در اظهار عجز از اداى شكر و سپاس ايزد متعال در مقابل نعم بى شمار حضرت حق به اين دعا با خدا راز و نياز مى كرد
̶ اى خداى بزرگ هيچ كس شكر و سپاست را به حد كمال به جا نيارد (و احدى حق شكرت را با همه كوشش نتواند) چرا كه بر هر شكرى كه كند آن شكر هم نعمت و احسان تست و شكرى ديگر بر او لازم آيد (زيرا توفيق يافتن بنده بر شكر خدا به لطف و احسان الهى است و بر آن احسان هم شكرى لازم است يا به واسطه آنكه شكر بنده از نعمت خداوند چون موجب رفعت مقام عبد است و ازدياد نعمت حق پس آن شكر باز نعمتى است از نعم الهى و بر آن شكرى لازم است)
̶ و هر كس هر قدر هم سعى و كوشش در راه اطاعتت كند باز در انجام وظيفه طاعتت تقصير كرده و حق طاعتت را به جا نياورده و فضل و كرمت را سپاسگزارى بسزا نكرده است
̶ پس (اى خداى بزرگ) شكرگزارترين بندگانت و ساعى ترين خلق در عبادت و بندگيت باز از اداى حق شكرت عاجز و در انجام وظائف مقصر است
̶ اى خدا هيچكس نيست كه مغفرت و آمرزشت بر او به استحقاق واجب و لازم شود و احدى نيست كه رضا و خشنوديت را به عمل خود مستوجب گردد
̶ پس هر كس را بخشيدى و آمرزيدى به صرف كرم و احسان تست و هر كه را از او راضى و خشنود شدى آن هم به فضل و عطاى تست
̶ (اى خدا) ما اندك شكرى كه (در مقابل نعم بى شمارت) به جاى آريم باز جزا و پاداش مى دهى و اندك طاعتى كه (از وظايف بندگى است) انجام دهيم ثواب عطا مى كنى تا به حدى كه گويا شكر و طاعت بندگانت را بر خود ثواب و پاداش لازم و واجب فرموده اى و يا بندگانت بر آن شكر و طاعت بدون توفيق تو خود قدرت و تمكن داشته اند
̶ (در صورتى كه بى توفيق تو ابدا قادر بر شكر و طاعتت نيستند) و همان اندك شكر و طاعت هم به قدرت و توانائى (و احسان و توفيق) تو بوده
̶ پيش از آنكه آن طاعت به جاى آرند تو (طاعت) و ثواب آن را به كرمت مقدر و مقرر فرموده اى پيش از آنكه به طاعتت قيام كنند و البته چنين است (كه توفيق طاعت و اعطاى سعادت بر آن بسيار پيش از زمان طاعت و شكر آنها بوده زيرا سنت (ازلى و ذاتى تو فضل و كرم است و عادت هميشگى و ابدى تو جود و احسان است و طريقه نيكوى تو عفو و بخشش است)
̶ بارى اى خداى من تمام خلائق مقر و معترفند كه هر كس را تو عقاب كنى محققا به او ظلم و بيداد نكرده اى (بلكه خود مستوجب آن عقاب بوده) و به هر كس عافيت و سلامت بخشى همه خلق گواهند كه تو به او فضل و كرم فرموده اى (نه آنكه خود استحقاق داشته) و تمام بندگان در حق خود در انجام وظيفه شكر و طاعت شكرى كه تو مستوجب آنى همه به تقصير معترفند (كه مقصر و قاصر و عاجز و ناتوانند از اداء وظيفه ى بندگى و شكرگزارى)
̶ پس اگر بندگان را از راه طاعتت شيطان به خدعه و فريب دور نمى كرد هيچ كس از طريق طاعتت (كه عين سعادتست) به راه عصيان نمى رفت و اگر ديو رجيم باطل را در نظرشان به صورت حق جلوه گر نمى ساخت احدى از راه تو گمراه نمى شد (و هرگز از راه سعادت به راه شقاوت و ضلالت نمى شتافت)
̶ اى پروردگار عالم تو پاك و منزهى (و از هر عيب و نقص مبرائى) چقدر بر همه عالم لطف و كرمت نسبت به اهل طاعت و معصيت روشن و آشكار است مطيعان را پاداش مى دهى بر عملى كه خود بر آنها قدرت و شوق و موفقيت عطا كردى) و اگر الهام و اشتياق و نيرو بر طاعت را تو در آنها ايجاد نمى كردى هرگز به طاعتت موفق نمى شدند) و اهل عصيان را هم مهلت دادى به حلم و بردبارى در صورتى كه مالك (و ذيحق و قادر) بر تعجيل عقوبتشان بودى عقابشان را (از كرم) به تاخير انداختى (تا پشيمان شوند و به درگاه كرمت باز آيند و عفوشان فرمائى)
̶ پس اى خدا تو بر هر يك از اهل طاعت و عصيان آنچه را لازم و واجب نبود (و حقى هيچ نداشتند) به آنها عطا فرمودى و با هر دو طايفه با فضل و كرم (نه به عدل و صرف) رفتار كردى چون به هر يك چيزى كه استحقاق نداشت كرم فرمودى
