هنگامى كه امرى از امور عالم سبب حزن و اندوه خاطر مباركش مى گشت و از خطاها (ى امت يا خودش به اعتبار حسنات الابرار سيئات المقربين) غمگين مى شد به اين دعا با خداى متعال راز و نياز مى كرد
̶ اى خدا اى كفايت كننده ى امور فرد ضعيف خلق و حافظ و نگهبان بندگان از امر مخوف و خطرناك (اى خدا) خطاهاى من (و هواهاى نفسانى خيانتكار من) مرا تنها يافته (يعنى مرا از الطاف و عنايتهاى تو دور يافته) و به قصد هلاك من شتافته و من از تحمل قهر و غضب تو ضعيف و ناتوانم و (جز لطف تو) كسى كه مرا يارى كند نيست و اكنون (از كثرت اعمال زشت) مشرف بر خوف و خطر روز لقاى توام (و سخت از ملاقاتت به واسطه ى زشتى عملم مى ترسم در صورتى كه لقاى تو بايد لذيذترين و خوش ترين روز من باشد) پس حالى كسى نيست كه ترس و هراس مرا (از غضب تو) برطرف كند
̶ و كيست كه مرا از (قهر و خشم) تو ايمنى بخشد در صورتى كه تو مرا ترسان (و هراسان) ساخته اى و كيست كه مرا مساعدت و يارى كند در صورتى كه تو مرا تنها و بى يار و ياور گردانيده اى و كيست كه در مقابل تو مرا نيرو و توانائى بخشد در حالى كه تو مرا ضعيف و ناتوان كرده اى
̶ البته اى خداى من جز آفريننده مخلوق براى خلق پناه بخشى نيست و جز خداى غالب توانا بندگان مغلوب عاجز را كه ايمنى تواند داد؟ و جز خداى غالب مسلط بر خلق كيست كه بندگان مسئول و مطلوب را ياورى تواند كرد؟ (و از مسئوليت حق آزاد خواهد نمود)
̶ در صورتى كه اى خداى من جميع علل و اسباب امنيت و قوت و نصرت همه بدست قدرت ازلى تست و مفر و ملجاء و پناه همه بندگان درگاه كرم تست پس درود فرست بر محمد و آل پاكش و من گريخته را به درگاه لطف پناه ده و حاجت و مطلبم را برآورده ساز.
̶ اى خداى من توئى كه اگر روى كرم و بزرگواريت را از من بگردانى يا مرا از فضل عظيم خود منع كنى يا از رزق (و عطاى) خود محرومم سازى يا وسيله و رابطه خود را از من قطع كنى ديگر هيچ راهى به اميد و آرزوى خود نخواهم يافت غير تو (و غير لطف و احسان تو) و هرگز نتوانم با كمك جز تو بر آن خيرات و درجات رفيعه كه نزد تست نائل گردم اى خدا من (با همه عيب و نقص) بنده ى توام و در قبضه قدرت تو پيشانى من (و تمام قواى وجودى من) بدست تست
̶ با وجود امر و فرمان نافذ تو مرا امرى و اراده اى نخواهد بود حكم و فرمان تو بر من جارى و نافذ است و قضا و تقديرت در حق من (و در حق همه مخلوقاتت) عدل (و احسان) است و مرا هيچ قدرت بر آنكه سر از حكم و سلطنتت بپيچم نخواهد بود و هرگز توانائى آنكه از حدود قدرتت تجاوز كنم نيست و من به آنچه ميل و اراده ى تست خود را قابل و مايل نتوانم ساخت و به رضا و خشنودى تو نخواهم رسيد و به آنچه از خيرات و مقامات عاليه كه نزد تست نائل نتوانم شد مگر به طاعت و بندگى تو و به فضل و رحمت نامنتهاى تو
̶ اى خداى من روز را شب و شب را روز كردم (و روزگارم سرآمد) در حالى كه بنده ى حقير ذليل تو هستم و مالك هيچ نفع و ضررى بر خود نيستم مگر به خواست تو (من جلب نفعى يا دفع ضررى از خود نتوانم كرد جز آنكه تو خواسته باشى و به قدرت و مشيت ازلى بر من تو مقدر كرده باشى) و بر عجز خود بر اين مطلب به يقين گواهى مى دهم و اعتراف به ضعف و مضطرى و ناتوانى و بيچارگى خويش (حضور حضرتت) مى كنم پس تو (به لطف و كرمت) خيرات و مقامات آخرت كه به من وعده دادى منجز فرما و آنچه از نعمتها كه در اين عالم به من عطا فرمودى نيز تمام و كامل گردان كه اى خدا من بنده مسكين بيچاره ناتوان درمانده مضطر حقير خوار فقير توام كه (از خطا و زشتيهاى خود) ترسان و هراسان به درگاه (جود و احسان) تو پناه آورده ام.
