برنامه روزانه یك مسلمان
بخشی از دعای ششم صحیفه سجادیه
یك مسلمان باید برنامه
اين كه امام سجاد عليه السلام در جمله ى دوم اين فراز مى فرمايد : «يا من لا يكدر عطاياه بالامتنان .»، بدين جهت است كه منت گذار هميشه يا درصدد جبران كمبود ذاتى و انفعال و كوتاهى خويش است يا در پى ارضاى خود و بدين ترتيب، حس برترى طلبى به مرتبه ى ايده آل خود مى رسد ، ولى از آن جا كه كمال مطلق هيچ گونه حاجت و نقص و آرزويى ندارد و به ديگر سخن ، در انتظار هيچ سود و پاداشى نيست ، پس منت گذاردن بر او محال است ، چرا كه هيچ گونه غرض و غايت و مقصدى براى او نمى توان جست ، مگر آن چه را كه حكيم ربانى ، صدرالدين شيرازى رحمه الله فرموده است كه : غرض غايى در افعال حضرت حق ، ذات مقدس خود او است ؛ يعنى چون ذات حضرت حق ، كامل مطلق است و فرض حصول سود و نفع براى او محال است ، هيچ غرضى را براى ذات نمى توان تصور كرد.
توضيح اين كه «ملاصدرا» در مبحث «حركت» در فصل «غايات» مى گويد : غايت ، گاهى غايت و مقصد حركت است ؛ همانند منتهى اليه مسافت . مثلا اگر فردى از نقطه ى «الف» به نقطه ى «ب» حركت كند تا دوست خود را ملاقات كند ، رسيدن به نقطه ى «ب» غايت حركت خواهد بود ، ولى ملاقات دوست غايت فاعل حركت است و اين دو غايت از يكديگر جدا هستند . بنابراين ، رسيدن به نقطه ى «ب» غايت فعل است و ملاقات با دوست ، غايت فاعل . در مورد ما نيز از آن جا كه خداوند متعال كمال مطلق و بى نهايت است ، نمى توان نفع و كمال ديگرى براى او تصور كرد ؛ بنابراين ، غرض خلقت به ذات فاعل برنمى گردد ، بلكه به فعل راجع خواهد بود . آن گاه «صدرالمتالهين» به نكته ى جالب ترى اشاره كرده و آن اين است كه غايت تمامى افعال ، خود ذات حق است ، نه آن ك هذات ، غرض خارج از خود داشته باشد ، زيرا همه ى موجودات به سوى كمال سير مى كنند و كمال مطلق كسى جز حضرت خداوندى نيست .
و يا من لا يبيع نعمه بالأثمان ، و يا من لا يكدر عطاياه بالامتنان ؛
اى خدايى كه نعمت هايش را به بهايى نمى فروشد و اى كسى كه با بذل احسان خود ، بار منت به دوش خلق ننهاده تا احسان خود را تباه گرداند!
تفضل هاى غير قابل شمارش خداوند در برابر اعمال بندگان
امام سجاد عليه السلام در جمله ى نخست به اين حقيقت اشاره دارد كه خداوند متعال در مقابل بخشش هاى خهود ، بهاى خاصى قرار نداده و با بندگان خود معامله نكرده است ، تا برخى با كوته انديشى گمان برند كه عبادت و اطاعت خداوند سبحان به ازاى نعمت هاى او بر آدمى فرض شده است . اين گمان ناروا از انديشه ى انحرافى تشبيه خدا به خلق ناشى مى شود ؛ يعنى هم چنان كه خدمات هر يك از آفريده ها به ديگرى ، در برابر خدماتى است كه متقابلا دريافت مى دارد و هر كس با مقابله به مثل در خدمت گزارى ، موجبات خوش آيند شخص خدمت گزار را فراهم مى آورد تا مزيد احسان گردد ، عبادت خداوند تعالى نيز - نعوذ بالله - براى دريافت خدمات و موهبت هاى بيشتر صورت مى پذيرد .
