• بخشی از دعای 49
امام عليه السلام در اين فرزا به موانعى اشاره فرموده كه سر راه حركت كمال خواهانه ى انسان تعبيه شده اند و شيطان و نفس اماره ، هر يك به نوعى دامى پس از دام ديگر بر سر راه او گسترده اند كه اگر انسان از يكى جست ، به كمند ديگرى بيفتد ؛ مثلا بايد از ذلت و خوارى چشم داشت و به ديگران رهايى يابد ، ولى ناخودآگاه پس از فرار از آنها به دام خود بزرگ بينى و استقلال و تحقير ديگران درمى غلطد كه گرفتارى آن كمتر از اولى نيست ، يا آن كه وقتى به عبادت و بندگى و نماز شب و مجاهده فى سبيل الله پردازد ، پس از گذشت ايامى ، گويا خود را از خدا طلبكار ديده و به عجب كه بدتر از هر گناه است ، مبتلا مى شود و يا پس از دست گيرى از بيچارگان و كمك به بينوايان و افتادگان ، بر ايشان منت مى نهد و كمك خود را به رخ ايشان مى كشد و آنان را شرمنده مى كند؛ قرآن كريم بااشاره به همين دام شيطان فرموده است: (لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والأذى ؛ صدقه هاى خود را با منت نهادن و آزار و اذيت رساندن ، نابود مى كنيد.) و اگر سعى كند از عجب فاصله بگيرد و خود بزرگ بينى را از خود دور كند و يا از منت گذارى بر ديگران مبرا شود ، متأسفانه به فاز دوم وارد مى شود و در كمند پنهان ترى قرار مى گيرد و پس از گريز از دومين كمند به دام سومى گرفتار آمده و به مفاخره نسبت به ديگر خدمت گذاران پرداخته آنان را معيوب و خود را خالى از عيوب آنان مى انگارد .
اشاره به ويژگى ها و پى آمدهاى موانع سر راه انسان
در هر حال ، امام معصوم عليه السلام اصلاح تمام اين گرفتارى ها را يكايك محاسبه و پاك شدن از هر آلودگى را از خداوند درخواست نموده است ، در حالى كه ما نه به ويژگى هاى اين صفات آگاهيم و نه پى آمد آنها را مى شناسيم و نه از كژى و كاستى ها هراسناكيم و آن چه را كه امام معصوم از خدا خواسته است ، بدون فضل الهى از ما ساخته نيست ، زيرا تجربه ثابت كرده است كه ما از هر يك كه مى گريزيم ، به بدتر از آن گرفتار مى شويم .
اين بدان جهت است كه بطون و لايه ها و ساحت هاى وجودى انسان پيچيده تر از آن است كه بتوان شناخت و بدان دست يافت ، اگر چه امروز روان كاوان از عقده ها و معضلات روحى بسيارى سخن گفته اند و هر يك با روش متمايزى به مداواى آن پرداخته اند ، ولى راه بسى دورتر و مسير بسيار پيچيده تر از آن است كه آنان پيموده اند . گذشته از آن كه تحليل هاى ماده انگارانه ى بسيارى از آنها كجا و بعد مجرد و ملكوتى انسان كجا ؟ اين بدان معناست كه موضوع پژوهش و ابزار تحقيق و كاوش با هم تناسب ندارند و اين از يك خطاى سهمگين روش شناختى حكايت دارد .
أللهم صل على محمد و آله ، و لا ترفعنى فى الناس درجة الا حططتنى عند نفسى مثلها ، و لا تحدث لى عزا ظاهرا الا أحدثت لى ذلة باطنة عند نفسى بقدرها ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و هرگز مقام مرا نزد مردم بالا مبر ، مگر آن كه به همان ميزان مرا نزد خويش پايين بياورى و هيچ گاه سربلندى آشكار (در ميان مردم) روزى ام مكن مگر آن كه توفيق عطا كنى به همان مقدار در باطن به خوارى خود آگاه شوم.
.....................