شرح: يعنى به اعانت هر يك از روز و شب و آن چيزى كه در ايشان هست اصلاح كنند امر و شغل ايشان را و اظهار كنند عمل ايشان را و نظر كنند.
كه چگونه هستند ايشان در اوقات طاعت او و منزلهاى واجبات او و محل مرتبه ى احكام او تا اينكه جزاء بدهد كسانى را كه بدى كرده اند به چيزهائى كه به جاى آورند و جزاء بدهد كسانى را كه فاعلان خيرات و حسنات هستند.
تذنيبان:
اول: از اينكه دنيادار تكليف است و تكليف موقوف است علاوه بر شروط اربعه بر لطف يعنى ما يقرب الطاعه و يبعد المعصيه پس خلقت امور مذكوره مدخليت در تحقق تكليف دارد اگر ايشان خلقت نمى شد قابليت نداشت نوع انسانى از جهت تعلق تكليف به ايشان به عبارت اخرى خلقت امور مذكوره از مقدمات وجوب است كه راجع به قدرت است.
دوم: آنكه ظروف ثلثه بعد كيف هم مفادشان مختلف است به واسطه ى تعدد حال انسان يكدفعه در تفقد از حال ايشان شود كه آيا ايشان در مقام اطاعت هستند يا در مقام طغيان و عناد، و دفعه ى ديگر در مقام تفقد حال ايشان است كه آيا فروض خلاق عالم را در وقت او به عمل آورند يا نه بلكه تاخير از وقت نمايند عمدا، و در دفعه ى سيم تفقد حال ايشان شود كه آيا احكام مجعوله ى خمسه در نظر ايشان شان و رتبه و قرب و منزلت دارد يا نه در حالات ثلاثه همين كه خلاف او معلوم شد ملوم عند العقلاء خواهد بود لكن عقاب مترتب نشود مگر در كشف خلاف در دو حالت اخيره اگر جاى آورد لكن در نظر او وقع و مرتبه ندارد معاقب نخواهد بود در توصليات، دون تعبديات زيرا كه راجع به حالت ثانيه است از باب نبودن قصد قربت كه در آن معتبر است يا از باب جزء بودن و يا شرط بودن.
............................