و از دعاهاىآن حضرت (عليه السلام) است چون پيشامدى او را محزون مى ساخت و ياد گناهان او را اندوهگين مى كرد
― اى خداوند! اى كارساز مردم بى كس و ناتوان! اى سنگر حوداث سهمناك! به سبب گناهان تنها مانده ام و كسى ياور من نيست طاقت خشم تو ندارم. كسى يارى من نكند. هول ديدار تو نزديك است و دل من ميطپد.. كسى نيست طپش دل مرا آرام سازد
― چون تو مرا بيم دهى كيست كه مرا پناه دهد؟ و چون تو مرا تنها گذارى كه تواند مرا يارى كند؟ و چون تو مرا ناتوان خواهى كيست كه مرا نيرومند گرداند؟
― پرورده نعمت را پرورنده او بايد در كنف حمايت خود گيرد، و مغلوب زيردست را بايد خداوند او ايمنى دهد، بدهكار را طالب او بايد دستگيرد
― اى خداى من رشته همه ى اينها در دست تست و گريزگاه سوى تو. پس درود بر محمد و خاندان او فرست و مرا در پناه خود گير كه سوى تو گريخته ام و حاجت من برآور كه از تو خواسته ام
― اگر تو روى بزرگى از من بگردانى و فضل عظيم خود را از من دريغ دارى. يا مرا از روزى خود محروم كنى و رشته مرا از خود بگسلى، از غير تو به هيچ يك از آرزوهاى خود راه نيابم و به دستيارى ديگرى بدانچه نزد تست دسترسى ندارم چون من بنده تو و در اختيار توام موى پيشانى من در پنجه قدرت تست
― با فرمان تو اختيار ندارم حكم تو درباره من روانست قضاى تو درباره من عدل، نيروى بيرون شدن از ملك تو و ياراى درگذشت از قدرت توام نيست و نمى توانم لطف تو را متوجه سوى خود كنم و به خشنودى تو نائل شوم. به آنچه نزد تست نرسم مگر به طاعت و مزيد بخشايش تو
― اى خداى من! پيوسته من بنده ى ذليل تو بوده ام، نه بر سود خويش قدرت دارم و نه بر زيان خود مگر به يارى تو. من به ناتوانى خود اقرار مى كنم و به زبونى و بيچارگى خود اعتراف دارم پس آنچه وعده دادى عطا فرما و آنچه عطا كرده اى كامل كن كه من بنده توام بيچاره نيازمند و ناتوان و رنجور و خوار و زبون و تهيدست و ترسان و پناه به تو آورده
― خدايا درود بر محمد و آل او فرست و به سبب نعمتهائى كه عطا كرده اى از ياد خود فراموشيم مده و به علت آنچه احسان كرده اى مرا غافل مگردان. در همه حال: خوشى يا ناخوشى سختى يا آسايش، عافيت يا بلا، بدحالى يا نعمت، توانگرى يا تنگدستى، درويشى و بى نيازى، اجابت دعاى مرا هر چند به تاخير اندازى باز مرا نوميد مساز
― خدايا درود فرست بر محمد و خاندان او و توفيق ده كه هميشه ثناى تو گويم و سپاس تو گذارم. بدانچه از دنيا انعام كرده اى شادان نشوم و از آنچه مرا منع فرموده اى اندوهگين نباشم و ترس خود را در دل من جاى ده و مرا بدان كار دار كه مى پسندى و به طاعت خود سرگرم كن تا از آنچه بر سر من آيد پروا نداشته باشم و چيزى را كه نمى پسندى آرزو نكنم و چيزى كه پسنديده تو است ناخوش ندارم
― خدايا درود فرست بر محمد و خاندان او. دل مرا از همه چيز تهى ساز تا جاى محبت تو باشد و به ياد خود مشغول دار و به ترس و بيم خود پرورش ده و به رغبت به جانب خود نيرومند گردان و به طاعت خويش مايل كن و او را در راهى سالك گردان كه دوستتر دارى و چنانش پرور كه در همه عمر بدانچه نزد تست رغبت كند
― توشه مرا از اين جهان پرهيزكارى قرار ده و رفتار مرا سوى بخشايش خود بگردان و باب خوشنودى خويش را به روى من بگشاى و مرا در بهشت خود جاى ده. خدايا به من نيروئى بخش كه هر چه را موجب خشنودى تست آسان بجاى آرم و سوى تو گريزم و رغبت در آن نعمتها كنم كه نزد تست و در دل من انداز كه از آفريدگان شرير تو احتراز كنم و با تو و دوستان و مطيعان تو انس گيرم
― هيچ كافر و فاجرى را بر من منت نباشد و حق بر من نداشته و من نيازى به آنها نداشته باشم بلكه آرامش و دلبستگى و بى نيازى من به تو و نيكان خلق تو باشد.
― خدايا بر محمد و آل او درود فرست و مرا همنشين آنها قرار ده و يار آنها گردان و بر من منت گذار كه شوق من سوى تو باشد و عمل براى تو كنم به هر چه دوست دارى و مى پسندى كه بر هر چيز توانائى و اينها بر تو آسانست.
.............................