صحیفه سجادیه - دعای شماره ۲۳ - فراز ۸
وَ اجْعَلْ بَيْنَ يَدَيْهِ سُدّاً حَتَّى تُعْمِيَ عَنِّي بَصَرَهُ، وَ تُصِمَّ عَنْ ذِكْرِي سَمْعَهُ، وَ تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِي قَلْبَهُ، وَ تُخْرِسَ عَنِّي لِسَانَهُ، وَ تَقْمَعَ رَأْسَهُ، وَ تُذِلَّ عِزَّهُ، وَ تَكْسِرَ جَبَرُوتَهُ، وَ تُذِلَّ رَقَبَتَهُ، وَ تَفْسَخَ كِبْرَهُ، وَ تُؤْمِنَنِي مِنْ جَمِيعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ وَ غَمْزِهِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ حَسَدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ وَ حَبَائِلِهِ وَ مَصَايِدِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَيْلِهِ، إِنَّكَ عَزِيزٌ قَدِيرٌ.
و سدى (حائلى) برابرش قرار ده تا چشمش را از (دیدن) من کور و گوشش را از شنیدن من کر سازى، و دلش را هنگام یاد من قفل زنى (مانع شوى که به یاد من آید) و زبانش را (از گفتگوى) درباره ى من لال گردانى، و سرش را بکوبى (او را پست نمائى) و ارجمندیش را خوار کنى، و بزرگیش را در هم شکنى، و بر گردنش طوق خوارى بیاویزى، و سرفرازیش را بر هم زنى، و مرا از همه ى زیان و بدى و طعنه (زشتى گفتن) و غیبت (پشت سر سخن بیان کردن) و عیب جوئى و رشک بردن و دشمنى و بندها و دام ها و پیادگان و سواران (یاران و همراهان و پیروان) او ایمن فرما، زیرا تو (به هر چیز) غالب و قادرى (کسى تو را جلوگیرى نمى تواند، و چیزى تو را ناتوان نمى نماید).