بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
- تــازه ها
- متن دعا
- فراز صحیفه
آمار بازدید
تجلى اوج عظمت حق در نفس امام عليه السلام
اللهم الى مغفرتك وفدت ، و الى عفوك قصدت ، و الى تجاوزك اشتقت ، و بفضلك وثقت ، و ليس عندى ما يوجب لى مغفرتك ، و لا فى عملى ما أستحق به عفوك ، و ما لى بعد أن حكمت على نفسى الا فضلك ، فصل على محمد و آله ، و تفضل على ؛
خدايا ! به مغفرت و عفو تو روى آورده ام و به گذشت تو مشتاق و به فضل تو اميدوارم و هيچ چيز كه مرا لايق مغفرت تو يا مستحق عفو تو گرداند ، در من و اعمالم نيست ، بلكه پس از وارسى خود ، جز فضل تو هيچ چيز مايه ى اميد نمى بينم ، پس بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و بر من تفضل فرما .
تجلى اوج عظمت حق در نفس امام عليه السلام
در اين فراز شاهد تجلى اوج عظمت خداوند سبحان در نفس مقدس حضرت سيدالساجدين عليه السلام هستيم . اين اشراق آن چنان است كه امام در هيچ يك از مراحل هستى ، خود را نديده انگاشته است ، بلكه هر چه فضل و كمال و نعمت و معرفت و آگاهى است ، همگى را از الطاف حضرت خداوندى – جل جلاله – به شمار آورده است ؛ تا آن جا كه خود را به هيچ وجه مستحق جزا حتى عفو و مغفرت نمى بيند و با ديد توحيدى ناب خود ، آن چه را كه در دست دارد ، جز به فضل حضرت رب منتسب نمى داند .
بر پايه ى اين نگرش ، توفيق بندگى و پيدايش معرفت و زايش تقوا و بالندگى خضوع و عبوديت همگى از الطافى است كه شكر و سپاس از آنها خود ، شكر و سپاس ديگرى را طلب مى كند .
راه شناخت حضرت حق و توانايى افراد
معرفتى كه از شناخت حقيقت هستى سرچشمه گرفته است ، براى هيچ كس جز نوادر دستگاه خلقت – كه نبى اكرم و اهل بيت عليهم السلام و پس از آنان انبيا عليهم السلام هستند – به دست نمى آيد و البته اين شناخت از سنخ شناختى است كه خداوند متعال به حضرت ابراهيم عليه السلام عنايت فرموده است ؛ آن جا كه مى فرمايد :
(و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الأرض) ؛
ما به ابراهيم ملكوت زمين و آسمان را نمايانديم .
اين ارايه كه شناساندن ملكوت موجودات است نه از قبيل شناخت هاى علم حصولى ، بلكه از سنخ علم حضورى مى باشد كه در اثر عروج روح و خروج از نظام جسمانيت و حركت به فراسوى اين عالم و حشر با ملائكه ى كروبين و بلكه در مظهر اسم اعظم خدا بودن عالم حاصل مى گردد و روشن است كه از راه مطالعه و كتاب يا از راه فكر و بحث نمى توان به چنين معرفتى رسيد ، بلكه اين علم ، موهوبى و به بيان ديگر تفضل ويژه اى است كه از طرف حضرت ربوبى افاضه مى شود و كسى جز خدا از چگونگى اين آگاهى ، انواع آن ، روابط اين انواع و حقيقت آنها آگاه نيست مگر آن كه خود او به كسى ياد دهد .
البته برخى از علماى كامل و شاگردان مكتب الهى به بعضى از اين مراتب رسيده اند و اين پس از گذراندن دوران طولانى از آموزش علوم رسمى متعدد و گسترده ، همراه با خلوص نيست و طهارت و پاكى جان بوده است كه زمينه ى آگاهى شهودى را پيدا كرده و بدان پايه رسيده اند كه لسان الغيب ، زبان حال ايشان را اين گونه باز مى گويد :
ساكنان حرم سر عفاف ملكوت
با من راه نشين باده ى مستانه زدند
البته گاهى بعضى از افراد درس ناخوانده نيز به بخشى از كمالات نايل مى شوند ، ولى اگر ايشان نيز بهره اى از علوم رسمى الهى و توحيدى مى داشتند ، به اسرار عظيم ترى دست مى يافتند و از سير كامل ترى برخوردار مى شدند .
