نیاز و نیازمند
• بخشی از دعای 12
تنها مؤثر در وجود و تمام شئون وجود فقط خالق متعال است و انسان از اين قانون كلى مستثنا نيست ، اما بايد توجه داشت كه ربوبيت خداوند متعال نسبت به نظام آفرينش ، همانند رابطه ى ما و مصنوعات دست ساز ما نيست ؛ به گونه اى كه با پايان يافتن توليد و دست شستن از كار ، شى ء مصنوع هم چنان برقرار و مستقل بر جاى بماند و بپايد .
ساعتى را تصور كنيد كه در كارخانه اى ساخته مى شود . اين ساعت پس از اتمام توليد ، نيازى به كارخانه ى سازنده نخواهد داشت ، بلكه مستقلا باقى خواهد ماند و در بقاى خود نيازمند علت خود نيست ، اما ربوبيت خداوند متعال چنين نيست ؛ آن كه قلب را به فعاليت واداشته است ، خون را متناسب با عروق و عروق را متناسب با خون و اعضا و بافت ها را متناسب با يكديگر آفريده است و با ساز و كار دقيقى به هم مرتبط ساخته است و لحظه به لحظه اين نظام ارگانيك را ابقا مى كند و اگر لحظه اى به يكى از نسبت ها توجه نكند ، سيستم كارآيى خود را از دست مى دهد . در نظر بگيريد كه دستگاه دفع ادرار از كار بيفتد ، در اين حال دستگاه گوارش قطعا مختل خواهد شد و چنان چه سيستم دستگاه گردش خون دچار وقفه اى شود ، حتما فرد دچار مرگ مغزى و از كارافتادگى جهاز عصبى مى شود . تنها كسى كه مى تواند اين ارگانيسم بسيار پيچبده را به طور كامل نگاه دارى كند ، حضرت اله و ربوبيت تكوينى او است و اين حاكميت نسبت به خرد و كلان هستى ثابت و فراگير است و به راستى مى توان گفت كه در كارگاه هستى يك كارآفرين بيش نيست و آن هم خدا است كه : «لا مؤثر فى الوجود الا الله ؛ هيچ تأثيرگذارى در هستى به جز خدا وجود ندارد» و «لا حول و لا قوة الا بالله ؛ هيچ دگرگونى و نيرويى نيست مگر اين كه به خدا تحقق مى يابد.»
از اين رو ، حضرت زين العابدين عليه السلام مى فرمايد : «لا يجير يا الهى الا رب على مربوب» . و نيز مى فرمايد : «الهى لا يؤمن الا غالب على مغلوب.» البته بايد توجه داشت كه «غالب» در اين جا به مفهوم غلبه ى يك قهرمان بر فرد ضعيف يا يك فرد مسلح آماده نسبت به فرد بى سلاح نيست ، بلكه غالب به معناى سلطان وجودى و تسلط در مرتبه ى هستى است ؛ چنان كه مى فرمايد :
(والله غالب على أمره ولكن أكثر الناس لا يعلمون) ؛
فقط خداوند متعال بر نظام هستى مسلط است ، ولى بيشتر مردم از اين امر آگاهى ندارند .
اين ناآگاهى همان جهل به چگونگى غلبه است ، چرا كه معمولا مردم مى پندارند سلطه ى الهى مانند غلبه پادشاه بر مردم يك كشور يا يك قهرمان بر فرد ضعيف است ، در حالى كه نسبت خلق و خداوند متعال شبيه نسبت صورت خيالى و ذهنى انسان است كه تمام حقيقت آن صورت ذهنى وابسته به توجه آدمى است ؛ به گونه اى كه اگر خواستيم در ذهن مى ماند و اگر نخواستيم با يك لحظه صرف نظر ، از آن هيچ چيز باقى نخواهد ماند ؛ از اين رو ، خداوند سبحان در آيه ى ديگر مى فرمايد :
(و هو القاهر فوق عباده و يرسل عليكم حفظة) ؛
خدا بر بندگان خود مسلط است و نگهبانانى بر آنها مى گمارد .
نيز مى فرمايد :
(و انا فوقهم قاهرون)؛
ما از بالاى سرشان بر آنان مسلطيم .
بنابراين ، قهار بودن حضرت حق به معناى سلطه وجودى است ؛ يعنى دستگاه آفرينش ، قائم به اراده و خواست او است و نگهبانان و نگهدارندگان ما همان نيروهاى جسمى و روحى هستند ، زيرا در بعد جسمانى ، قواى بدنى باعث جذب و هضم غذا و دفع اشياى زائد آن و انتقال اكسيژن و رشد بافت ها و حس و حركت مى شوند كه به طور دقيق در ساختار وجودى ما مؤثر است ؛ همانند نيروى رشد انسان كه پس از هضم غذا و جذب آن و دفع امور زائد انجام مى گيرد و نيز مانند تقسيم غذا كه مواد غذايى به طور بسيار دقيق و متناسب با اعضاى ما در يكايك اجزاى بدن تقسيم مى شود .
در بعد روانى نيز قواى روحى و معنوى سبب ادراك و تخيل و استنتاج و تعقل و نيز حب و بغض و سرانجام تصميم سازى مى شوند ؛ به گونه اى كه مى توان گفت مجموعه ى آن قوا ، ماهيت انسانى ما را تشكيل مى دهند و با حذف عنايت ربوبى از كار باز مى مانند و هويت انسانى ما متلاشى مى گردد ، ولى خداوند متعال كه اراده اش بر بقاى انسان تعلق گرفته است ، ما و مجموعه ى قواى جسمى و روحى ما را در سايه ى حمايت خود نگاه مى دارد .
و بيدك - يا الهى - جميع ذلك السبب ، و اليك المفر و المهرب ، فصل على محمد و آله ، و أجر هربى ، و أنجح مطلبى ؛
خدايا ! تمامى علت ها و اسباب هستى به دست تو است و فرار از هر امر نامطلوب به سوى تو مى باشد و تنها ملجأ و پناه تو هستى ، پس بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و پناهم باش و حاجتم را روا كن .
نظام على در قبضه ى قدرت خداوند
اين فراز نتيجه ى همه ى فرازهاى پيشين است كه حضرت طى آن پرسيد : چه كسى ايمنى مى دهد ؟ چه كسى كار مى كند و چه كسى تقويت مى كند ؟ چه كسى جبران كننده ى ضعف ها است ؟ كيست كه مغلوب را امان مى دهد ؟ چه حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز ، سمت و سوى همه ى خلايق را به طرف حضرت حق دانسته است ، كه : (و اليه المصير) و تمامى نظام على را در قبضه ى قدرت خداوند سبحان معرفى كرده است ، كه (تبارك الذى بيده الملك) و صراحتا فرموده است تنها به تو پناه مى آورم و از بدى ها به سوى تو مى گريزم و جز تو هيچ كس را شايسته ى اطمينان نمى دانم.
..........................
نيايش دعاى آن حضرت عليه السلام است در ترس
از دعاهاى آن حضرت است در مقام رضا به داده الهى، آن گاه كه به
و از دعاى امام عليه السلام بود، در خداحافظى و بدرود ماه رمضان
-
در هنگام عذرخواهى به درگاه خدا از تبعات اعمال و تقصير از اداء
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۱۷ - فراز ۹
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.