صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۲ - فراز ۱۳
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَى أَنْفُسِنَا كَرْبَ السِّيَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِينِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِيَ، وَ قِيلَ مَنْ رَاقٍ؟ وَ تَجَلَّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَايَا بِأَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ كَأْساً مَسْمُومَةَ الْمَذَاقِ، وَ دَنَا مِنَّا إِلَى الْآخِرَةِ رَحِيلٌ وَ انْطِلَاقٌ، وَ صَارَتِ الْأَعْمَالُ قَلَائِدَ فِي الْأَعْنَاقِ، وَ كَانَتِ الْقُبُورُ هِيَ الْمَأْوَى إِلَى مِيقَاتِ يَوْمِ التَّلَاقِ.
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و به وسیله ى قرآن هنگام (رسیدن) مرگ اندوه جان کندن و سختى ناله کردن و پى در پى بودن ناله هاى وقت جان کندن (یا پى در پى بودن غرغره ها و به شمار افتادن نفسهاى در وقت جان سپردن) را بر ما آسان فرما آنگاه که جانها به چنبرهاى گردن رسد (گفته اند: از لطف و توفیق خداوند متعال است به بندگان که فرشته ى مرگ را در گرفتن جانها امر فرموده از انگشتهاى پا شروع نماید آنگاه تدریجا و کم کم به بالا آید یا به سینه و گلو رسد براى اینکه بنده در این مدت بتواند از روى دل به خدا روآورد و وصیت و توبه نماید پیش از آنکه عالم دیگر را به چشم ببیند و روحش از بدن بیرون شود که از این راه امید به نیکوئى پایان کار او مىباشد) و گفته شود کیست افسونگر؟ (یاران و خویشان محتضر و مرگ رسیده گویند: کیست دعا خواند که این بیمار بهبودى یابد؟ یا کیست که بتواند این انسان را که نزدیک مردن است به افسون بهبودى دهد؟ کسى نیست و نمىتواند! یا برخى از فرشتگان گویند: کدام یک از شما فرشتگان روح این محتضر را بالا مىبرید، فرشتگان رحمت یا فرشتگان عذاب؟ این جمله از دعا اقتباس از قول خداى تعالى است «س 75 ى 26(: کلا اذا بلغت التراقى «ى 27( و قیل من راق یعنى چنین نیست «که دنیاخواهان دل بر دنیا توانند نهاد و از آخرت غفلت نمایند» چون جانشان به چنبر گردن رسد و گفته شود: کیست افسونگر «به دعاء یا طبیب و بهبودى دهنده ى به دواء)» و فرشته ى مرگ براى گرفتن آن جانها از پرده هاى پنهانی ها(ى از عقل و علم بشر) آشکار گردد، و آنها را به تیرهاى ترس فراق و جدائى (از دنیا) از کمان مرگها بزند، و براى آن جانها جامى را که زهرآلوده است چشیدن از آن از زهر مرگ آمیخته سازد، و کوچ کردن و روان شدن ما (از دنیا) به سوى آخرت نزدیک شود، و اعمال و کردارها (مانند) گردنبندهاى در گردنها گردد (اشاره به قول خداى تعالى «س 17 ى 13(: و کل انسان الزمناه طائره فى عنقه یعنى و عمل هر انسانى را «هر که باشد» در گردن او واجب و لازم گردانیدیم «عملش با او است و مانند گردنبند هرگز از او جدا نمىشود)» و تا وعده گاه روز به هم رسیدن (روز قیامت که جانها با بدنها، یا اهل آسمان با اهل زمین، یا ستمگر با ستم کشیده یا غیر آنها که خدا مىداند به هم رسند) گورها آرامگاه باشد.