صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۹ - فراز ۸
فَلَمَّا رَأَيْتَ يَا إِلَهِي تَبَاركْتَ وَ تَعَالَيْتَ دَغَلَ سَرِيرَتِهِ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَيْهِ، أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِي زُبْيَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِي مَهْوَى حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فِي رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِي فِيهَا، وَ قَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بِي -لَوْ لَا رَحْمَتُكَ- مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ.
پس چون تو- اى خداى من که (از صفات مخلوق) منزه و برترى- فساد و تباهى قصد او و زشتى آنچه را پنهان داشته دیدى او را با مغز سر در گودالى که براى شکار کنده بود نگون سار کردى، و در پرتگاه گودالش بازگردانیدى تا پس از سرکشیش با ذلت و خوارى در بند دامى که مى اندیشید مرا در آن بیند درآمد، و اگر رحمت و مهربانى تو نبود نزدیک بود آنچه به او فرود آمد بر من فرود آید.