اى كسى كه به تعب نمى اندازد او را دعاى دعاكنندگان.
يعنى: ممدوح شدى به بى نيازى از خلقت و تو سزاوارى به بى نيازى از ايشان و نسبت دادى ايشان را به سوى حاجت به سوى خود و ايشان حاجتمندند به سوى تو اين مطلب نظير قول خداى تعالى است يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله.
يعنى: ممدوح شدى به بى نيازى از خلقت و تو سزاوارى به بى نيازى از ايشان و نسبت دادى ايشان را به سوى حاجت به سوى خود و ايشان حاجتمندند به سوى تو اين مطلب نظير قول خداى تعالى است يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله.
اللغه: خله بكسر خاء حاجت.
حاول و رام: هر دو به معنى قصد است اگر چه يكى از آن دو تعبير به اراده و ديگرى به قصد مى شود.
مظان: جمع مظنه و او عبارت است از موضعى كه گمان و احتمال وقوع شى ء در آن رود.
الاعراب: فاء در قوله (ع) فمن حاول فصيحه است يعنى بعد از اينكه دانسته شود. فاء در فقد تعرض جزائيه
شرح: يعنى پس هر كه قصد نمود بستن حاجت خود را در نزد تو و قصد نمود كه برگرداند فقر را از نفس خود به سبب تو پس به تحقيق كه طلب نموده است حاجت خود را در جايگاهش و آمده است حاجت خود را از راهش
نجح: ظفر يافتن و برآمدن حاجت.
طلبه: به فتح طاء و كسر لام و فتح آن يعنى مطلب و خواسته دون به معنى غير.
و هر كه رو آورد به حاجت خود به سوى يكى از بندگان تو يا بگرداند او را سبب برآمدن حاجت خود غير از تو پس به تحقيق كه در آمده در معرض محرومى و نوميدى و سزاوار شده است از نزد تو فوت شدن احسان را.
..............................