اخلاق و كردار ناپسند
بخشی از دعای ششم صحیفه سجادیه :
پناه ببرید به خداوند بزرگ از
امام عليه السلام در اين دعا ، همه ى درهاى بسته را به ما نشان داده و اين نكته را به نيكى تفهيم فرموده است كه نبايد در هيچ حالى يأس و نوميدى در دژ وجود انسان راه يابد ، زيرا هيچ يك از گرفتارى ها اعم از بيمارى ها ، بلاها ، اشتباهات و زمين خوردن ها و ... نمى تواند يأس آور باشد ، به شرط آن كه همه دل به مبدئى ببنديم كه همه چيز در دست با كفايت قدرت او قابل حل است .
از اين رو ، امام عليه السلام در اين فراز انواع گرفتارى ها را برشمرده و حل هر يك را از خداوند متعال درخواست كرده و توجه امت را به اين واقعيت جلب نموده است كه تا اعتماد و توكل به خدا و دعا و توسل به اوليا نباشد ، هر يك از اين نگرانى ها مى تواند شديدا يأس آور باشد و زندگى را سخت و تلخ كند و چه بسا منجر به تصميم هاى خطرناك يا پيامدهاى ناگوارتر گردد .
آرى ، يأس از مهلك ترين بيمارى هاى بشرى است كه انسان زنده را به متحركى بى جان تبديل مى كند و اگر بگوييم انسان مأيوس ، انسانى زنده به گور است ، بى جا نگفته ايم و بدين جهت شارع مقدس كوشيده است از همه ى راه هاى ممكن ، زمينه هاى پيدايش يأس را از بين ببرد و قاطعانه اعلام داشته است كه نااميدى از رحمت خدا ، از بزرگ ترين گناهان و هم سنگ كفر است :
(و لا تيأسوا من روح الله انه لا ييأس من روح الله الا القوم الكافرون) ؛
از رحمت خدا نوميد نشويد كه جز كافران از رحمت او نوميد نمى شوند .
نيز به افرادى كه مرتكب جرم هاى سنگين شده اند ، توصيه مى كند كه توبه كنيد و باز گرديد ، كه راه مسدود نيست ؛ از اين رو ، مى توان گفت كه يأس از رحمت خدا ، از اصل گناه عظيم تر و خطرناك تر است .
چندى پيش با پزشك معروفى كه متخصص امراض روانى بود گفت و گويى داشتيم . ايشان به مناسبتى گفت : سر اين كه در كشورهاى غربى آمار خودكشى و اختلال روانى نسبت به كشور ما در سطح بالايى است ، در اين نكته نهفته است كه مردم ما كمتر به بن بست يأس مطلق مى رسند ، زيرا در صورت يأس از عالم ظاهرى ، به دعا و نماز و گريه و توسل به معصومين عليهم السلام پناهنده مى شوند و اين ابواب رحمت الهى در حل عقده هاى لا ينحل كه از دست هر پزشكى ساخته نيست ، به شكل خارق العاده اى مشكل گشا است .
امام سجاد عليه السلام در اين فراز مشكلات مهمى را مطرح نموده و براى هر يك ، از اسم مناسب خود استفاده كرده است ؛ در يكى متوسل به عفو خدا شده و در ديگرى به گذشت و تجاوز خداوند و در سومى به وساطت رحمت خدا و در چهارمى به مشگل گشايى حق تعالى متوجه شده است . هر كدام از اينها داراى سرى است كه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بيشتر از همه بدان آگاه اند . اصولا در زبان دعا ، بر خلاف زبان شعر كه در آن به سجع و قافيه اكتفا مى شود و بيشتر جانب لفظ رعايت مى شود ، تأكيد بيشتر بر روى ظرافت ها محتوايى است و با استفاده از صنايع بلاغى در ذيل هر كلمه سرى و در باطن هر جمله نكته اى نهفته است . حضرت سيدنا الاستاد ، علامه طباطبائى رضى الله عنه ، مى فرمودند :
«كلمات معصومين عليهم السلام به گونه اى است كه در صورت استنطاق الفاظ آن ، هر گونه معناى دقيق و معقول و مطابق با آن كلمات را مى توان استفاده كرد و به معصوم نسبت داد ، زيرا امام معصوم بر همه جهات معنا آگاه بوده است».
