شرح فرازهای 13 لغایت 15 دعای چهارم
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى التَّابِعِينَ مِنْ يَوْمِنَا هَذَا إِلَى يَوْمِ الدِّينِ وَ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ وَ عَلَى ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ عَلَى مَنْ أَطَاعَكَ مِنْهُمْ
خدایا! از امروز تا روز قیامت، بر تابعین و همسران و فرزندانشان و بر هر یک از آنان که تو را اطاعت کرده، درود فرست.
صَلَاةً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِي رِيَاضِ جَنَّتِكَ ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ كَيْدِ الشَّيْطَانِ ، وَ تُعِينُهُمْ بِهَا عَلَى مَا اسْتَعَانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ ، وَ تَقِيهِمْ طَوَارِقَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ
درودی که به سبب آن از نافرمانیات بازشان داری و به آنان در باغ بهشت، وسعت و گشایش دهی و از نیرنگ شیطان مانعشان گردی و به هر کار نیکی که نسبت به آن از تو مدد جویند، یاریشان دهی و از حوادث شب و روز حفظشان کنی، مگر حادثهای که به خیر میآید
وَ تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَى اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَكَ ، وَ الطَّمَعِ فِيما عِنْدَكَ وَ تَرْكِ التُّهَمَةِ فِيما تَحْوِيهِ أَيْدِي الْعِبَادِ
و آنان را به سبب آن درود، بر اساس اعتقاد به امید نیک، نسبت به عنایات و لطفت و طمع به آنچه نزد توست و ترک بدگمانی دربارۀ آنچه بندگان مالک و صاحب آناند، برانگیزی
قلب، محل ايمان به حق و قيامت
آرى، وقتى قلب محل ايمان به حق و قيامت و مركز انوار و فيوضات الهيّه شد و نفس متخلّق به اخلاق حسنه گشت و براى روح فضاى پروازى جز فضاى ملكوت نماند و اعضاى رئيسه جسم كه چشم و گوش و زبان و دست و شكم و شهوت و قدم است آراسته به اعمال صالحه شد، رحمت خاصّ حضرت رحيم، آدمى را احاطه مىكند و وى را در حصن حصين لطف محبوب جاى مىدهد، در اين موقعيّت از سرپيچى از دستورهاى حضرت معبود محفوظ مىماند، مستحقّ بهشت عنبر سرشت مىگردد، از حيله و مكر شيطان درونى و برونى در امان مىماند، در تمام امور خير و برّ منصور به نصرت حق و مؤيَّد به تأييدات الهى مىگردد، از پيشامدهاى خطرناك كه در شب و روز بر دشمنان مىبارد محفوظ مىشود، به عنايت و لطف دوست اميد نيك پيدا كرده، به رضوان و رحمتش رغبت شديد نشان مىدهد و از اين كه حضرت حق را در قسمت كردن روزى به عبادش متَّهم به تقسيم بر خلاف عدل كند پرهيز مىنمايد.
عبد در چنين منزلى كه منزل ايمان و رضا و تسليم و توكّل و عشق و محبّت است، چشم دلش باز مىشود و تمام جهان را چون نقشهاى منظّم و بنائى محكم و گلستانى پر از گل و لاله مىبيند و به نظر قلب مىآورد كه همه چيز در جاى خود درست و صحيح است و هيچ گونه جاى اتّهامى به پروردگار بصير و خبير و عليم و كريم و ودود و غفور و مُعطى و رحيم و لطيف و عزيز نيست.
ما جهانجوى و جهانبان دليم
رسته از مملكت آب و گليم
هستى خويش به غم داده و باز
از عنايات غم دل خجليم
بنده مالك و مسجود ملك
آدم منتظم معتدليم
همره ماست دوصد قافله دل
همگى بر همگى مشتمليم
همه مستغرق توحيدصفا
فانى و باقى و لا ينفصليم
[مرتبه عين اليقين يا بلوغ عيان]
«سالك چون با قدم صدق به كمك قرآن و قواعد شرعيّه در سايه نبوّت نبىّ و ولايت ولى صراط مستقيم را بپيمايد، به رحمت خاص رسد و به توسط آن رحمت، مشكلات درونى و بيرونيش حل شود و آنچه به نظر وى اشكال مىآمد مرتفع گردد، كه اين مرتبه را عين اليقين گويند و بلوغ عيان.
[انواع بلوغ نزد عرفا]
عرفا مىگويند: بدان كه بلوغ چهار نوع است:
يكى«بلوغ اسلام» است كه مقام تقليد و انقياد است، و در اين مقام است كه سالك خداى را به زبان يكى مىگويد.
و يكى«بلوغ ايمان» است كه مقام استدلال و علم است، و در اين مقام است كه سالك خداى را به دل يكى مىداند.
و يكى«بلوغ ايقان» است كه مقام اطمينان و آرام است، و در اين مقام است كه سالك خداى تعالى را گوئيا يكى مىبيند.
و يكى«بلوغ عيان» است كه مقام كشف غِطا و شقّ شقاق است، و در اين مقام است كه سالك خداى تعالى را يكى مىبيند.
مدّت فراق گذشت و وقت وصال آمد، شب هجران نماند و روز ديدار ظاهر شد.
﴿لَقَدْ كُنْتَ فِى غَفْلَةٍ مِنْ هذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾«1»[به او مىگويند:] تو از اين روز بزرگ در بىخبرى و غفلت بودى، پس ما پرده بىخبرى را از ديده [بصيرت] ات كنار زديم در نتيجه ديدهات امروز بسيار تيزبين است.
[كمال انواع بلوغ]
بدان كه هر بلوغ كمالى دارد، كمال بلوغ اسلام:
الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ ويَدِه.«2»
مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند.
و كمال بلوغ ايمان:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ* الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنهُمْ يُنفِقُونَ* أُوْلئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً﴾«3»مؤمنان، فقط كسانى هستند كه چون ياد خدا شود، دلهايشان ترسان مىشود، وهنگامى كه آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان مىافزايد، و بر پروردگارشان توكل مىكنند.* هم آنان كه نماز را برپا مىدارند و ازآنچه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند.* مؤمنان واقعى و حقيقى فقط آنانند.
و كمال بلوغ ايقان:
لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يقيناً.«4»
اگر پردهها برداشته شود بر يقينم افزوده نگردد.
و كمال بلوغ عيان:
مُعْتِقُ الْعِبادِ وَمُقَطِّعُ التَّعَلُّقاتِ،
يعنى كمال بلوغ عيان حرّيت است و حرّيت، آزادى و قطع پيوند است، پس كمال آدمى بلوغ و حرّيت است«5»
______________________________
(1)- ق (50): 22.
(2)- الكافى: 2/ 234، حديث 12؛ من لايحضره الفقيه: 4/ 362، حديث 5762؛ وسائل الشيعة: 12/ 278، باب 152، حديث 16300.
(3)- انفال (8): 2- 4.
(4)- بحار الأنوار: 66/ 209؛ غرر الحكم: 119، حديث 2086.
(5)- كشف الحقايق: 125
...............................
پایگاه اطلاع رسانی دفتر استاد حسین انصاریان