̶ پروردگارا درود فرست بر رسول اكرم و آل پاكش و هرگز در آنچه مرا عطا فرمودى ذكرت را از لوح خاطرم محو مگردان (و لحظه اى يادت را فراموشم مساز) و از احسانهايت كه مرا به آن امتحان كردى دلم را غافل مدار و از اجابت دعايم هر چند به طول انجامد مايوسم مگردان تا در هر حال خوشى و ناخوشى روزگار و در حال سختى و آسانى عالم و حال سلامت و ابتلاء و حال رنج و تنعم و حال وسعت و مضيقه و حال فقر و غنى (در تمام اين احوال به ياد تو باشم و از ذكر نعم و احسانت لحظه اى غافل نباشم)
̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل پاكش و حمد و ثنا و ستايشم را در هر يك از حالاتم مخصوص و خالص براى حضرتت گردان تا آنجا كه هرگز به نعمتهائى كه در دنيا به من عطا كرده اى شاد و فرحناك نباشم و از آنچه محرومم كرده اى ناشاد و محزون نگردم (بلكه نشاط و شاديم به ياد تو و حزن و اندوهم از غم فراق تو و دورى از حضورت منحصر باشد) و قلبم را به خدا ترسى و تقواى خود آگاه ساز و بدنم را به عملى كه مقبول درگاه تست بكار آور و نفسم را به طاعتت مشغول دار و از هر كار ديگر كه بر من پيش آيد بازدار تا آنجا كه هرگز چيزى كه خشم و غضب تو در اوست ابدا دوست ندارم و آنچه رضا و خشنودى تو در اوست (بدان خوشنود باشم و) ناپسندم نباشد (هميشه آنچه محبوب تست اى خدا محبوب من و هر چه مبغوض تست مبغوض من بگردان كه رضا و خشنودى من در همه حالات تابع رضا و خشنودى تو باشد)
̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل پاكش و دل مرا از هر چه جز محبت (و جز عشق و اشتياق لقاى حضرتت) فارغ ساز (و از توجه بهر محبوبى جز جمال دل آرايت كه اجمل من كل جميل است دلم را بپرداز كه خلوتگاه دل خاص تو و خاصان و دوستان تو باشد) و قلبم را مدام به ذكر خود مشغول دار و به خوف و خشيت از جلالت رتبه رفيعم بخش و دلم را به شوق و رغبت كامل رو به سوى حضرتت گردان و به طاعتت (با اخلاص) متمايل ساز و دلم را در بهترين راه به سوى خود سير و سلوك ده و در همه دوران عمر براى شوق به مقامات رفيعه نزد حضرتت ذليل و خاضعم گردان
̶ و در دنيا تقوى و خداترسى را زاد و توشه ى من براى سفر آخرت قرار ده و رحلتم را از دنيا به سوى رحمت (نامنتهاى) خود مقرر فرما و در (بهشت) رضاى خويش داخل و در جنت (شهود) خود منزل عطا فرما و مرا بر تمام اعمالى كه مورد رضا و خشنودى تست قوت و توانائى بخش و فرار و گريزگاهم را (از عالم) به سوى حضرتت قرار ده و ميل و اشتياقم را به آنچه نزد تست (از مقامات و لذات نامتناهى) منحصر ساز و هميشه دل مرا متنفر از اشرار خلقت بگردان و مرا انس با خود و دوستان و اهل طاعت خود (كه خاصان و مقربان درگاهند) عطا فرما
̶ و هرگز مرا زير بار منت مردم نابكار فاجر و كافر قرار مده (كه آنان بر من احسانى كرده و مرا زير بار منت آرند) و به آنان محتاج و نيازمندم نگردان بلكه تمام آرام دل و انس روحم و استغناء (و انجام حوائجم) و كفايت امورم همه را به عنايت خود و به دست خوبان خلق خود منحصر گردان.
̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل پاكش و مرا قرين و همنشين با آن بزرگواران و يار و ياور آنان قرار ده و بر من منت گذار و مرا از مشتاقان حضرتت قرار ده و به عملى كه تو دوست دارى و از آن خشنود باشى موفقم بدار و انجام اين حوائجى كه به درگاهت آوردم بر تو بسى سهل و آسانست (زيرا تو را قدرت و رحمت واسعه ى نامتناهى است).
............................