خداوندا باز نمى گرداند خشم تو را مگر حلم و صبر تو، بازنمى گرداند عقاب تو را مگر عفو تو، پناه نمى دهد از عقاب تو مگر رحمت تو، و نمى رهاند مرا از تو مگر زارى كردن به سوى تو و نزد تو، قوله اليك و بين يديك بنده كه زارى كند به دو نحو مى شود يك دفعه زارى نمايد نزد اولياى او كه از جهت او شفاعت نمايند و براى او دعا كنند، و يك دفعه زارى نمايد نزد اولياى او كه از جهت او شفاعت نمايند و براى او دعا كنند، و يك دفعه زارى كند نزد خداى خود و اول را تعبير به اليك نمود و دويم را تعبير به بين يديك.
پس رحمت فرست بر محمد و آل او و ببخش ما را اى پروردگار من از نزد خود گشادگى به توانائى كه بر آن زنده مى كنى مرده هاى بندگان را، و به او برمى انگيزانى مرده هاى شهرها
از اينكه سلطنت از ايشان ربوده شده است و ايشان را منع نمودند از منصب ايشان پس مردمان مثل مردگان هستند از جهت عدم انتفاع ايشان به موالى خودشان ، و بلاد معموره مخروبه است زيرا كه خرابى بلاد از نبودن آب و علف و اطعمه و تصرف ننمودن امام در بلاد مثل خرابى است و لذا امام عرض نمايد به خدا كه گشادگى و فرجى عنايت نمايد به آن توانائى كه مرده زنده شود و شهرهاى خراب را آباد گرداند.
را و هلاك مگردان مرا اى خداى من از اندوه، و حزن تا اينكه اجابت كنى، و بشناسانى مرا اجابت كردن در دعاى مرا و بچشان مرا لذت عافيت تا وقت مردن و شاد مساز بر من دشمن را، و او را دست مده به گردن من و مسلط نكن او را بر من.
اى خداى من اگر بلند كنى مرا پس كيست آن كسى كه پست نمايد مرا، و اگر پست كنى مرا پس كيست آن كسى كه بلند سازد مرا، و اگر گرامى دارى تو مرا پس كيست آن كسى كه خوار كند مرا و اگر خوار كنى تو مرا پس كيست آن كسى كه گرامى دارد مرا و اگر عذاب نمائى تو مرا پس كيست آنكه رحم كند مرا.
اگر هلاك كنى مرا پس كيست كه تعرض نمايد تو را و منع نمايد تو را درباره ى بنده ى خود، يا سئوال نمايد تو را از امر به تحقيق كه دانسته ام من كه نيست در حكم تو ستمى و جورى، و نه در عقوبت تو شتابى و سرعتى، به درستى كه شتاب و تعجيل نمايد كسى كه بترسد فوت را در تاخير انداختن، و حاجت به ظلم نمودن ناتوان دارد به تحقيق كه برترى اى خداى من از اين برترى، بزرگى يعنى بزرگ و جليل هستى از اينكه اين نحو امور به تو نسبت داده شود چگونه چنين نباشد و حال اينكه او مكون و خالق اشياء است و ايشان را از عالم عدم به وجود آورده و اگر نازى نمايد ارواح در ابدان باقى نمانند و كائنات و موجودات عدم صرف خواهند بود
اللغه: غرض نشانه.
نصب: به تحريك بر پا شده معنى او نزديك به غرض است.
اثر: عقب و تاخر.
نفس: فرح و راحت وسعت.
اى خداى من درود فرست بر محمد و آل او و مگردان مرا از جهت بلا نشانه، و نه مر عقوبت خود را بر پا شده، مهلت ده مرا و ببر اندوه و حزن مرا در گذر مرا از لغزش من، مبتلا نكن به بلائى عقب بلائى ديگر، پس به تحقيق كه مى بينى سستى مرا و كمى چاره ى مرا و زارى كردن مرا به سوى خود.
پناه مى برم به تو خداوندا از غضب تو امروز پس رحمت فرست بر محمد و آل
او و پناه ده مرا.
پناه مى جويم به تو امروز از خشم تو پس رحمت فرست بر محمد و آل او و پناه ده مرا.
سئوال مى نمايم تو را ايمنى از عذاب تو پس رحمت فرست بر محمد و آل او و ايمن گردان مرا.
طلب راه نمائى مى كنم تو را پس رحمت فرست بر محمد و آل او و راه بنما مرا
طلب يارى مى نمايم از تو پس رحمت بفرست بر محمد و آل او و يارى كن مرا
طلب رحمت مى كنم تو را پس رحمت فرست بر محمد و آل او و رحم كن مرا
.
..........................