يعنى: پس از اينكه ايشان را دلالت نمودى بر امور مذكوره ياد نمودند ايشان تو را به منت، و شكر نمودند ايشان تو را به فضل تو، و خواندند تو را به امر تو و تصديق نمودند تو را در حالتى كه طلب كننده بودند مر زيادتى تو را و در اين امور بوده است تجارت و كسب ايشان از غضب تو و رسيدن ايشان به رضاى تو و
يعنى: اگر دلالت مى نمود بنده ى بنده ى را به خودش بر مثل چيزى كه هدايت فرمودى بر او بندگان تو را به خود هر آينه محمود و خوب بوده است، پس مر تو را است ثناء مادامى كه يافته شده است در ثناء تو راهى، و مادامى كه باقى مانده است از براى ثناء لفظى كه ثناء كرده شوى بر او، و معنائى كه صرف كرده شود به سوى ثناء يعنى عرفان به صفاتى شويم كه به او ثناء نمائيم.
اللغه: غمر بغين معجمه پرده و ستر و بمهمله به معنى عمر و حيات دادن.
اسباغ: اكمال، زلفه: به معنى قرب و نزديكى.
الاعراب: تحمد من باب تفعل اگر چه اين باب از جهت مطاوعه است فعل است لكن در اين مقام از براى طلب.
اللغه: غمر بغين معجمه پرده و ستر و بمهمله به معنى عمر و حيات دادن.
اسباغ: اكمال، زلفه: به معنى قرب و نزديكى.
الاعراب: تحمد من باب تفعل اگر چه اين باب از جهت مطاوعه است فعل است لكن در اين مقام از براى طلب.
يعنى: اى كسى كه طلب حمد نمودى به سوى بندگان خود به سبب احسان و تفضل بر ايشان و ستر نمودى ايشان را به منت گذاشتن، وجود نمودى بر ايشان مادام كه انشاء نمود در ما نعمت تو را، و كامل نمود بر ما منت تو را، و مختص نموده است ما را به خوبى تو، هدايت فرمودى ما را از براى دين خود آن چنان دينى كه اختيار فرمودى او را و ملتى كه پسنديدى او را، و راه تو آن راهى كه آسان و سهل نمودى تو و بينا نمودى ما را قرب و نزديكى به سوى تو و رسيدن به سوى كرامت و بزرگى تو.
يعنى: اى كسى كه طلب حمد نمودى به سوى بندگان خود به سبب احسان و تفضل بر ايشان و ستر نمودى ايشان را به منت گذاشتن، وجود نمودى بر ايشان مادام كه انشاء نمود در ما نعمت تو را، و كامل نمود بر ما منت تو را، و مختص نموده است ما را به خوبى تو، هدايت فرمودى ما را از براى دين خود آن چنان دينى كه اختيار فرمودى او را و ملتى كه پسنديدى او را، و راه تو آن راهى كه آسان و سهل نمودى تو و بينا نمودى ما را قرب و نزديكى به سوى تو و رسيدن به سوى كرامت و بزرگى تو.
اى خداى من گردانيدى تو از پسنديده هاى آن چيزهائى كه رسيده است و خالصهاى آن واجبات ماه مبارك رمضان است آن چنان ماهى كه اختيار فرمودى او را از تمام ماهها، و اختيار نمودى او را از جميع زمانها و روزگارها و اختيار فرمودى او را بر هر اوقات سال به سبب چيزى كه نازل فرمودى تو در آن از قرآن و نور، و مضاعف فرمودى تو در آن ماه از ايمان، واجب فرمودى در آن ماه روزه را، و ترغيب نمودى در آن ماه از شب زنده دارى.
تكمله: مراد به ايمان كه مضاعف شود در اين ماه يا عبارت از اصول دين است يا فروع دين و على كلا التقديرين تضاعف ايمان و اكمال ايمان است به واسطه ى عبادات اگر مراد به ايمان اصول دين باشد يا تضاعف ثواب است اگر فروع دين بوده باشد.
جليل و بزرگ نمودى تو در اين شهر از شب قدر آن شبى كه بهتر از هزار ماه است
بعد اختيار نمودى تو ما را به اين ماه بر ساير امتها و مردمها، و برگزيدى تو ما را به فضل و بزرگى اين ماه غير ملتهاى ديگر.
پس روزه گرفتيم ما به امر تو روز او را، و اقامه نموديم ذكر و طاعت تو را در شب او در حالى كه مرتكب مى شديم به صيام و قيام او، اميد داشتيم ما مر آنچه را كه بيان و تعريف نمودى از براى ما او را از رحمت تو، و متوسل شديم به سوى آن از ثواب تو.
توئى ملى ء و غنى به چيزهائى كه رغبت شده است در آن چيز به سوى تو توئى نزديك به سوى كسى كه قصد نموده قرب تو را.
بوده است اين شهر در ميان ما بودن خوبى، مصاحبت نموديم ما او را مصاحبت نيكو، و منفعت برديم ما افضل ربحهاى عالميان.
يعنى: پس به تحقيقى كه مفارقت نمود ما را نزد تمام شدن وقت او، و قطع شدن مدت او و تمام شدن ايام او.
...........................