امام زين العابدين عليه السلام در اين فراز به اين نكته اشاره مى فرمايد كه از جمله عوامل سلب توفيق و عدم كاميابى به دعا، سه چيز است :
1. ناديده گرفتن فرمان هاى الهى و غفلت از الزام هاى شرعى و تساهل و تسامح در واجباتى كه كوتاهى در آنها سرنوشت انسان را دگرگون مى سازد ، زيرا آن چه كه خداوند متعال واجب كرده است ، از جمله حقايقى است كه اركان نظام انسانيت را تشكيل مى دهد و در ساختار حقيقت انسانى و طى مدارج والاى او سهم اساسى دارد ؛ بنابراين ، ناديده گرفتن و رها كردن آن چه شارع مقدس سخت بدان اهتمام ورزيده است ، بريدن ريسمان محكمى است كه انسان را از سقوط در دره ى اسفل السافلين نگاه مى دارد و طبعا چنين فردى كه با از دست دادن حبل المتين الهى در وادى گمراهى سقوط مى كند ، راه به سويى نخواهد برد و نقطه اى براى اتكا و دادرسى براى دعا نخواهد داشت .
2. مبادرت ورزيدن به منهيات الهى : كه درست در نقطه ى مخالف مانع نخست قرار دارد ؛ يعنى مانع اول از دست دادن مصالح و عوامل رشد و كمال است ، اما مانع دوم عبارت است از فراهم آوردن عوامل تخريب و انهدام پايه ى ساختارى كه شارع مقدس براى انسان بنا كرده است ، چه اين فرد عصيان گر چونان فردى كه به دست خود، سراى خويش را ويران سازد ، در متلاشى كردن قوام انسانيت و مدارج پيشرفت و موفقيت خود تلاش مى كند و چنين شخصى ، هرگز با عوامل فلاح و صلاح سنخيت نخواهد يافت . از اين رو، اميرمؤمنان، على عليه السلام ، در دعاى كميل چشم پوشى از اين گونه گناهان را كه مانع اجابت دعا است ، درخواست نموده و با خداوند سبحان چنين راز و نياز مى كند :
اللهم اغفر لى الذنوب التى تحبس الدعاء؛
خدايا ! آن دسته از گناهان مرا كه موجب عدم اجابت دعا مى شود ، بر من ببخشاى .
نيز در جمله ى ديگر همان دعا ، چنين مى فرمايد:
اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل البلاء؛
خدايا ! گناهان بلاخيز را بر من ببخشاى .
به راستى ، جرأت ورود به محرمات و هلاكت گاه ها ، تهورى جنون آميز است ، زيرا تكرار چنين فاجعه اى ، يك باره انسان را از حقيقت انسانيت خارج كرده و به ورطه ى حيوانيت مى كشاند و اين سقوط عظيم آثار بسيار ناگوار ؛ مانند سلب توفيق دعا را در پى دارد و خداوند متعال چنين فردى را كه در رحمت را به روى خود بسته و به ديگران روى آورده است ، به حال خود وامى گذارد و هرگز از وى خشنود نخواهد بود . قرآن كريم در توصيف اين گونه افراد كه مرتكب كارهاى زشت شده و از آفريدگار خود شرم ندارند ، مى فرمايد :
(كأنما أغشيت وجوههم قطعا من الليل)؛
گويى چهره هايشان با پاره اى از شب تار پوشيده شده است .
مقصود از سياهى ، سياهى رنگ چهره در برابر سفيدى رنگ آن نيست ، بلكه مقصود دور بودن از راه نجات و فرو رفتن در قعر طبيعت و چاه تاريك عالم خاكدان است . اين تيره و تارى را آن گاه انسان مى فهمد كه پس از برطرف شدن حجاب طبيعت و ورود در عالم برزخ ، جلوه ى روشن و فضاى ملكوتى انسانيت را به وضوح بنگرد ؛ در اين صورت واماندگى و وابستگى خود را در عالم ماده مى يابد ؛ يعنى مى فهمد كه در پايين ترين و پست ترين مرتبه ى وجود قرار دارد و آن گاه پى مى برد راهى كه در زندگى انتخاب كرده بود، چنان كژ بوده است كه نه تنها به فلاح و رستگارى ختم نگرديده ، بلكه او را به بدترين مقامى كه براى انسان متصور است ، كشانده است و اين كژى و كاستى ، در اثر رفتارهاى درازمدت و اعمال زشت متراكم او پديد آمده و وجود بر آن پايه ساخته و پرداخته شده است و در قالب معينى در عالم برزخ و قيامت تبلور يافته است .
3. كفران نعمت و تقصير در اداى وظيفه ى بندگى : بنده بايد در برابر عطاياى حضرت حق شاكر باشد . در قرآن كريم آيات بسيارى به شكر نعمت دستور داده است ، تا آن جا كه سرباز زدن از اين وظيفه ى الهى موجب عذاب و خسران شمرده شده است :
(لئن شكرتم لأزيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد)؛
اگر سپاس بورزيد ، قطعا بر نعمتتان مى افزايم و اگر ناسپاسى كنيد ، عذاب من سخت است .
يكى از مصداق هاى عذاب شديد ، سلب توفيق در دعا است كه در اثر گرفتارى هاى بسيار براى انسان پيش مى آيد و نعمت هاى فراوان از دست او مى رود و انسان به زيان بزرگ و غير قابل جبران دچار مى گردد؛ به ديگر سخن، كوتاهى در سپاس گزارى از نعمت هاى حضرت حق – جل و علا – مستلزم گم كردن در خانه ى معبود است ؛ آن چنان كه ديگر توفيق نيابد كه در خانه ى مجيب الدعوات را بكوبد ، بلكه به كسانى واگذار مى شود كه هرگز مرهمى بر جراحت هاى او نخواهند نهاد . از اين رو ، امام سجاد عليه السلام در نخستين عبارات دعاى شريف ابوحمزه به درگاه خداوند سبحان عرض مى كند :
الحمد لله الذى لم يكلنى الى الناس فيهينونى ؛
سپاس خدايى را كه مرا به مردم واگذار نكرد تا آنان خوارم سازند .
ناگفته پيدا است كه آن چه امام عليه السلام در اين عبارت فرموده ، بيان موانع دعا و اجابت آن به طور كلى و عمومى است و بدين نكته اشاره دارد كه عدم موفقيت در دعا ، خود بزرگ ترين محروميت و نشانه ى آن است كه تكامل انسانى داراى موانعى است كه سد عظيم در برابر رشد و شكوفايى او مى باشد و سالك بايد آن موانع را يافته و در چاره جويى آنها بكوشد. بنابراين ، پرواضح است كه مقام عصمت امام سجاد و ديگر معصومان عليهم السلام مقدس تر از آن است كه توهم شود آنان در اين گونه دعاها از سوء حال خود به معنايى كه ذكر شد ، به درگاه خدا گله و شكوه مى كرده اند .
و يحدونى على مسألتك تفضلك على من أقبل بوجهه اليك ، و وفد بحسن ظنه اليك ، اذ جميع احسانك تفضل ، و اذ كل نعمك ابتداء؛
و آن چه مرا به درخواست از تو وا مى دارد ، ان است كه مى دانم هر كس به تو روى كند و با گمان نيك به درگاه تو توجه كند ، مورد تفضل تو قرار مى گيرد ، زيرا هر چه تو عطا مى كنى ، تفضل و هر نعمتى كه مى بخشى ، بى سابقه است.
...............