با يك فرد عادى ، در ذات و ماهيت آن دو است . بر اين پايه ، مؤمن و كافر در واقع دو ماهيت متفاوت اند كه حتى در رفتارهاى به ظاهر مشترك - چون خوردن و خوابيدن - هدف هاى متضادى را دنبال مى كنند ؛ يكى جز عمرگذرانى و كام جويى نمى شناسد و ديگرى مقصود از اين امور ابتدايى را تكامل و رشد معنوى مى داند .
6و7 . «خشيت» و «خوف» : كه اعم و اخص من وجه اند ؛ يعنى گاهى خوف و خشيت يك حقيقت هستند ؛ چنان كه قلب از عذاب يا ظهور جلال حضرت حق بلرزد و گاهى «خشيت» هست و «خوف» نيست ؛ مانند آن كه فرد در حالت
ظهور اسماى جلال - كه اصلا ترس آور نيست - در بهت و هيمان خاصى فرو رود و گاهى «خوف» هست و «خشيت» نيست ؛ مانند ترس از جنايات گذشته و بازتاب آنها .
اللهم و امنن على بالحج و العمرة ، و زيارة قبر رسولك ، صلواتك عليه و رحمتك و بركاتك عليه و على آله ، و آل رسولك - عليهم السلام - أبدا ما أبقيتنى فى عامى هذا و فى كل عام ، و اجعل ذلك مقبولا مشكورا ، مذكورا لديك ، مذخورا عندك ؛
خدايا ! توفيق اداى حج و عمره و زيارت قبر رسولت - كه درود و رحمت و بركات تو بر او و خاندان او باد - و زيارت قبور خاندان پيامبرت عليهم السلام را پيوسته در اين سال و همه سال ها به من عطا فرما و آن را مقبول و مورد سپاس و مورد نظر خودت و ذخيره اى براى من قرار ده .
كاركردهاى فردى ، اجتماعى و بين المللى حج
حج - كه كنگره ى عظيم جهان اسلام است - گذشته از فضيلت هاى بسيار براى زائران ، يكى از كارآمدترين روش هاى مديريت سياسى در جهان اسلام و نيز عميق ترين روش پرورش استعدادهاى روحى و معنوى امت اسلام است كه اثر تربيتى آن براى توان گران و ثروتمندان - كه غالبا به آسايش و راحت طلبى خوى كرده اند - چشم گيرتر مى باشد . اسلام از اين راه ايشان را به نقطه اى دور با آب و هوايى گرم مى فرستد كه فرهنگ مردمان آن جا نمى شناسند و با يك سلسله دستورالعمل هاى حساب شده ، آنها را به سوى رشد فرهنگ و تعميق مناسبات بندگى و بريدن از ماسوى الله دعوت مى فرمايد .
انسان در موسم حج بايد در قالب اين دستورها ، بسيارى از رسوم و آداب قومى و قبيله اى و عرفى را ناديده انگارد و بر همه ى آنها خط بطلان كشد و احرام بندد تا همه ى پيرايه ها و امور اعتبارى دنيوى را - كه در آخرت خريدارى ندارد - بر خود حرام كند و به دور ريزد . حج آدمى را به فطرت اوليه ى خود بازگشت مى دهد و در بعد اجتماعى ، شعار دين و تابلوى نمايان مكتب متين اسلام و نماد هم دلى و هم سويى و تمركز مسلمانان به شمار مى رود .
از ديگر كاركردهاى حج ، آگاهى جوامع اسلامى از حال يكديگر و تبادل كمك هاى معنوى و مادى بين آنان است .
در سطح بين المللى ، چنان چه حج ابراهيمى با همه ى شرايطش و به طور كامل اجرا گردد ، بزرگ ترين سد در برابر توطئه هاى نظام سلطه ى جهانى عليه مسلمانان خواهد بود . يكى ديگر از بازتاب هاى خارجى حج ، آگاهى عموم جوامع انسانى از آموزه هاى روح بخش اين مكتب الهى است كه خود يكى از روش هاى مؤثر تبليغى در عرصه ى رزمايش فرهنگى تمدن ها است .
مطالعه ى آمارى نشان مى دهد كه حج سبب گردش طبيعى تعداد قابل توجهى از مردم مختلف دنيا به آيين اسلام بوده است .
همين ها و نيز نكته هاى ناگفته ديگر ، سبب شده كه امام سجاد عليه السلام و ساير امامان عليهم السلام انگيزه ى حج و عمره را اين چنين با تأكيد در بين امت تقويت كنند و پيوسته دستور دهند كه براى توفيق اداى مناسك اين دو تكليف عظيم ، دعا كنيم ؛ براى نمونه ، اميرمؤمنان عليه السلام در وصيت خود دستور اكيد داده است :
الله الله فى بيت ربكم فلا تخلوه ما بقيتم ؛ فانه ان ترك لم تناظروا ؛
مبادا خانه ى خدا را خالى بگذاريد ، كه در اين صورت از بلاهاى فراوان در امان نخواهيد ماند .
نيز از همين رو ، پاداش دنيوى و جزاى اخروى به جاى آوردگان حج و عمره فوق حد تصور است ؛ از جمله رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود :
الحجة ثوابها الجنة ، و العمرة كفارة لكل ذنب ؛
ثواب حج ، بهشت است و عمره ، كفاره ى همه گناهان مى باشد .
