بود از دعاى آن امام عاليمقام وقتى كه نظر مى نمود به سوى ابر و برق يا مى شنيد صداى رعد را فى الجمله اشاره به آنها شد در دعا بر ملائكه.
اين دو تا سحاب و برق يا برق و رعد يا هر سه كه دو تاى آنها يك چيز محسوب شود.
يعنى: هر دو دو خادم از خدمه ى تو هستند يا دو نفر يارند از تو بر ما.
از تبادر.
يعنى: مى شتابند به سوى فرمان تو.
برحمه: متعلق بطاعته يعنى يا رحمت نافعه ى، نفع كننده مى رسانند يا عقوبت ضرر رساننده.
تمطرنا: باب افعال گفته اند بعضى اگر مطر غضب و سوء باشد بر آن امطر گويند اگر مطر رحمت باشد مطر گويند، فاء تفريع است يعنى مى شود مطر غضب باشد و رحمت عرض نمايد به خدا پس مباران ما را به اين دو علامت باران بد و مپوشان ما را به اين دو پوشش بلا باران بد يا باريدن ابر است سنگ چنانچه بر قوم لوط باريد يا باريدن بادهاى مهلك است چنانچه بر قوم هود باريد، يا باريدن باران است كه غرق نمايد ثمار و فوا كه و مردمان را چنانچه بر قوم نوح باريد
عاهه همان آفت است باران بد خراب نمايد زرع را و موجب شود فساد بعضى از امزجه را و ابنيه را.
سخط: خشم و غضب.
ابتهال: زارى و تضرع نمودن.
ابتهال: زارى و تضرع نمودن.
مل: از ميل و انحراف، ادر: از اداره يعنى چرخ زدن و گرداندن رحى: آسيا. ملحدان: عدول كنندگان از حق.
يعنى: اى خداى من اگر هستى تو برانگيخته ى او را از روى غضب، و فرستادى آن را از روى خشم پس پناه مى جويم به تو از غضب تو و زارى مى كنم به سوى تو در طلب عفو تو پس منحرف نما غضب خود را به سوى كافران بگردان آسياى غضب تو را بر ملحدين.
بدان انسان در هيچ وقتى از اوقات مايوس از خداى خود نشود بلكه در وقت نزول عذاب هم دعاء كند در دفع آن چنانچه امام مطر عذاب و غضب را بعد از نزول عرض كند كه دفع نمايد و چنانچه قوم يونس (ع) عذاب آمده از خود دفع نمودند به تضرع و دعاء.
بدان عذابى كه از آسمان نازل شود و يا رحمتى كه بيايد عادت الله جارى شد كه او را به آسمان برگرداند بلكه اگر مقتضى شد كه منصرف نمايد آن را بر آن كسانى كه از جهت ايشان نازل نمود خواهد بر محل ديگر رساند مثل اينكه عذاب خود بر بدان و رحمت خود بر خوبان از اين جهت است امام عرض نمايد به خدا كه غضب خود به كفار برگردان.
..................................