̶ و اگر مى خواستى عدالت كنى اما اهل طاعت بر عملشان با آنكه به الهام و شوق و نيروى تو موفق شدند اجرى مستحق نمى شدند و از نعمت ثوابت ذيحق نبودند اما اهل عصيان با اول معصيتى كه مرتكب مى شدند مستحق هلاكت و عذاب بودند ليكن تو (اهل طاعت را) پاداش عملى كه در مدت كوتاه فانى (چند روزه دنيا) به جاى آورند اجر و پاداش طولانى فناناپذير (بهشت ابد) عطا كردى (و بر عمل موقت ناچيزى نعمت جاويد جنت و اجر باقى آخرت بخشيدى)
̶ و هنوز عوض رزقى كه به آنها دادى و آنها به رزق تو بر طاعتت قدرت يافتند بازخواست نكردى باز بر اسباب و آلاتى كه بر آنها در راه طاعتت مهيا كردى تا آن طاعت وسيله ى آمرزش آنها شود بر آنها به مناقشه (و محاسبه نپرداختى) (و با آنها سخت گيرى در حساب كارشان نفرمودى و) بار سنگين مناقشه تحميلشان نكردى و اگر به مناقشه (از نعمتهائى كه براى طاعتت به آنها دادى) مواخذه مى كردى تمام رنج و زحماتشان در راه طاعتت و جميع سعى و كوشش آنها در مقابل كوچكترين نعمت و احسانت هيچ بود (البته عمل و سعى بنده در مقابل نعم بى حد و حصر الهى چه قابليت دارد كه موازنه شود يا در حساب آيد) و هنوز بنده مطيع هم در گرو ساير نعمتهائى كه به او براى ابقاء حيواتش عطا كرده اى ماخوذ خواهد ماند در اين صورت كى و كجا كمترين اجرى از تو به استحقاق طلبكار بود هرگز و ابدا چيزى مستحق نبود.
̶ پروردگارا باز اين حال اهل طاعت و عبادت بود (كه هر ثواب و اجر و هر نعمت به آنها دادى صرف لطف و كرم و احسان بود) اما با اهل عصيان هم كه مخالفت امر و نهيت كردند (با آنها هم كرم كردى و) تعجيل در عقاب و انتقامشان نفرمودى تا آنكه حال نافرمانى و عصيانشان را بدل به توبه و انابه كنند تا به روى به عفو و كرم ببخشى و از او درگذرى و البته آن بنده عاصى (كه با امر و نهيت مخالفت ورزيده) در اولين مرتبه كه به معصيت اهتمام مى كرد بر تمام عقاب و انتقامى كه براى همه ى خلق مهيا كردى بدون مهلت مستحق و سزاوار بود
̶ پس تو آنچه را مهلتش دادى و به تاخير افكندى از عقاب سخت و قهر و سطوت و انتقام سريع همه را از كرم خود بر او بخشيدى و از او راضى شدى بدون استحقاق او بر تو.
̶ بارى (اى خداى مهربان) از تو كريمتر در عالم كيست (كه همه كارت عنايت و لطف و كرم با اهل طاعت و معصيت است) و از آن كس شقى تر كيست كه با چنين خداى كريمى راه مخالفت و طريق شقاوت پيموده است ابدا از او شقى تر در عالم نخواهد بود (زيرا آنكه با همه لطف و كرم و احسان بى انتهاى خداى خود باز راه شقاوت پيش گرفت ذات و سرشتش لايق سعادت نبود و چنين كس شقى ترين خلق است.) بارى اى خداى (بزرگ) تو پاك و منزهى و متعالى تر از آنكه جز به كرم و احسان (و لطف و جود و بخشش) تو را به وصفى توصيف توان كرد و بزرگوارتر از اينكه جز از عدل تو كسى بترسد (يعنى بندگان بايد از عدل و داد تو نسبت به اعمالشان از تو بترسند زيرا قهر و انتقام و عذاب سخت كه بر اعمال بدشان كنى به عدل مى كنى و هرگز تو خداى مهربان ذره اى به خلق ظلم نخواهى كرد بلكه خلق به كردار زشت بر خود ظلم و ستم مى كنند و مستحق عقاب و عذاب مى گردند و با همه عفو و مغفرت و لطف و احسانت باز به كفر و عناد و لجاج خود راه شقاوت پويند و از لطف و رحمتت خود را محروم سازند پس معصيتكاران از عدل تو و از گناه و عصيان خود بايد بترسند و ايمنى از عذاب تو طلبند) و گرنه تو را بر اهل عصيان مثقال ذره اى جور نخواهد بود و اهل طاعت كه به راه رضاى تو رفتند هم نبايد تصور كنند كه تو هرگز اجرشان را فراموش خواهى كرد. بارى اى خداى مهربان بر محمد و آل پاكش درود فرست و به من هم آنچه آرزومندم عطا فرما و هم (از لطف و كرم) هدايتت را بر من بيفزا كه آن هدايت مرا به هر عمل خير موفق مى سازد اى خدا همانا تنها توئى كه عطايت بى حساب و كرمت بى انتهاست.
........................