• بخشی از دعای 49
«واحد عددى» به معناى يگانه اى است كه در كنار آن فرد دومى نيز قابل تصور باشد ؛ چنان كه وقتى خورشيد را تصور مى كنيم ، تصور آن خورشيد مانع از تصور خورشيد ديگر و يا وجود فرد دومى در خارج نيست و ممكن است دو فرد از خورشيد در خارج باشد ؛ يا وقتى آب را تصور مى كنيم ، تصور خاك يا تحقق خاك را در خارج محال نمى كند .
اين گونه واحدها را «واحد عددى» مى گويند ، كه بسيط نيستند و از اين رو ، تصور فرد دوم نيز قابل تصور است .
ولى بسيط فرض دوم ندارد و ذهن ، نمى تواند دو بسيط را تصور كند ؛ همانند تصور «هستى مطلق» كه فرض فرد دومى براى آن ميسور نيست ، زيرا اگر غير آن باشد نيستى است و اگر غير آن نباشد همان اولى است . از اين رو ، اميرمؤمنان عليه السلام يگانگى خداوند متعال را واحد غيرعددى برشمرده و مى فرمايد : «واحد لا بعدد» اين سخن به اين معنا است كه خداوند ، وجود بسيط محض و مطلق است و تصور فرد دوم براى وجود مطلق فرض ندارد و اين طريق بهترين راه براى اثبات توحيد و يگانگى حضرت حق است .
بنابراين ، معناى اين جمله كه امام سجاد عليه السلام در اين فراز مى فرمايد : «لك – يا الهى وحدانية العدد.» با آن چه اميرمؤمنان عليه السلام فرموده ، منافات ندارد ، زيرا معناى اين جمله ناظر به ساختار عدد و علت پديدآورنده ى عدد است ؛ يعنى عدد به هر مقدار تكثر يابد و به هر مقام و مقدار كه برسد ، همان واحدهايى است كه تكرار شده است . بنابراين ، كثرت در عدد ، همان تكرار و تأكيد واحد است و به واحد تكيه دارد و محتاج است و هرگز عددى كه غيرتكرار واحد باشد ، نداريم و مراتب عدد حقيقى ، غير از تكرار واحدها چيز ديگر نمى باشد . بر اين پايه ، واحد ، روح كلى همه ى اعداد است ؛ به گونه اى كه اگر واحد در كار نبود ، هيچ گاه از عدد خبر و اثرى در خارج نبود ؛ چنان كه كثرت اعداد هيچ گاه موجب كثرت واحد نمى گردد ، هرچند فرموده ى امام سجاد عليه السلام باز تمثيلى براى بيان يگانگى حضرت حق كه به صورت وحدت غيرعددى است ، مى باشد و مى دانيم كه حضرت حق مثل و مشابه ندارد ، زيرا : (ليس كمثله شى ء) ولى مى توان گفت : بهترين مثالى كه در اين مورد مى توان آورد ، همين مثال است كه امام سجاد عليه السلام به آن تمثل جسته اند.
..........................