بخشی از دعای دوازدهم صحیفه سجادیه:
1- خداوند امور فاسد بندگانش را از راه توبه اصلاح
توسل به اسم متناسب از اسماى الهى
در اين فراز از دعا ، امام معصوم عليه السلام درمان گرفتارى هاى متنوع را اسماى گوناگون خداوند متعال دانسته و رفع هر گرفتارى را در گرو يادكرد اسم متناسب با آن گرفتارى بازگو نموده است ؛ مثلا براى شفاى مريض بايد به اسم شافى متوسل شد نه به اسم ديگرى مانند : منتقم ، يا براى نفرين دشمن به اسم منتقم تمسك جست نه به اسم شافى . بنابراين ، هر اسم در عرصه ى خاصى از نهاد هستى حاكم است و بدين جهت امام عليه السلام آن جا كه مسئله ، به استغاثه ى گنه كاران مربوط است ، به اسم و صفت رحمت متوسل شده است و آن جا كه لابه ى درمانده اى در كار است ، به صفت احسان توجه فرموده است و در مورد اشك ريختن گنه كاران كلمه ى خيفت را ذكر نموده است و براى پناه افراد غريب و مطرود ، دو ويژگى انس گرفتن و عضد بودن بارى تعالى براى بندگان را راهشگا ديده است .
خداوند متعال يگانه ملجأ و معبود
نكته ى جالب ديگر اين است كه امام معصوم يگانه ملجأ و پناه را براى گرفتاران ، مطرودان ، گنه كاران و غربا ، فقط خداوند متعال بر شمرده است و اين به دليل آن است كه اگر انسان مطرود از كسى كمك گيرد و در جايى حاجت روا شود ، در واقع جز از احاطه ى قدرت و صنع حضرت حق مدد نگرفته و حاجت روا نشده است و هر فرد مضطربى به هر كسى اظهار حاجت كند و كسب منفعتى نمايد ، تنها فعل ناشى از اسم حضرت حق به فرياد او رسيده است ، اگر چه خود او نداند . علامه ى طباطبائى رحمه الله مى فرمود :
«اگر بت پرستان به دنبال پرستش بت ها رفته اند ، به توهم آن بوده است كه بت ، در كار مؤثر است و اگر قطعا مى دانستند از او كارى ساخته نيست ، هرگز در مقابل او كرنش نمى كردند . پس بت پرست ، مؤثرپرست است واشتباه او تنها در اين جهت است كه خيال كرده است بت ، مؤثر است ، ولى اگر بفهمد كه از بت كارى ساخته نيست ، آن را دور خواهد انداخت . بدين ترتيب جاى ترديد نيست كه مؤثر تام در همه جا و همه ى زمان ها و مكان ها فقط خداوند – تبارك و تعالى – است .»
بنابراين ، اگر بندگان غافل ، آثار موجود را به منشأ ديگرى نسبت دهند ؛ مثلا پزشك را معالج بدانند ، خداوند سبحان اين خطا را اصلاح مى كند و مى فرمايد : «هو الشافى» و اگر نابود كردن را به بيمارى خاصى نسبت دهند ، خدا خود را محيى و مميت مى خواند و اگر كارگر و كارفرما را فراهم آورنده ى خوراكى بداند ، خداوند متعال مى فرمايد : «هو المطعم» . در هر حال از آن جا كه خداوند سبحان تنها موجود تأثيرگذار است ، بايد حقيقت هر رخدادى را در هستى ، مستند به حق سبحانه دانست و گرنه سؤال هم چنان باقى خواهد ماند كه فلان شى ء چرا و چگونه داراى اثر خاص گرديد ؟
اللهم يا من برحمته يستغيث المذنبون ، و يا من الى ذكر احسانه يفزع المضطرون ، و يا من لخيفته ينتحب الخاطئون ، يا أنس كل مستوحش غريب ، و يا فرج كل مكروب كئيب ، و يا غوث كل مخذول فريد ، و يا عضد كل محتاج طريد ؛
بار الها ! اى آن كه گنه كاران از رحمت او طلب يارى مى كنند و بيچارگان با يادآورى احسان او آرام مى گيرند و اى كسى كه گنه كاران از ترس او به شدت مى گريند و اى آن كه هر غريب وحشت زده با او انس مى گيرد و هر گرفتار بيچاره با او به گشايش مى رسد واى مدد هر درمانده ى تنها و اى بازوى هر نيازمند آواره!
