رغبت: تضرع و ناله نمودن و دست بلند نمودن.
امل: از مال به معنى عدول و انصراف است.
و اجر: از جرى است.
ذليل: منقاد و مطيع بودن است كه به هر سخن كه بخواهد او را به كار دارد و او به جاى آورد، ايام حيوتى ظرف است متعلق به تمام افعال گذشته بر سبيل تنازع يعنى قوت بده مرا به سبب رغبت به سوى تو، برگرداندن او را به سوى بندگيت و جريان بده او را در دوستترين راهها به سوى تو و رام كن او را به رغبت و آنچه در نزد تو است در روزگار زندگانى من همه.
زاد: توشه ى مسافر.
رحله: به كسر راء به معنى كوچ نمودن.
مدخل: مصدر ميمى به معنى الدخول.
يعنى: بگردان تو ترس مرا در دنيا توشه ى من و به سوى رحمت تو كوچ نمودن مرا در خشنودى تو داخل شدن مرا.
و بپوشان تو قلب مرا دورى جستن از بدان مخلوق تو و به بخش از براى من مانوس شدن به تو و به اولياء تو و اهل بندگى تو.
قوله: بك و بخيار خلفك ظرف مستقر است مفعول دويم اجعل.
فاجر: مطلق معصيت كار را گويند.
يعنى: نگردان از براى فاجر و نه كافر بر من منتى و نبوده باشد از براى او نزد من نعمت و نه از براى من بر ايشان حاجت بلكه بگردان تو اطمينان قلب مرا و انس مرا و طلب توانگرى مرا و كفايت مرا به تو و به خوبان خلق تو.
مردى خدمت حضرت صادق (ع) عرض نمود: فدايت شوم دعا كن كه خدا مرا غنى نمايد از تمام خلق خود فرمود: خدا تقسيم رزق هر كسى را به دست كسى ديگر انداخته است و لكن طلب نما از خدا كه تو را محتاج نكند به لئام خلق خود.
خدايا رحمت فرست بر محمد و آل او و بگردان تو مرا از براى آنها قرين و مصاحب و بگردان مرا براى ايشان يار و ياور.
و منت بگذار بر من به دوستى تو و به عمل نمودن از براى تو به آنچه دوست دارى و پسنديدى تو به درستى كه تو بر هر چيزى قادر و توانائى و قضاء اين حوائج بر تو آسان است.
..............................