صحیفه سجادیه - دعای شماره ۵۲ - فراز ۲
سُبْحَانَكَ أَخْشَى خَلْقِكَ لَكَ أَعْلَمُهُمْ بِكَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَكَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِكَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَيْكَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ يَعْبُدُ غَيْرَكَ.
منزه و پاکى (از آنچه لائق و سزاوار تو نیست)! ترسنده ترین آفریده شدگانت مر تو را داناترین آنها به تو است (در قرآن مجید «س 35 ى 28( فرموده: انما یخشى الله من عباده العلموا یعنى جز این نیست که از خدا مى ترسند علماء و دانشمندان از بندگان او. مراد از علماء در اینجا آنانند که گفتار و کردارشان یکسان باشد، پس عالم گناهکار در حقیقت عالم نمى باشد، و پیغمبر- صلى الله علیه و آله- فرموده: انا اخشکم لله و اتقکم لله یعنى ترس و پرهیزکارى من براى خدا از شما بیشتر است. زیرا آن حضرت داناترین خلق است به خداوند سبحان) و افتاده ترین آنان در درگاهت عمل کننده ترین ایشان است به فرمان تو، و خوارترین آنها نزد تو کسى است که تو او را روزى مى دهى و او جز تو را مى پرستد (زیرا انسان براى عبادت و بندگى آفریده شده، چنانکه در قرآن کریم «س 51 ى 56( فرموده: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون یعنى پریان و آدمیان را نیافریدم جز براى اینکه «خداى یکتاى خود را» بپرستند. پس هرگاه بندهاى روزى خداى تعالى خورد و دیگرى را بپرستد نزد او از هر کس و از چهارپایان هم خوارتر است، زیرا چهار پایان قواى خود را در آنچه براى آن آفریده شده بکار مىبرند، و از این رو است که در قرآن مجید «س 25 ى 77( فرموده: قل ما یعبوا بکم ربى لو لا دعاوکم؟ یعنى «اى پیغمبر ما به بندگان من» بگو: اگر عبادت و پرستش شما نبود پروردگار من به شما چه اعتنائى داشت؟).