نيز امام صادق عليه السلام فرمود :
الحاج و المعتمر وفد الله ؛ ان سألوه أعطاهم ، و ان دعوه أجابهم ، و ان شفعوا شفعهم ، و ان سكتوا ابتدأهم ، و يعوضون بالدرهم ألف ألف درهم ؛
به جاآورنده ى حج و عمره بر خداوند وارد مى شوند و خداوند متعال آنان را اكرام مى كند ؛ اگر او را بخوانند ، اجابت مى فرمايد و اگر شفاعت كنند ، مى پذيرد و اگر ساكت بمانند ، او سخن گويد و به جاى هر درهم كه هزينه كرده اند ، يك ميليون درهم كرامت مى فرمايد .
و أنطق بحمدك و شكرك و ذكرك و حسن الثناء عليك لسانى ، و اشرح لمراشد دينك قلبى ؛
زبانم را به حمد و ياد و شكر و ستايش نيك خود گويا گردان و قلبم را براى پذيرش هدايت هاى دين و دستورهاى آيين خود بگشاى .
لزوم هماهنگى ميان ظاهر و باطن در پرستش خدا
لازم است كه انسان در پرستش و بندگى خدا ظاهر و باطن را هماهنگ سازد تا ظاهر ، گوياى باطن باشد ، بنابراين اگر زبان ظاهر به ستايش گشوده گردد ، ولى زبان دل با آن هم آواز نباشد ، اثر چشم گيرى بر ستايش زبانى مترتب نخواهد شد و در قيامت خريدارى نخواهد داشت . زبان بايد ترجمان دل باشد تا ذكرش ، صادق و خالص باشد و شكر و ثناى او مؤثر افتد .
بنابراين ، مفهوم سخن امام زين العابدين عليه السلام در اين جا آن نيست كه : خدايا ! زبان مرا به شكرگزارى ناطق گردان ، زيرا اين امر ممكن است و همه ى ما مى توانيم با زبان خود جملاتى نظير : «شكرا لله» يا «الحمد لله» را ادا كنيم ، بلكه مقصود آن است كه خداوندا به قلب من الهام كن كه زبان را وادارد تا به جاى سخنان بيهوده و خالى از فايده يا معصيت بار ، به ذكر و شكر حضرت حق بپردازد .
توجه به گنجايش افراد در دريافت حقايق برين
در ادامه امام عليه السلام فرمود : خدايا ! قلب مرا براى رشد لايق يك انسان ، گنجايش بيشتر عطا فرما . اين دعا زمينه ساز تكامل انسان است ، زيرا هر قلبى گنجايش خاصى دارد و چنين نيست كه هر معنا و مفهومى را بتوان با هر كسى بازگفت . فهم بسيارى از حقايق برين به توان روحى و ذهنى خاصى نيازمند است كه افراد كم ظرفيت از آن بى بهره اند ؛ از اين رو ، اميرمؤمنان - سلام الله عليه - مى فرمايد :
ان هذه القلوب أوعية و خيرها أوعاها ؛
قلب ها به مثابه ى ظرفى هستند و بهترين آنها دلى است كه براى فهم حقايق ظرفيت بيشترى داشته باشد .
نقل است بعض از كسانى كه آمادگى شنيدن و دريافت مطالب عميق را نداشته اند ، در اثر عدم تحمل معنا ، كارشان به ارتداد كشيده است ؛ چنان كه فردى به ملاقات يكى از سالكان سبيل معرفت رفت ، در حالى كه تنها به مراحل آغازين كشف نايل شده بود ، ولى استاد بى خبر از تازه كار بودن اين فرد ، دستورالعمل سنگينى به وى تجويز كرد كه نه تنها به رشد وى كمك نكرد ، بلكه به سرعت نشاط فكرى و عملى را از او ستاند و اندك اندك لاغر و ضعيف شد و پس از چند روز جان باخت . چنين رخدادى از آن جهت حادث شد كه شنونده هنوز ظرف جانش آماده ى شنيدن و يافتن آن سطح از معنا نشده بود . بعضى از اساتيد مجرب پس از اين واقعه ى ناگوار بدان سالك دستور دادند كه ديگر به هيچ كس دستورالعمل ندهد .
و أعذنى و ذريتى من الشيطان الرجيم ، و من شر السامة و الهامة و العامة و اللامة ، و من شر كل شيطان مريد ، و من شر كل سلطان عنيد ، و من شر كل مترف حفيد ، و من شر كل ضعيف و شديد ، و من شر كل شريف و وضيع ، و من شر كل صغير و كبير ، و من شر كل قريب و بعيد ، و من شر كل من نصب لرسولك و لأهل بيته حربا من الجن و الانس ، و من شر كل دابة أنت آخذ بناصيتها ، انك على صراط مستقيم ؛
خدايا ! من و فرزندانم را از شر شيطان رانده شده ، در پناه خود قرار بده و از شر هر جانور گزنده و كشنده و غيركشنده و همه ى جانوران و وحوش و از شر هر شيطان سركش و هر سلطان ظالم و از شر مترفان مخدوم و از شر هر ضعيف و قوى و از هر فرد شريف و پست و از شر هر نزديك و دور و از شر آن دسته از افراد جن و انس كه در حق رسول تو و خاندان او عداوت مى ورزند و از شر هر جنبده اى كه در اختيار تو است، حفظ فرما ، كه تو بر طريق حق و مستقيم حاكم و ناظر هستى.
...........................
دعاى آن حضرت عليه السلام است در طلب آمرزش
از دعاهاى آن حضرت است هنگام اعتراف به تقصير در اداى شكر
o
و از دعاى امام عليه السلام بود، هنگامى كه تندرستى و سپاس گزارى بر آن
̶ پروردگارا مرا سه امر از سئوال به درگاهت منع مى كند و محجوب مى
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.