• بخشی از دعای 49
مل: ماخوذ از ميل است به معنى انحراف و فرار است.
وهن: به معنى ضعف و سستى است مل كه متعدى ببا شده است به معنى صرف و برگردانيدن است، قول امام عليه السلام مل و اوهن از باب مجاز است اگر ميل و وهن از قبل خدا باشد و بنده را مدخليت نباشد ثابت خواهد شد مذهب و قول جبريه پس آن دو عبارت از آن است كه عنايت و التفات كن كه اسباب خير و اطاعت مهيا شود و اسباب خشم و سخط تو فراهم نيايد، يعنى
برگردان تو ما را به سوى چيزى كه خشنود كند ترا از ما، و ضعيف كن تو توانائى ما را از چيزى كه به خشم آورد تو را بر ما.
تخل: بضم تاء و كسر لام مشدده خليت و تخليته يعنى او را به حال خود واگذاشتم مشاراليه ذلك امر مردد، نفس ناطقه آن قوه ى مدركه در انسان است كه او را وامى دارد به واسطه ى آلات مرتكب افعال شود اختيار مقابل اضطرار است يعنى مى تواند جاى آورد و مى تواند ترك نمايد يعنى وامگذار تو در اين وقت ميان نفسهاى ما و اختيار آن.
توفيق: مهيا ساختن اسباب است به جانب خير و خوبى و در بعضى از نسخها وقيت از وقى است به معنى نگهداشتن است استثناء احتمال انفصال و اتصال هر دو را دارد يعنى پس به درستى كه آن اختياركننده ى مر باطل است مگر آنچه را كه تو توفيق دهى.
امركننده است به بدى مگر اينكه رحم و مهربانى نمائى تو.
ما: در اين دو فقره احتمال مصدريه دارد يعنى در زمان توفيق و رحم تو، و احتمال موصوله هم دارد و يحتمل اينكه زائده باشد احتمال اتصال و انقطاع استثناء از دو احتمال ما ناشى شده است و توصيف نفس به اماره صيغه ى مبالغه از براى آن است كه اين پليد كه در بدن گذاشته شده است وامى دارد او را بر غضب و شهوت و ساير اوصاف دنيه و رذيله غير از فعل و جاى آوردن و ميل داشتن شهوات بر او چيزى نيست و لذا توصيف به اماره شده است.
ضعف بضم ضاد و فتح آن مقابل قوت.
......................