• بخشی از دعای 49
اى پناه من، هنگامى كه عاجز كند مرا راهها،
كهف: در لغت به معنى ملجاء و پناه.
و العناء: بالفتح و المدا التعب و النصب ماخوذ است از عنى به كسر اذا اصابه تعب و نصب و منه احسب الله عند عنائى، و به معنى اهتمام نيز آمده است و منه و من يعنينى امره اى و من يهمنى امره
مراد از اين كلام شريف آن است كه تو پناه منى در وقتى كه راهها مرا عاجز كند و مراد به مذاهب طرق و راههاى زندگانى است از دشمن و دوست و اهل و عيال نزديك و دور كه تعب مى كند از آنها و علاجى ندارد.
اى درگذرنده از لغزش من پس اگر نبود پوشانيدن تو امر مخفيه ى مرا هر آينه مى بودم از رسوا شدگان، اى قوت دهنده به من به يارى نمودن اگر يارى تو نبود هر آينه بودم من از افتاده گان.
اى آنكه گذاشته اند براى او پادشاهان چوب خوارى برگرد نهاى خود پس ايشان از بزرگيها و قهرهاى او ترسندگان هستند.
نير: به كسر نون اسم چوبى است كه در گردن گاو نهند وقت زراعت و وقت شيار نمودن كه به اصطلاح فرس او را جخ گويند و به اصطلاح جيلان او را گاجمه گويند و اين عبارت اظهار بزرگى خدا است نزد انفس ضعيفه و گرنه نزد او پادشاه و رعيت مساوى است.
اى استحقاق دارنده ى اينكه ترسيده شود از سلطنت او، و اى كسى كه از براى او است اسمهاى خوب.
سئوال مى كنم تو را اينكه درگذرى از من و بيامرزى مرا.
پس نيستم من بى گناه پس عذر بگويم و نه صاحب قدرت كه دادستانم و نيست گريزگاهى مرا پس بگريزم،
طلب درگذشتن مى نمايم تو را از لغزشهاى خود، و عذر مى جويم از تو از گناهان خودم كه هلاك نمود مرا، از آنها مى گريزم من به سوى تو.
تنصل: در لغت معذرت خواستن و بيزارى جستن.
فرار نمودم من به سوى تو اى خداى من در حالتى كه توبه كننده ام، پس قبول توبه ى من نما، پناه گيرنده ام پس پناه ده مرا، زينهار جوينده ام، پس خوار مكن مرا، طلب كننده ام پس محروم مساز مرا، چنگ زننده ام پس خوار مكن، خواننده ام پس مگردان مرا نااميد.
اللغه: استجاره پناه گرفتن.
تسليم: امر به ديگرى واگذار نمودن.
............................