البته خام انديشى و ناروايى چنين توهمى ، بديهى است . پروردگار بخشايش گر و مهربان در عطاهاى خود ، بين عوض و معوض جمع كرده و همه ى آن چه را كه مرد نياز انسان است ، به هزاران برابر ، بلكه در حد غير قابل شمارش در اختيار بندگان قرار داده است ؛ چنان كه در قرآن كريم مى فرمايد : (و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها)، ولى اگر بندگان از همان نعمت ها چيزى را انفاق كنند ، خداوند متعال آن را احسان ناميده و در مقابل آن ، شكر خود را اعلام نموده و فرموده است :
(و أحسنوا ان الله يحب المحسنين)؛
(از آن چه در اختيار داريد) به ديگران احسان كنيد كه خدا احسان كنندگان را دوست مى دارد .
نيز در جاى ديگر به احسان كنندگان وعده ى بزرگ داده و فرموده است :
(لهم ما يشاؤن عند ربهم ذلك جزاء المحسنين)؛
آن چه بخواهند نزد پروردگارشان از آن ايشان خواهد بود ، اين جزاى نيكوكاران است .
يعنى نيكوكاران در قيامت هر چه را اراده كنند ، در همان لحظه مى يابند . جلالت و بزرگى مقام ربوبى را بنگريد ، نعمت از خود اوست ، توفيق بخشش نيز از عطاى او است ، ولى با اين همه لطف ، عامل به وظيفه را محسن ناميده است . جالب تر آن كه جزاى احسان را بر حسب خواسته ى او قرار داده كه هر چه بخواهد از آن اوست و با وجود ارزانى داشتن اين همه نعمت هاى غير قابل شمارش ، كم ترين منتى را بر بندگان روا نداشته است . اين گونه لطف و كرامت جناب حق در قرآن كريم فراوان است ؛ چنان كه در جاى ديگر فرموده است:
(قل لا أسألكم عليه أجرا الا المودة فى القربى)؛
بگو : از شما در برابر انجام رسالت ، مزدى نمى طلبم مگر مهرورزى به خاندانم .
اجر رسالت را مودت به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام قرار داده است، تا از رهگذر رابطه ى ميان انسان و مقام عصمت ، هويت و شخصيت مومنان در معرض تاثيرپذيرى از اهل بيت وحى قرار گيرد و در ميان انبوه كژراهه ها ، صراط مستقيم را به آنان بنماياند و ابهام از چهره ى حق بزدايد و بدين ترتيب امت را به حقيقت و صلاح و سداد رهنمون گردد ؛ از اين رو، در آيه ى ديگر همين اجر را به نفع خود بندگان دانسته و فرموده است :
(ما سألتكم من أجر فهو لكم)؛
هر پاداشى كه از شما طلبيده ام ، به سود خود شما است .
اين در واقع جمع بين عوض و معوض است ؛ يعنى گر چه مودت اهل بيت رسالت به سود امت است ، ولى آن سود را با سود بيشتر محاسبه و در پرونده بندگان خود محسوب داشته است .
سخن ابن سينا درباره ى وجود خداوند
«شيخ الرئيس ، ابن سينا» درباره ى جود و جواد بحثى دارد ؛ ابتدا مى گويد : جواد يعنى كسى كه كارى را انجام مى دهد و در عوض آن ، چيزى را نمى خواهد و در ادامه مى پرسد : مصداق جواد كيست ؟ و در نهايت اثبات مى كند كه غير از خداوند منان متعال جوادى در عالم نيست و هيچ عملى بدون اجر صورت نمى گيرد .
امير مومنان - عليه آلاف التحية و الثناء- فرموده است : «لكن وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك ؛ بلكه تو را زيبنده ى پرستش يافتم و لذا تو را پرستيدم .» اين نكته را در نظر داشته است كه نفس اجر و مزد نطلبيدن كمال فوق العاده اى است كه از اجرى عظيم برخوردار است كه فوق آن متصور نيست و آن عبارت است از قرب به ساحت قدس حضرت رب العزه - جل جلاله - كه جزاى آن خود خدا است و حضرت مولى الموحدين نيز طبعا از آن برخوردار مى گردد.
