از دعاهاىآن حضرت (عليه السلام) است چون به خدا پناه مى برد
― خدايا! من دل از غير تو بركندم و به تو پيوستم
― و به تمامى جان و تن روى به تو آوردم.
― از كسانى كه نيازمند عطاى تواند روى برتافتم.
― و دست نياز از آنكه از فضل تو بى نياز نيست فرا كشيدم.
― و دانستم حاجت خواستن محتاجى از محتاج ديگر از سفاهت راى و گمراهى عقل است.
― اى خداى من! چه بسيار ديدم مردمى كه عزت از غير تو خواستند ذليل گشتند و مال از ديگرى طلبيدند تنگدست شدند، شان و مقام بلند خواستند پست گرديدند.
― پس از ديدن امثال ايشان مرد زيرك بيدار شد و پند گرفت و پند گرفتن او موجب توفيق او شد، آزمايش او را به راه صواب هدايت كرد.
― پس اى مولاى من! يگانه مرجع من در هر سئوال و آنكه حاجت از او خواهم توئى نه ديگرى.
― تو را مى خوانم و بس، اميد من به تو است و كسى را با تو شريك ندانم و خواهش من از تست و با تو ديگرى را نخوانم و كسى را با تو ندا نكنم.
― يگانگى خاص تو است و قدرت و كمال مطلق از آن تو توانائى و نيرو تو راست و بس، و بلندى و رفعت شان تست.
― و ديگران تا باشند نيازمند رحمت تو باشند، ناتوان در هر كار و بيچاره در هر حال، پيوسته از حالى به حالى گردند و از صفتى به صفتى روند.
― خدايا! بالاترى از آنكه تو را مانندى يا دشمنى بود و بزرگترى از آنكه همتا و همسرى داشته باشى، پاكى تو و معبودى سزاى پرستش غير تو نيست.
...........................................