انثنى: من ثنى يثنيه اى انعطف يعنى دو تا گرديدن اين عبارات كنايه است از اتصاف او به ذلت و خوارى يعنى فروتنى نموده است از براى تو پس خوارى نمود و به زير انداخت سر خود را تا دو تا شد و كلمه ى فاء مى شود به معنى حتى باشد.
رعشه: مرضى است كه در بدن حادث مى شود.
خد: صفحه ى رو را گويند در سابق ذكر نمودم كه اگر دعا كننده متصف به اين صفات نباشد يعنى او را از ترس خداى رعشه نداشته باشد و اشك چشم او بر صفحه ى روى او جارى نباشد اين نحو كلمات را نخواند و گرنه بر او عقوبت كنند از جهت كذب او.
يعنى به رعشه انداخته است ترس او هر دو پاى او را و غرق نموده است اشكهاى چشم او هر دو طرف صفحه ى صورت او را.
بدانكه حال بنده چون به اين صفت رسيد لابد مورد تفضل و عنايت و مرحمت خداى لايزال شود لكن فايز شدن به اين صفت موقوف است به عنايت حضرت احديت جل اسمه كه فتح باب معرفت توحيد بر او نمايد كه او را مستجمع جميع صفات كماليه و منزه از نقايص داند و گرنه به اين صفت نخواهد متصف شد مى خواند او را به اى مهربانتر مهربانها بدان كه عذر جوينده و معذرت آورنده در مقام طلب عفو و بخشش از تقصير خود از آن كسى كه مخالفت او نمود او را به اوصافى خواند كه مناسب عفو و بخشش است پس خواندن خداوند كريم را در اين مقام به ارحم الراحمين سزاوارتر و انسب است علاوه در بعضى از روايات وارد است كه: حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله مرور مى فرمودند به شخصى كه مى گفت: يا ارحم الراحمين فرمودند: سئوال نما چيزى را كه مى خواهى زيرا كه خداى عزوجل نظر نموده است به سوى تو.
.........................