• بخشی از دعای 49
اگر چه مضامين بلند در قالب دعا مطرح شده است و امام عليه السلام از خداوند متعال درخواست اجابت فرموده و به امت نيز دستور خواندن و خواستن داده است ، اما حقيقت مسئله آن است كه امام سجاد عليه السلام داراى موقعيت ويژه اى بود و براى مردم، امكان سوال آزاد و دريافت جواب نبود؛ از اين رو ، بهترين راه را در آن ديده است كه مجموعه دستورهاى مورد نياز امت را به صورت دعا براى آنان تدارك ببيند و بايسته هاى دستورى و اخلاقى و نيز ناهنجارى هاى رفتارى را در اين قالب به امت ابلاغ كند . از اين گذشته ، اسلام اصلاح عميق جامعه را معلول اصلاح افراد مى داند ، زيرا جامعه چيزى جز تكرر فرد نيست و با اصلاح مؤلفه هاى سازنده ى جامعه ، بافتى همگن و يك پارچه و مستحكم از انسان هاى تربيت يافته تشكيل مى يابد ؛ بنابراين ، اگر افراد به صلاح و رشد نرسند ، تصور جامعه اى رشديافته و بالنده ، توهمى خام بيش نيست ، چرا كه جامعه يك مفهوم انتزاعى است و حقيقت وجودى آن خود قابل بررسى است و نمى توان آن را ناديده گرفت . به ديگر بيان ، مباحث تربيتى اسلام ، فرد محور است . برخلاف مباحث اجتماعى و مديريتى اين آيين مقدس كه آن جا ملاك تعيين كننده ، مصالح نظام اجتماعى امت اسلامى است و طبعا هر يك از اين دو حوزه ، پيامدها و آثار ويژه اى دارد كه شايسته است محققان در اين عرصه ها، اهتمام ويژه اى داشته باشند.
اللهم صل على محمد و آله ، و اجعل لى يدا على من ظلمنى ، و لسانا على ما خاصمنى ، و ظفرا بمن عاندنى ، و هب لى مكرا على من كايدنى ، و قدرة على من اضطهدنى ، و تكذيبا لمن قصبنى ، و سلامة ممن توعدنى ، و وفقنى لطاعة من سددنى ، و متابعة من أرشدنى ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و به من قدرتى عطا فرما كه بتوانم ستم را از خود دور گردانم و زبانى كه به وسيله ى آن با خصم جدال نمايم و مرا بر كسى كه با من دشمنى مى كند ، پيروز گردان . بار الها ! مكر عليه آن كسى كه دام كيد فرا راهم گسترانيده ، ارزانى ام كن و نيرو و چيرگى بر كسى كه بر من ستم رانده ، عطايم فرما و دروغ گويى را كه به من ناسزا مى گويد و ناروا مى بندد افشا كن و سلامتى نسبت به تهديدهاى ديگران را به من ارزانى فرما و موفقم بدار كه در اطاعت از ناصح مشفق و ارشاد و راهنمايى هاى به حق او بكوشم .
جايگاه گذشت و انتقام و تأديب
اين فراز دستور جامع به امت اسلامى كه نبايد پيوسته حالات انفعالى داشته باشند ؛ به طورى كه ظلم را از هر كسى بپذيرند و در مقابل ستمگران صبر پيشه كنند يا آنان را عفو نمايند ، بلكه صبر و عفو جايگاه ويژه ى خود را دارد و انتقام و تنبيه ظالم نير موطن ديگرى .
برخى آگاهانه يا ناآگاهانه دچار اشتباه مى شوند و اين دو را با هم خلط مى كنند ، در حالى كه اگر دوستى صميمى برخورد تند و خلاف انتظار كند و بدانيم كه اين عمل او از اشتباهى سرچشمه گرفته و يا آن دوست به خشم و غضب ناگهانى گرفتار شده است كه از طبع خشن و زورگو و ستمگر نشأت نيافته است و صرفا پديده اى غيرقابل پيش بينى بوده است ، قطعا چنين روى دادى قابل عفو و اغماض است و در چنين مواردى آيين مقدس اسلام ، هرگز اجازه ى عكس العمل سريع نمى دهد و اصولا چه بسا همان عفو و اغماض او را چنان منفعل كند كه هرگز از انتقام ، چنان عبرت نگيرد و همين عكس العمل اخلاقى ، او را بسازد و چه بسا كه خسارت را با چندين برابر جبران كند .