توسل به اسم متناسب از اسماى الهى
در اين فراز از دعا ، امام معصوم عليه السلام درمان گرفتارى هاى متنوع را اسماى گوناگون خداوند متعال دانسته و رفع هر گرفتارى را در گرو يادكرد اسم متناسب با آن گرفتارى بازگو نموده است ؛ مثلا براى شفاى مريض بايد به اسم شافى متوسل شد نه به اسم ديگرى مانند : منتقم ، يا براى نفرين دشمن به اسم منتقم تمسك جست نه به اسم شافى . بنابراين ، هر اسم در عرصه ى خاصى از نهاد هستى حاكم است و بدين جهت امام عليه السلام آن جا كه مسئله ، به استغاثه ى گنه كاران مربوط است ، به اسم و صفت رحمت متوسل شده است و آن جا كه لابه ى درمانده اى در كار است ، به صفت احسان توجه فرموده است و در مورد اشك ريختن گنه كاران كلمه ى خيفت را ذكر نموده است و براى پناه افراد غريب و مطرود ، دو ويژگى انس گرفتن و عضد بودن بارى تعالى براى بندگان را راهشگا ديده است .
خداوند متعال يگانه ملجأ و معبود
نكته ى جالب ديگر اين است كه امام معصوم يگانه ملجأ و پناه را براى گرفتاران ، مطرودان ، گنه كاران و غربا ، فقط خداوند متعال بر شمرده است و اين به دليل آن است كه اگر انسان مطرود از كسى كمك گيرد و در جايى حاجت روا شود ، در واقع جز از احاطه ى قدرت و صنع حضرت حق مدد نگرفته و حاجت روا نشده است و هر فرد مضطربى به هر كسى اظهار حاجت كند و كسب منفعتى نمايد ، تنها فعل ناشى از اسم حضرت حق به فرياد او رسيده است ، اگر چه خود او نداند . علامه ى طباطبائى رحمه الله مى فرمود :
«اگر بت پرستان به دنبال پرستش بت ها رفته اند ، به توهم آن بوده است كه بت ، در كار مؤثر است و اگر قطعا مى دانستند از او كارى ساخته نيست ، هرگز در مقابل او كرنش نمى كردند . پس بت پرست ، مؤثرپرست است واشتباه او تنها در اين جهت است كه خيال كرده است بت ، مؤثر است ، ولى اگر بفهمد كه از بت كارى ساخته نيست ، آن را دور خواهد انداخت . بدين ترتيب جاى ترديد نيست كه مؤثر تام در همه جا و همه ى زمان ها و مكان ها فقط خداوند – تبارك و تعالى – است .»
بنابراين ، اگر بندگان غافل ، آثار موجود را به منشأ ديگرى نسبت دهند ؛ مثلا پزشك را معالج بدانند ، خداوند سبحان اين خطا را اصلاح مى كند و مى فرمايد : «هو الشافى» و اگر نابود كردن را به بيمارى خاصى نسبت دهند ، خدا خود را محيى و مميت مى خواند و اگر كارگر و كارفرما را فراهم آورنده ى خوراكى بداند ، خداوند متعال مى فرمايد : «هو المطعم» . در هر حال از آن جا كه خداوند سبحان تنها موجود تأثيرگذار است ، بايد حقيقت هر رخدادى را در هستى ، مستند به حق سبحانه دانست و گرنه سؤال هم چنان باقى خواهد ماند كه فلان شى ء چرا و چگونه داراى اثر خاص گرديد ؟
أنت الذى وسعت كل شى ء رحمة و علما ، و أنت الذى جعلت لكل مخلوق فى نعمك سهما ، و أنت الذى عفوه أعلى من عقابه ، و أنت الذى تسعى رحمته أمام غضبه ، و أنت الذى عطاؤه أكثر من منعه ، و أنت الذى اتسع الخلائق كلهم فى وسعه ، و أنت الذى لا يرغب فى جزآء من أعطاه ، و أنت الذى لا يفرط فى عقاب من عصاه ؛
تويى كه رحمت و علمت همه چيز را فرا گرفته و براى تمام مخلوقات از نعمت هاى خود سهمى قرار داده اى و تويى كه عفوت از عقابت برتر و بالاتر است و پيوسته رحمتت بر غضب چيره است و بخششت از امساك و منعت بيشتر است و سفره ى خلايق همه از خوان رحمت تو گشوده است و تويى كه هرگز از بندگان روزى خوار خود عوضى نخواسته اى و تويى كه در كيفر دادن متخلفان ، از اندازه در نمى گذرى .
چگونگى گسترش نظام هستى از مبدأ علم و رحمت الهى
تبيين هر يك از جمله هاى اين فراز ، مجال بسيار وسيعى را مى طلبد ، تا بيان شود كه چگونه نظام هستى از مبدأ رحمت و علم گسترش يافته است ، اما به اجمال مى توان گفت : رحمت حضرت حق گسترش نظام الهى را ايجاب كرده است و رحمت خود ، بر نظام علم الهى استوار است . بنابراين ، به طور قاطع مى توان گفت كه صحيفه ى گسترده ى وجود ، صورت رحمت و علم فعلى خداوند متعال است و علم و رحمت فعلى خدا پرتويى از رحمت ذاتى او است و رحمت فعلى ربوبى ، همين نظام كثرت است و علم فعلى او صحيفه ى گسترده هستى است كه جملگى در ارتباط تنگاتنگ با يكديگر هستند . و از اين تفصيل سهم خاصى را براى هر يك از آفريده ها تنظيم فرموده و هر يك از آنها را از نصيب خاصى برخوردار كرده است كه تجاوز از آن ميسور نيست . از اين رو ، به قارون گفت : (و لا تنس نصيبك من الدنيا) ؛ يعنى بايد همه بدانند كه اگر قارون هم باشند ، نصيب مشخص و محدودى خواهند داشت .
