اخلاق و كردار ناپسند
بخشی از دعای ششم صحیفه سجادیه :
پناه ببرید به خداوند بزرگ از
اين دعا كه به دعاى طلب حوائج نامگذارى شده امام عليه السلام در رابطه با درخواستها يك سلسله مطالب را با بيان دعا ذكر كرده است.
― در جمله ى اول از نخستين فراز چنين عرض مى كند: (بار خداوندا اى آخرين مقصد نيازها، و اى كسى كه نيل به درخواستها نزد او يافت مى شود و بس) (اللهم يا منتهى مطلب الحاجات، و يا من عنده نيل الطلبات).
― و به دنبال اين قسمت خداى را مخاطب ساخته چنين توصيف مى كند: (اى كسى كه نعمتهايش را به بها نمى فروشد، عطايا و بخشش هايش را با منت مكدر نمى كند) (و يا من لايبيع نعمه بالاثمان و يا من لايكدر عطاياه بالامتنان).
― و مى افزايد: (اى كسى كه مى توان به وسيله ى او بى نياز شد ولى هرگز از او بى نياز نمى توان بود) (و يا من يستغنى به و لايستغنى عنه).
― (اى كه به سوى او روى و رغبت توان آورد ولى از او روى گردان نتوان شد) (و يا من يرغتب اليه و لايرغب عنه).
― و ادامه مى دهد: (اى كسى كه خواهشها و درخواستها خزائنش را فانى نمى سازد و ابزار و وسائل حكمتش را دگرگون نمى كند) (و يا من لا تفنى خزائنه المسائل و يا من لاتبدل حكمته الوسائل).
― و از اين نظر كه همه ى موجودات همواره در تغييرند و در اين تغيير نيازمند و خواهان، مى گويد: (و اى كسى كه حوائج نيازمندان هيچگاه از او قطع نمى شود و دعاى درخواست كنندگان او را خسته نمى كند) (و يا من لاتنقطع عنه حوائج المحتاجين، و يا من لا يعنيه دعاء الداعين...).
― و به دنبال توصيفهاى گذشته چنين معروض مى دارد: ((خداوندا) تو خويشتن را به بى نيازى از آفريدگانت ستوده اى و به حق تو از آنها بى نيازى) (تمدحت بالغناء عن خلقك و انت اهل الغنى عنهم).
― (آنان را به فقر و نياز نسبت داده اى و حقا آنها فقير و نيازمند تواند) (و نسبتهم الى الفقر و هم اهل الفقر اليك).
― بنابراين (هر كس تلاش نمايد ندارى خود را از ناحيه ى تو جبران كند و به دنبال آن است كه فقر خويش را به وسيله ى تو رفع نمايد حاجتش را درست در جايگاه خود طلب كرده، و از راهى كه مى بايست وارد شده است) (فمن حاول سد خلته من عندك، و رام صرف الفقر عن نفسه بك فقد طلب حاجته فى مظانها، و اتى طلبته من وجهها).
― (اما كسى كه حاجتش را به نزد يكى از مخلوقت ببرد، و يا مخلوق تو را سبب برآمدن حاجتش بدون رابطه با تو قرار دهد، متعرض حرمان شده، و سزاوار آن است كه از ناحيه ى تو هيچگونه احسانى به او نشود) (و من توجه بحاجته الى احد من خلقك او جعله سبب نجحها دونك فقد تعرض للحرمان، و استحق من عندك فوت الاحسان).
― پس از توصيفها و توجهات لازم عرض مى كند: (بار خداوندا من حاجت و نيازى به تو دارم كه تلاش و كوششم از رسيدن به آن وامانده و چاره و نقشه هايم منقطع شده) (اللهم ولى اليك حاجه قد قصر عنها جهدى، و تقطعت دونها حيلى).
― در جمله ى بالا به اين نكته توجه داده كه بنده بايد توانائيهاى داده شده را در راه رسيدن به حوائجش به كار گيرد و در صورت ناتوانى به دعا پردازد.
― لذا امام عليه السلام با اعتراف به عدم توانائى وسائل عرض مى كند: (نفسم بردن حوائجش را به نزد كسى جلوه مى دهد كه خود حوائجش را به نزد تو مى آورد و در خواسته هاى خود از تو بى نياز نيست) (و سولت لى نفسى رفعها الى من يرفع حوائجه اليك، و لايستغنى فى طلباته عنك).
― و ادامه مى دهد: (چنين عملى خود لغزشى است از لغزشهاى خطاكاران، و زمين خوردنى است از زمين خوردن گناهكاران) (و هى زله من زلل الخاطئين، و عثره من عثرات المذنبين).
― (اما لطف تو شامل حالم گشت، با تذكر و يادآوريت از غفلتم متنبه شدم، با توفيق تو از لغزش خود بازايستادم و با كمك تو از زمين برخاستم) (ثم انتبهت بتذكيرك لى من غفلتى، و نهضت بتوفيقك من زلتى، و نكصت بتسديدك عن عثرتى).
― (با خود گفتم منزه است پروردگار من، چگونه ممكن است كه نيازمندى درخواست خود را به سوى نيازمند ديگرى ببرد؟ و كجا و چه وقت ممكن است كه ندار و بى چيزى به نادار ديگرى راغب گردد؟) (و قلت: سبحان ربى كيف يسال محتاج محتاجا؟ و انى يرغب معدم الى معدم؟).
