اللغه: تعاطى به معنى گرفتن و جاى آوردن،
كلفت: مشقت.
شرح: يعنى پناه مى برم به خدا از اخذ نمودن مشقت و جاى آوردن كلفت.
توضيح و بيان: بدانكه انسان خود را در مشقت كه داخل نمايد دو نحو است گاهى مشقت خود را داخل نمايد در افعالى كه متعلق به دين او است به اين معنى عباداتى كه مولى او را امر نمود بر جاى آوردن او از قبيل صوم و صلوه و زكوه و حج، و گاهى خود را داخل مشقت نمايد به واسطه ى امورى كه متعلق به معاش است مثلا خود فقير و كسى بر او وارد شود قناعت ننمايد به چيزى كه نزد او است خود را به تعب اندازد اين جانب و آن جانب سئوال از زيد و عمر نمايد شايد در امور مهمان خود سعه داده باشد يا اينكه لباس و خانه و امورات زن و بچه او وقتى به نحوى بود الان امر دنياى او ضيق از آن حالت افتاده است خود را متحمل هزار مشقت كند كه شايد مثل اولى نمايد يا اينكه خود را داخل در مجلسى نمايد كه به مشقت مربع به ايست بنشيند يا غذاى آن مجلس بخورد بر او تعب است يا نشستن با يكى از آن اهل مجلس بر او خوش نيست يا با كسى مرافقت نمودن كه آن مرافقت باعث شود كه طعام او را تناول نمودن و آن تناول بر او كلفت است و هكذا اما قسم اول ممدوح و حسن است به واسطه ترتب ثواب و عوض بر آن در آخرت و اين قسم به واسطه ى ترتب فوايد بر آن كلفت نيست.
.........................