صحیفه سجادیه - دعای شماره ۱۶ - فراز ۳۰
يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيَّ، وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى يَنْقَطِعَ صَوْتِي، وَ قُمْتُ لَكَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَايَ، وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتَّى يَنْخَلِعَ صُلْبِي، وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتَّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَايَ، وَ أَكَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِي، وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِي، وَ ذَكَرْتُكَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ حَتَّى يَكِلَّ لِسَانِي، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيِّئَاتِي.
اى خداى من اگر در پیشگاه تو بگریم تا پلکهاى چشمانم بیافتد، و به آواز بلند بنالم تا صدایم قطع گردد، و در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند، و براى تو رکوع کنم (خم شوم) تا استخوان پشتم از جا کنده شود، و تو را سجده نمایم (پیشانى به خاک نهم) تا اینکه سیاهى (یا کاسه ى) چشمهایم پنهان شود (به گودى رود) و همه ى عمر خاک زمین بخورم و تا پایان زندگى آب خاکستر آلود بیاشامم، و در بین اینها به ذکر تو گویا باشم تا زبانم کند شود، سپس از شرمندگى از تو چشم به اطراف آسمان نیاندازم، با این رفتارها سزاوار از بین بردن گناهى از گناهانم نمى گردم.