از اين رو ابن سينا گويد : هيچ عملى بدون اجر ممكن نيست ، حتى آن جا كه كسى به بينوايى كمك مى كند يا در گوشه اى دور بيمارستانى بنا مى كند ، در واقع به خواست فطرى خود لبيك گفته است و آن نگرانى خاطر نسبت به فقرا و بيماران ناتوان را از خود دور كرده و بدين صورت به فضيلت نفسانى خود رسيده است .
غرض نهايى افعال حضرت حق ، ذات او است
اين كه امام سجاد عليه السلام در جمله ى دوم اين فراز مى فرمايد : «يا من لا يكدر عطاياه بالامتنان .»، بدين جهت است كه منت گذار هميشه يا درصدد جبران كمبود ذاتى و انفعال و كوتاهى خويش است يا در پى ارضاى خود و بدين ترتيب، حس برترى طلبى به مرتبه ى ايده آل خود مى رسد ، ولى از آن جا كه كمال مطلق هيچ گونه حاجت و نقص و آرزويى ندارد و به ديگر سخن ، در انتظار هيچ سود و پاداشى نيست ، پس منت گذاردن بر او محال است ، چرا كه هيچ گونه غرض و غايت و مقصدى براى او نمى توان جست ، مگر آن چه را كه حكيم ربانى ، صدرالدين شيرازى رحمه الله فرموده است كه : غرض غايى در افعال حضرت حق ، ذات مقدس خود او است ؛ يعنى چون ذات حضرت حق ، كامل مطلق است و فرض حصول سود و نفع براى او محال است ، هيچ غرضى را براى ذات نمى توان تصور كرد.
توضيح اين كه «ملاصدرا» در مبحث «حركت» در فصل «غايات» مى گويد : غايت ، گاهى غايت و مقصد حركت است ؛ همانند منتهى اليه مسافت . مثلا اگر فردى از نقطه ى «الف» به نقطه ى «ب» حركت كند تا دوست خود را ملاقات كند ، رسيدن به نقطه ى «ب» غايت حركت خواهد بود ، ولى ملاقات دوست غايت فاعل حركت است و اين دو غايت از يكديگر جدا هستند . بنابراين ، رسيدن به نقطه ى «ب» غايت فعل است و ملاقات با دوست ، غايت فاعل . در مورد ما نيز از آن جا كه خداوند متعال كمال مطلق و بى نهايت است ، نمى توان نفع و كمال ديگرى براى او تصور كرد ؛ بنابراين ، غرض خلقت به ذات فاعل برنمى گردد ، بلكه به فعل راجع خواهد بود . آن گاه «صدرالمتالهين» به نكته ى جالب ترى اشاره كرده و آن اين است كه غايت تمامى افعال ، خود ذات حق است ، نه آن ك هذات ، غرض خارج از خود داشته باشد ، زيرا همه ى موجودات به سوى كمال سير مى كنند و كمال مطلق كسى جز حضرت خداوندى نيست .
و يا من يستغنى به و لا يستغنى عنه ، و يا من يرغب اليه و لا يرغب عنه ؛
اى كسى كه نيازمندان به او بى نياز مى گردند و بى نيازى از او ناممكن است و اى كسى كه موجودات به او روى مى آورند و محال است از او روگردان شوند.
.............................
دعاى آن حضرت عليه السلام است به هنگام درخواست
o خدايا، مرا بر ختم كتاب خود يارى دادى، كتابى كه به عنوان نور
و از دعاى امام عليه السلام بود، در دور نمودن مكر دشمنان و بازگرداندن
هنگامى كه حال اهل دنيا را مشاهده مى كرد كه از حرص راضى به رزق
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.