نقل است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در دعاهاى خود از خداوند متعال درخواست مى فرمود : «أللهم أرنى الأشياء كما هى» ؛ يعنى حضرت درخواست علم حضورى به حقيقت موجودات را داشتند ، زيرا علم حصولى ، همگانى بوده و با مفاهيم سر و كار دارد ، ولى حقايق عالم را – آن چنان كه هستند – طورى ديگر بايد شناخت و ابزار شناخت آن ، قلب و قواى باطنى است كه در پيوند قوا با خداوند متعال قرار مى گيرد . البته مقدمات بسيارى لازم است كه بايد براى آماده سازى قلب و تطهير و تزكيه ى آن ، از پيش فراهم گردد .
خاستگاه معرفتى و آموزه هاى توحيدى در كلام امام سجاد عليه السلام
امام عليه السلام در اين فراز چهار آموزه ى مثبت را مطرح نموده اند : روى كرد به مغفرت ، توجه به عفو ، اشتياق به گذشت از گناه و سرانجام اطمينان به فضل الهى و در پى آن ، دو درخواست سلبى را – كه علت تأكيد براى درخواست هاى قبل به شمار مى روند – عنوان كرده و مى فرمايد : اين كه مى گويم به عفو و فضل حضرتت پناه مى آورم به دليل آن است كه نزد من چيزى كه موجب مغفرت و گذشت باشد وجود ندارد و باز وقتى خود را وارسى مى كنم ، هر چه مى يابم ، فضل تو است نه استحقاق من .
خاستگاه تمامى اين نكته هاى دقيق معرفتى ، آشنايى با ملكوت عالم است ؛ بدين جهت ، در كلام حضرت ، تمام و كمال ، ستايش ها به مبدأ اصلى معطوف گشته و با ادات استغراق جنس فرموده است : (الحمد لله) . امام خمينى رحمه الله در نامه اى كه به يكى از بستگان خود نگاشته است ، مى فرمايد :
«در : (الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم) تمامى معارف الهى كه قابل تحمل براى احدى غير از معصومين نيست ، جاى دارد و هيچ نكته ى دقيقى نيست ، مگر آن كه از اين جمله ى كوتاه به دست مى آيد ، زيرا توحيد افعالى كه مترتب بر توحيد ذاتى است ، جامع جميع كمالات و شامل تمامى حقايق هستى است و در اين جمله توحيد افعالى و صفاتى گنجانده شده و بدين ترتيب آيه ى شريفه همه ى حقايق از مبدأ تا معاد را پوشش داده است.»
اللهم و أنطقنى بالهدى ، و ألهمنى التقوى ، و وفقنى للتى هى أزكى ، و استعملنى بما هو أرضى . اللهم اسلك بى الطريقة المثلى ، واجعلنى على ملتك أموت و أحيا ؛
خدايا ! زبانم را به هدايت مردم گويا گردان و تقوا را به قلبم الهام فرما و به نيكوترين كارها موفقم بدار و در پسنديده ترين كارها بگمار . خدايا ! منش و سيره ى مرا در عالى ترين و روشن ترين راه ها قرار ده ؛ آن چنان كه در مسير دين و آيين تو بميرم و زنده گردم.
...........................
دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه
از دعاهاى آن حضرت است براى مرزبانان
o خدايا، بر محمد و آل
از دعاهاى امام عليه السلام است هنگام بامداد و شامگاه
- سپاس خداى را
̶ پروردگارا درود فرست بر (روح پاك حضرت) محمد بنده ى خاص خود و