• بخشی از دعای 49
حضرت در ادامه مى فرمايد : «اليك المفر و المهرب.» ؛ يعنى هر گاه حادثه ى ترس آورى پيش آيد كه چاره اى جز گريز نباشد ، تنها تو پناه گاه و ملجأ ما هستى و به هر جا روى آوريم ، در كوى امن تو گام نهاده ايم .
اين سخن از يك واقع نگرى ژرف برخاسته است كه خود بر خداشناسى كامل امام معصوم گواهى مى دهد .
«ابن فهد حلى» از بزرگ ترين علماى اسلام فرموده است : «آيه ى شريفه ى :
(و اذا سألك عبادى عنى فانى قريب) دليل بر بى نهايت بودن خدا است ، زيرا هر كس در هر زمان و در هر مكان او را بخواند ، خدا همان جا حاضر است و فقط خدا است كه حقيقت نامتناهى و محيط بر همه ى موجودات است.» و اين خود معناى ديگرى از آيه ى كريمه ى (فأينما تولوا فثم وجه الله) مى باشد .
بنابراين ، اگر مقر و پناهگاه هر بيچاره و فرارى فقط او باشد و اگر عامل فرار نيز هم او باشد ، آن گاه مفهوم آن جز اين نيست كه ما هيچ چاره اى از او نداريم . بدين جهت ، در حديث قدسى آمده است : «أنا بدك اللازم» ؛ يعنى از من هيچ چاره اى نداريد و به عبارت ديگر ، بندگان ناگزير از من و اراده ى قاهر من هستند. در دعاى ديگر نيز آمده است : «لا منجا منك الا اليك.» يعنى اگر از خشم و غضب تو بگريزيم ، باز هم فقط بايد به سوى تو روى آوريم . در برخى دعاهاى شعبان نيز مى خوانيم : «أعوذ برحمتك من عذابك.» بنابراين ، از عذاب و سخط الهى جز به سوى رأفت ربوبى نمى توان گريخت .
اميد آن كه با منبع بى نهايت عظمت و قدرت و كمال و علم بيش از پيش آشنا شويم ، چرا كه او خود را چنين معرفى فرموده است :
(ذلك بأن الله هو الحق و أن ما يدعون من دونه هو الباطل)؛
واقعيت و حقيقت تنها از آن خدا است و آن چه به جاى او مى خوانند ، باطل و بيهوده است .
ولى جهل ، بيداد مى كند و نمى گذارد آدمى به يگانه موجود حقيقى و منشأ همه ى خوبى ها و زيبايى ها و خاستگاه همه ى كارها و پديدارها روى آورد و با آن كه همه چيز ما از او است ، او را نمى شناسيم و حضور فراگير او راحس نمى كنيم . شايد اگر يك روز به خود آمده و هويت واقعى خويش و نسبت آن با آفريدگار را نيك بيابيم ، از جهل حيرت زاى خود سخت در شگفت شويم . آيا ماهى شناور در دريا ، از آب - اين عنصر حيات بخش و فراگير محيط زندگى آبزيان - غافل است ؟ هرگز ! او آب را نيك مى شناسد و از خشكى سخت گريزان است ، ولى صد حيف كه انسان از خدا - اين وجود متأصل محيط به ممكنات و هستى بخش و بقابخش به خلايق - بى خبر است !
اللهم انك ان صرفت عنى وجهك الكريم ، أو منعتنى فضلك الجسيم ، أو حظرت على رزقك ، أو قطعت عنى سببك ، لم أجد السبيل الى شى ء من أملى غيرك ، و لم أقدر على ما عندك بمعونة سواك ، فانى عبدك و فى قبضتك ، ناصيتى بيدك ؛
خدايا ! اگر روى پر مهر و با كرامت خود را از من بگردانى ، يا فضل بزرگ خود را از من دور كنى ، يا روزى خود را قطع فرمايى ، يا راه هاى پيوند به خويش را بر من ببندى ، هرگز راهى به هيچ يك از آرزوهايم نخواهم داشت و هرگز با كمك ديگران نمى توان به خزاين بركاتى كه نزد تو است ، دست يابم ، زيرا من بنده ى تو هستم و در اختيار توام و مرا از اين حال رهايى نيست.
..........................