― ستايش از آن خداى اول است كه هيچ اولى قبل از او نيست. و مخصوص خداى آخر است كه هيچ آخرى بعد از او نيست.
― خدايى كه ديدگان هر بيننده اى از ديدنش قاصر و انديشه ى هر توصيف كننده اى از وصف او عاجز است.
― جهان آفرينش را با قدرت كامل و مشيت بالغ خويش بى آنكه نمونه و الگويى در كار خلق آن وجود داشته باشد آفريد.
― سپس آفريدگان را با اراده ى خود به راه راست راهى ساخت و آنها را در مسير محبت خويش برانگيخت. كسانى كه اراده ى خدا آنها را بر ديگران مقدم داشته ياراى تاخير و عقب افتادن ندارند و نيز كسانى كه مشيت الهى آنان را از ديگران عقبتر انداخته است قدرت جلو افتادن ندارند.
― و خداى متعال براى هر يك از جانداران، رزق معلومى را تقسيم نموده است، كه هرگز نتواند آن كس كه برايش رزق زيادى مقدر فرموده از آن بكاهد و كسى كه برايش اندك مقدر نموده، بر آن بيفزايد.
― آنگاه خداوند در زندگى هر يك از آفريدگان، اجلى را معين نموده و براى آن پايانى را منظور داشته است، كه با گذر ايام عمر، به سوى آن گام برمى دارد. و با سپرى شدن لحظات روزگار، آن اجل فرا مى رسد. و آنگاه كه آخرين قدم را برمى دارد و عمر او به پايان مى رسد، خداوند جان او را بگيرد و به سوى مقصدى كه دعوتش فرموده است يعنى ثواب وافر و بهشت برين يا شقاوت و دوزخ الهى، رهسپار سازد.
― اين، براى آن است كه بدكاران را به كيفر اعمال زشت خود برساند و نيكوكاران را بر اساس عدالت خويش، پاداش نيكو عطا فرمايد. پاك و منزه است اسماء او، و آشكار است نعمتهاى او. هيچ كس حق ندارد از كار او بازخواست كند اما همگان در پيشگاه او مورد سوال واقع مى شوند.
― ستايش مخصوص خدايى است كه اگر شناخت حمد و ثناى خويش را با ابتلاى بندگان به نعمتهاى گوناگون و احسانهاى فراوان دريغ كند، بندگان در نعمتها و منتهاى الهى تصرف كنند و ستايش او انجام ندهند و رزق و روزى خويش گسترش دهند و شكر او ننمايند.
― در اين صورت از مرز انسانيت خارج شده و به حد حيوانيت سقوط كنند. چنانكه خداوند متعال در كتاب محكم خويش، آنها را چنين توصيف كرده است: حيوانند بلكه از حيوان گمراه ترند.
― و ستايش مخصوص خداست چرا كه بهره اى از معرفت خود را به ما ارزانى فرمود و از نعمت شكر خويش به ما الهام فرمود و برخى از درهاى نامتناهى علم به ربوبيتش را به سوى ما گشود و ما را به مرتبه ى اخلاص در توحيد خويش راهنمايى نمود و از شائبه ى الحاد و شك در امرش دور كرد.
― او را چنان ستايشى كنيم كه در تمام عمر در شمار بندگان ستايشگر پروردگار باشيم و با ستايش خويش گوى سبقت را از كسانى كه به مقام عفو و خشنودى او سبقت گرفته اند برباييم.
― حمد و ستايشى كه تاريكيهاى عالم برزخ را براى ما روشن سازد و راه دشوار جهان آخرت را براى ما آسان گرداند و منازل ما نزد شاهدان صحنه ى محشر، شريفتر شود. روزى كه هر شخصى به پاداش و كيفر اعمالش مى رسد و هرگز به كسى ستم نمى شود. روزى كه هيچ يار و ياورى نمى تواند كارى انجام دهد و (انسانهاى گرفتار عذاب) يارى نمى شوند.
― خداى را آنگونه ستايش مى كنيم كه حمد و ثناى ما تا اعلى عليين برسد و در كتاب مرقوم نزد شاهدان مقرب الهى قرار گيرد.
― ستايشى كه موجب چشم روشنى ما به هنگامى گردد كه چشمها از ترس و وحشت، برق زنند و خيره شوند. و ما به وسيله ى حمدمان روزى كه بدكاران روسياه هستند نزد پروردگار روسفيد شويم.
― حمدى كه ما را از آتش دردناك الهى برهاند و در جوار كرم خداى، جاى دهد.