اشاره به گستره ى عفو و رحمت خداوند
امام عليه السلام در ادامه مى فرمايد : اگر خداوند متعال بخواهد متخلف را در حد عصيان و متوازن با گردن كشى او عقاب كند ، از مخلوقات كسى باقى نمى ماند ؛ قرآن شريف در اين باره مى فرمايد :
(و لو يؤاخذ الله الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابة) ؛
اگر خدا مردم را در مقابل كارهايشان مؤاخذه مى كرد ، هيچ جنبده اى بر پشت زمين باقى نمى گذارد .
بنابراين ، ادامه ى زندگى مردم معلول عفو الهى است كه فوق غضب حضرت خداوندى است .
حضرت سجاد عليه السلام در ادامه اين نكته را گوشزد مى فرمايد كه وسعت و آسايش در زندگى مردم ، مرهون الطاف خاصى است كه در پناه افاضه ها و گشايش هاى رحمت جناب حق شكل مى گيرد و آن گاه مى فرمايد : خداوند متعال هرگز در برابر احسان خود از كسى درخواست پاداش و عوض نمى فرمايد ، غنى مطلق و آن كه عالم موجود در قبضه ى قدرت اوست و ما سوا در بودن خود و نيز در چگونه بودن و چگونه گذراندن و چگونه به دست آوردن و چگونه استفاده كردن ، به وى محتاج اند ، چه نياز به غير ؟! بر اين اساس ، هچ كس نمى تواند نعمت هاى حق را جبران كند و قطعا هيچ راهى براى جبران نيست .
أنت الذى وسعت كل شى ء رحمة و علما ، و أنت الذى جعلت لكل مخلوق فى نعمك سهما ، و أنت الذى عفوه أعلى من عقابه ، و أنت الذى تسعى رحمته أمام غضبه ، و أنت الذى عطاؤه أكثر من منعه ، و أنت الذى اتسع الخلائق كلهم فى وسعه ، و أنت الذى لا يرغب فى جزآء من أعطاه ، و أنت الذى لا يفرط فى عقاب من عصاه ؛
تويى كه رحمت و علمت همه چيز را فرا گرفته و براى تمام مخلوقات از نعمت هاى خود سهمى قرار داده اى و تويى كه عفوت از عقابت برتر و بالاتر است و پيوسته رحمتت بر غضب چيره است و بخششت از امساك و منعت بيشتر است و سفره ى خلايق همه از خوان رحمت تو گشوده است و تويى كه هرگز از بندگان روزى خوار خود عوضى نخواسته اى و تويى كه در كيفر دادن متخلفان ، از اندازه در نمى گذرى .
چگونگى گسترش نظام هستى از مبدأ علم و رحمت الهى
تبيين هر يك از جمله هاى اين فراز ، مجال بسيار وسيعى را مى طلبد ، تا بيان شود كه چگونه نظام هستى از مبدأ رحمت و علم گسترش يافته است ، اما به اجمال مى توان گفت : رحمت حضرت حق گسترش نظام الهى را ايجاب كرده است و رحمت خود ، بر نظام علم الهى استوار است . بنابراين ، به طور قاطع مى توان گفت كه صحيفه ى گسترده ى وجود ، صورت رحمت و علم فعلى خداوند متعال است و علم و رحمت فعلى خدا پرتويى از رحمت ذاتى او است و رحمت فعلى ربوبى ، همين نظام كثرت است و علم فعلى او صحيفه ى گسترده هستى است كه جملگى در ارتباط تنگاتنگ با يكديگر هستند . و از اين تفصيل سهم خاصى را براى هر يك از آفريده ها تنظيم فرموده و هر يك از آنها را از نصيب خاصى برخوردار كرده است كه تجاوز از آن ميسور نيست . از اين رو ، به قارون گفت : (و لا تنس نصيبك من الدنيا) ؛ يعنى بايد همه بدانند كه اگر قارون هم باشند ، نصيب مشخص و محدودى خواهند داشت.
.......................
چون به دعا آغاز مى كرد نخست خداى را
از دعاهاى آن حضرت است به هنگام سختى و رنج و دشوار شدن كارها
و از دعاى امام عليه السلام بود، هنگامى كه بيمار شد يا دچار اندوه يا
در اين دعا امام عليه السلام هنگامى كه شدت و سختى و امور مشكل
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.