ولى اگر ظلم و تجاوز از دشمن و يا فرد مكار و حيله گرى سر زند كه از صبر و تحمل سوءاستفاده مى كند ، هرگز در مقابل او نبايد شكيبايى نشان داد بلكه بايد در تأديب او كوشيد ، چرا كه :
الظالم و المنظلم كلاهما فى النار ؛
ستمكار و ستم پذير هر دو در آتش اند .
و وقتى از معصوم عليه السلام درباره ى اين سخن سؤال مى شود ، پاسخ مى دهد كه پذيرش ظلم موجب مى شود ظالم بيشتر طغيان گرى كند . در روايت آمده است : «به ظالم نيز كمك كنيد . راوى با تعجب سؤال مى كند كه چگونه به ظالم كمك كنيم ؟ امام عليه السلام فرمود : در مقابل ظلم او بايستيد و نگذاريد بيشتر طغيان كند .»
بدين ترتيب مى بينيم كه اين فراز حاوى دستورهاى حقوقى عميقى است كه شارع مقدس آنها را به شكل حكيمانه و حساب شده در هر مورد به امت خود ابلاغ فرموده است و در حالى كه نظام هاى حقوقى بشرى در سيستم جزايى خود ، فقط كيفر فرد جنايت پيشه را در نظر مى گيرند ، دين مقدس اسلام گذشته از كمك به مظلوم و تأديب ظالم ، نجات او از منجلاب گناه و طغيان را نيز لحاظ كرده است . نيز مى دانيم كه خداوند متعال حتى بندگان گناه كار خود را دوست دارد و به گرفتارى آنان راضى نيست و در هر شرايطى براى رشد و باز داشتن ايشان از گناه و طغيان ، تمهيداتى مقدر فرموده است .
گذشته از تمام اين مصالح ، شهامت و عزت كسانى كه مورد ستم واقع مى شوند نيز لحاظ شده است . ايستادگى در مقابل ظلم و تبهكارى مكاران و سلطه جويان و عفو با قدرت و دورى از تجاوز على رغم توانايى بر آن ، به راستى باشكوه است . از اين رو ، شمشير كشيده ى اسلام براى كسب قدرت عادلانه اى است كه بندگان صالح در پناه آن توان رشد داشته باشند و امت رشيد و نجيب در امن و امان و مصونيت همه جانبه ، با ذهنى آزاد و فارغ به شكوفايى دست يابند و حاصل به فعليت رساندن استعدادهاى خويش را به نسل هاى بعد تقديم نمايند .
نكته ى آخر ، افزون بر بايستگى عزت طلبى ، لزوم تبعيت و اطاعت از مربيان و خيرخواهان جامعه است .
اللهم صل على محمد و آله ، و سددنى لأن أعارض من غشنى بالنصح ، و أجزى من هجرنى بالبر ، ، و أثيب من حرمنى بالبذل ، و أكافى من قطعنى بالصلة ، و أخالف من اغتابنى الى حسن الذكر ، و أن أشكر الحسنة ، و أغضى عن السيئة ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و به من آن قدرت روحى را عطا فرما كه بتوانم در حق كسى كه با من رفتار نفاق آميز دارد ، ناصح و مشفق باشم و به آن كه مرا ترك كرده ، رسيدگى و نيكويى كنم و به كسى كه خير خود را از من منع كرده ، خير برسانم و پاداش كسى را كه از من بريده ، بخردانه عطا كنم و از آن كه پشت سرم غيبت مى كند ، به خوبى و نيكى ياد كنم و بر بدى چشم پوشم.
.......................