انك المتفضل بالاحسان ، المتطول بالامتنان ، الوهاب الكريم ، ذوالجلال و الاكرام ؛
تويى كه بدون استحقاق احسان مى كنى و بى دريغ و الزام ، نعمت مى بخشى و تويى كه بخشاينده و كريم و از هر نقص و عيبى مبرا و كان جود و كرمى .
صفاتى كه در اين فراز مطرح شده است ، ويژه ى مقام ربوبى است ، زيرا تنها حضرت حق است كه ابتدائا و بدون هيچ گونه استحقاق يا الزامى دست به عطا و بخشش مى زند و وهاب است ؛ يعنى بخشش او بدون عوض و بى غرض و خارج از حد و شماره است.
حالت هاى متفاوت اوليا
اصولا انسان هاى وارسته كه از آب و گل اين عالم مادى و فانى بيرون جسته اند و دامن خود را از گرد و غبار آن پاك كرده اند و در حرم امن الهى فرود آمده اند ، روحيه هاى بلند و در عين حال متنوعى دارند و احيانا از حالت هاى متفاوتى برخوردار و در توجهات بلند خود از ناحيه ى اسماى الهى دريافت هاى گوناگونى دارند و به گروه هاى مختلف تقسيم مى شوند :
1. بعضى از آنان با اسم غفور و رحيم محشور هستند و پيوسته اميدوارند و اشك شوق و محبت ، قلبشان را جلا مى دهد .
2. برخى ديگر با اسم عليم محشوراند كه در حد ظرفيت خود ، اگر به مجهولات توجه كنند ، مى توانند جواب آن را بيابند .
3. گروهى با اسم شديد العقاب يا منتقم يا قهار محشورند و خوف و خشيت دل آنان را گداخته و آنى آرامش ندارند و پيوسته در غليان و اضطراب هستند .
4. عده اى با اسم وهاب و يا جواد يا كريم انس دارند . اينان هرگز در وجود خود به ماسوا احساس نياز نمى كنند و خود را به طور مطلق از خلق بى نياز مى بينند و در باطن وجود خود ، فقط روى به سوى كوى محبوب كل دارند ؛ چنان كه «حافظ شيرازى» مى گويد :
حافظ ! آب رخ خود بر در هر سفله مريز
حاجت آن به كه بر قاضى حاجات بريم
اميد خواجگى ام بود ، بندگى تو كردم
هواى سلطنتم بود ، خدمت تو گزيدم
به خاك پاى تو سوگند ، نور ديده ى حافظ !
كه بى رخ تو ، فروغ از چراغ ديده نديدم
عارف در اين مقام ، حاجت خود را فقط به قدرت و عظمت حضرت حق پيوند مى دهد و نقطه ى خلأ به طور مطلق از حريم زندگى او زدوده مى شود ، آن سان كه «هاتف اصفهانى» مى گويد :
بى سر و پا گداى آن جا را
سر ز ملك جهان گران بينى
هم در آن ، پا برهنه جمعى را
پاى بر فرق فرقدان بينى
هم در آن ، سر برهنه قومى را
بر سر از عرش ، سايبان بينى
تا اين كه مى گويد :
با يكى عشق ورز از دو جهان
تا به عين اليقين عيان بينى
كه يكى هست و هيچ نيست جز او
وحده لا اله الا هو .
................................
چون به دعا آغاز مى كرد نخست خداى را
از دعاهاى آن حضرت است در دفع حيله دشمنان و رد خطر و زيان آنان
و از دعاى امام عليه السلام بود، در دور نمودن مكر دشمنان و بازگرداندن
در اين دعا از خداى متعال حضرت طلب اخلاق ستوده و اوصاف پسنديده كرده
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.