― ستايشى كه به ما توان آن بخشد تا بتوانيم با فرشتگان مقرب الهى رقابت و همدوشى نماييم و در بهشت جاويد الهى و محل كرامت ربوبى با انبيا و رسل الهى همنشين شويم.
― ستايش، مخصوص خدايى است كه براى ما اخلاق نيكو و صفات حسنه را برگزيد.
― و براى ما روزيهاى پاكيزه ارزانى داشت و ما را بر همه ى آفريدگان برترى و فضيلت پايدار بخشيد. تا آنجا كه همه ى آفريدگان با قدرت كامل و عزت الهى، مطيع و منقاد ما گرديدند.
― ستايش مخصوص خدايى است كه جز باب نياز ما به سوى خودش همه ى درهاى نياز را بر روى ما بسته است! با اين حال، چگونه مى توانيم او را ستايش كنيم و كى مى توانيم از عهده ى شكر او برآييم؟
― حمد از آن خدايى است كه ابزار بسط و گسترش را با ما درآميخت و اسباب قبض را براى ما قرار داد و ما را با نشاطهاى زندگى كامياب نمود و جوارح انجام اعمال را در وجود ما آفريد. و با روزيهاى پاك، به ما غذا داد و با فضل و كرم خود ما را بى نياز ساخت و با نعمتهاى بى پايان خويش، بر ما منت نهاد.
― آنگاه، براى اين كه طاعت ما را بيازمايد به ما فرمان داد و براى اينكه شكر و سپاس ما را آزمايش كند ما را از امورى نهى فرمود. با آنكه ما بندگان از امر او سرپيچى كرديم و بر مركب نافرمانى سوار شديم، اما او بر عقوبت ما مبادرت نكرد و در انتقام خويش تعجيل نفرمود. بلكه با رحمت خاص خود از روى لطف و كرم با ما مدارا نمود و با رافت و مهربانى، از روى حلم و بردبارى انتظار توبه و بازگشت ما را داشت.
― ستايش مخصوص خدايى است كه ما را بر توبه راهنمايى كرد، نعمتى كه فقط به خاطر فضل و كرمش از آن، بهره مند شديم. و اگر تنها به وسيله ى توبه، اهل فضل و كرم خدا به شمار آييم تحقيقا نعمت او نزد ما نيكو و احسان و فضل او بر ما، بسيار عظيم است.
― البته، سنت خداوند در مورد توبه براى كسانى كه پيش از ما زندگى مى كردند اينگونه نبوده است. همانا، خداوند آنچه خارج از توان و طاقت ما بود از ما برداشته و جز به اندازه ى توان، به ما تكليف نفرموده و تنها به تكاليف سهل و آسان ما را موظف ساخته است و براى هيچ كس، حجت و عذرى باقى نگذاشته است.
― بنابراين، شقى و زيانكار كسى است كه با معصيت پروردگار هلاكت خويش را فراهم مى سازد. و سعادتمند و رستگار كسى است كه مشتاق و راغب خدا بوده از او اطاعت مى كند.
― و ستايش مخصوص خداست. آنسان كه بتواند همه ى ستايشى را كه مقربترين ملائكه و بهترين خلق او و پسنديده ترين ستايشگران نزد او انجام مى دهند شامل بشود.
― ستايشى كه فضيلت و برترى آن نسبت به ساير ستايشها بسان برترى پروردگار بر تمام خلق باشد.
― پس از همه ى حمد و ثناها، باز حمد و ثنا از آن اوست. در مقابل هر نعمتى كه به ما و بر همه ى بندگان گذشته و بازماندگان عطا فرموده حمدى سزاى او است به اندازه ى همه ى اشيائى كه علم بى پايانش به آنها احاطه دارد. و در برابر هر يك از آن اشياء و موجودات، به اندازه ى چندين برابر عددشان حمدى ابدى و سرمدى تا روز قيامت سزاى اوست.
― حمدى كه اندازه اش پايان ناپذير و شمارش بى حساب و مقدارش نامتناهى و زمانش پيوسته باشد.
― حمدى كه ما را به مقام عفو و طاعتش برساند و موجب خشنودى او و وسيله ى آمرزش گردد. و ما را به سوى بهشت خدا راهنمايى كند و از عذاب الهى حفظ نمايد و از غضبش ايمن گرداند و بر طاعت و بندگيش مويد بدارد و از معصيتش بازدارد و ياور ما بر اداى حق و انجام وظايف الهى باشد.
― حمدى كه ما را در شمار سعادتمندان و اولياى الهى قرار دهد و در صف آنان كه با شمشير دشمنان به شهادت رسيده اند درآورد. البته، او سرپرست و ستوده است.
..........................................