― در دومين فراز از اين دعا امام چنين ادامه مى دهد: (اى خداى من با رغبت و علاقه آهنگ تو كرده، و با اطمينان به تو اميدم را به پيش تو آورده ام) (فقصدتك، يا الهى بالرغبه، و اوفدت عليك رجائى بالثقه بك).
― (چرا كه مى دانم خواسته هاى زيادى كه از تو دارم در برابر توانگرى تو بسيار كم است، و خواهشهاى بزرگى كه از تو مى كنم، در برابر وسعت و گشايش رحمت تو ناچيز است) (و علمت ان كثير ما اسالك يسير فى وجدك، و ان خطير ما استوهبك حقير فى وسعك).
― و نيز به خوبى آگاهم كه: دائره ى كرم تو در برابر خواسته ى احدى تنگى نمى پذيرد، و دست بخشش تو بالاتر از همه دستهاست) (و ان كرمك لايضيق عن سوال احد، و ان يدك بالعطايا اعلى من كل يد).
― به دنبال قسمتهاى قبل امام عليه السلام با درود بر پيغمبر و آل درخواستهايش را ادامه مى دهد عرض مى كند: (بار خداوندا بنابراين بر محمد و آلش درود فرست، مرا با كرم خود بر مركب تفضل سوار فرما و با عدالت و استحقاق با من رفتار منما) (اللهم فصل على محمد و آله، و احملنى بكرمك على التفضل، و لا تحملنى بعدلك على الاستحقاق).
― پس از آن با برشمردن اين كه لطف و كرم تو سابقه ى طولانى دارد و بسيارى را شامل شده است، عرض مى كند: (من نخستين راغب و علاقمندى نيستم كه به تو روى آورده، و تو به او عطا كرده اى، با اينكه سزاوار بوده از او دريغ فرمائى، و اول سائلى نيستم كه از تو درخواستهائى داشته و تو به او تفضل كرده اى، در حالى كه مستوجب حرمان بوده است) (فما انا باول راغب رغب اليك فاعطيته و هو يستحق المنع، و لا باول سائل سالك فافضلت عليه و هو يستوجب الحرمان).
― و بالاخره با فرستادن درود بر محمد و آلش خواسته هاى ديگرش را بدين گونه مطرح مى كند: بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، دعايم را پاسخگو نسبت به ندايم قريب و نزديك باش، بر تضرع و زاريم رحمت آور، صدايم را بشنو، اميدم را از خود قطع مفرما، رابطه ام را با خودت مبر و اين حاجت و حاجتهاى ديگرم را به غير خود حواله مده) (اللهم صل على محمد و آله، و كن لدعائى مجيبا، و من ندائى قريبا، و لتضرعى راحما، و لصوتى سامعا، و لاتقطع رجائى عنك، و لا تبت سببى منك، و لا توجهنى فى حاجتى هذه و غيرها الى سواك).
― سپس از خداوند مى خواهد كه تولى و سرپرستى امورش را عهده دار شود عرض مى كند: (خداوندا در رسيدن به خواسته ام، برآورده شدن حاجتم، نيل به سوالم پيش از اينكه از اينجا دور شوم با آسان كردن سختى و حسن تقدير خود در همه ى امور سرپرستى و ياريم كن) (و تولنى بنجح طلبتى و قضاء حاجتى و نيل سولى قبل زوالى عن موقفى هذا بتيسيرك لى العسير و حسن تقديرك لى فى جميع الامور).
― در آخرين قسمت، از خداوند درخواست صلوات و درود بى پايان براى محمد و آلش نموده عرض مى كند: (بر محمد و آلش درود فرست، درودى دائم و هميشگى، رشد يابنده كه ابديت آن پايان نگيرد، و مدت آن به نهايت نرسد و آن را كمكى براى من و سببى براى رسيدن به خواسته ام قرار ده كه تو واسع و كريمى) (و صل على محمد و آله... صلاه دائمه ناميه، لا انقطاع لابدها و لا منتهى لامدها، و اجعل ذلك عونا لى و سببا لنجاح طلبتى انك واسع كريم).
― بعد از آن آمده است كه دعاكننده حاجت خود را ذكر كند سپس به سجده رود و در سجده چنين بگويد: (فضل تو مرا به خود مانوس ساخته، و احسان تو مرا دلالت كرده است بنابراين از تو مى خواهم به حق خودت و به حق محمد و آل او- كه درود تو بر آنها باد- مرا نوميد بر مگردانى) (و من حاجتى يا رب كذا و كذا و تذكر حاجتك ثم تسجد و تقول فى سجودك: فضلك آنسنى، و احسانك دلنى، فاسالك بك و بمحمد و آله صلواتك عليهم، ان لا تردنى خائبا).
...........................
دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه
از دعاهاى آن حضرت است هنگامى كه به ابر و برق مى نگريست و
و از دعاى امام عليه السلام بود، در اصرار به خداوند بلندمرتبه
- اى
در اظهار عجز از اداى شكر و سپاس ايزد متعال در مقابل نعم بى شمار
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.