بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
- تــازه ها
- متن دعا
- فراز صحیفه
آمار بازدید
دعا براى همه ى مسلمانان
امام سجاد عليه السلام در اين فراز براى همه ى مسلمانان دعا كرده و حفظ تمام نقاط ديار اسلام را تقاضا كرده و هرگز براى نسل خاصى - اعم از عرب و عجم ، سفيد يا سياه و ... - طلب قدرت و مكنت ننموده است ، بلكه فقط اسلام را محور خاص دعاى خود قرار داده است و معناى اين سخن آن است كه مرز كشور اسلامى ، مرز خاكى ، جغرافيايى و ... نيست و آن چه اهميت دارد ، تنها و تنها باورهاى پاك و پاكيزه ى اسلامى است و اين انديشه زمان و مكان و ... نمى شناسد .
جنگ براى خدا و جنگ براى قدرت
نكته ى ديگر آن است كه امام زين العابدين عليه السلام هدف و غرض از جنگ و محاربه را گسترش هدايت و پرستش الله - جل جلاله - برشمرده است ؛ به طورى كه جهان يك پارچه محراب عبادت حضرت حق گردد و احدى جز خدا بر بشر حاكم نباشد و نسل انسان در مقابل هيچ كس خم نشود و يك وجب از زمين باقى نماند مگر آن كه خداوند متعالى در آن عبادت شود و جبهه و پيشانى هيچ يك از فرزندان آدم به ذلت بندگى اربابان بى مروت دنيا مبتلا نگردند ، بلكه همگى در كمال آزادى ، در سايه ى بندگى خدا از هر قيد و بند شيطانى آزاد باشند ، زيرا هر كس كه بنده ى خدا شد ، هرگز تسليم سركشان و طاغيان نخواهد شد ؛ از اين رو ، حضرت موسى عليه السلام به فرعون مى فرمايد :
(و تلك نعمة تمنها على أن عبدت بنى اسرائيل) ؛
تو بر من منت مى گذارى ؟ پس از آن كه تمامى بنى اسرائيل را به بردگى خود كشانده اى .
يعنى تو تمامى انسان هاى زمان خود را از خداوند متعال بازداشته و به بندگى خود فراخواندى و مردم رااز اين كه سر به سجده ى بندگى خدا بسايند ، منع كردى.بنابراين ، ثمره ى جنگ انبيا ، اوصيا و اوليا عليهم السلام ، جنگ براى بندگى خداست ، بر خلاف جباران و طاغوتيان كه جنگ آنان ، جنگ سلطه و قدرت و براى به زانو درآوردن بيچارگان و مستضعفان و رسيدن به قدرت ، سلطنت و مكنت است . ببين تفاوت راه كجاست تا به كجا ؟! اى كاش جهانيان به خود آمده و از آزادمنشى انسانى كه در نظام تربيتى اسلام نهفته است ، آگاه مى شدند و آن گاه دموكراسى دروغين غربى را با روش انسان پرورى اسلام مقايسه مى كردند ، تا بين رهايى حيوانى و آزادى انسانى به خوبى فرق و تفاوت مى گذاشتند .
أللهم عقم أرحام نسائهم ، و يبس أصلاب رجالهم ، و اقطع نسل دوابهم و أنعامهم ، لا تأذن لسمائهم فى قطر ، و لا لأرضهم فى نبات . أللهم و قو بذلك محال أهل الاسلام ، و حصن به ديارهم ، و ثمر به أموالهم ، و فرغهم عن محاربتهم لعبادتك ، و عن منابذتهم للخلوة بك ، حتى لا يعبد فى بقاع الأرض غيرك ، و لا تعفر لأحد منهم جبهة دونك ؛
خداوندا ، زنان و مردان دشمنان اسلام را عقيم گردان و نسل چهارپايان (نيروى جابه جايى) آنان را قطع فرما و هرگز به آسمان آنها بارش و به زمين آنها رويش عطا مفرما . خدايا ، ديار مسلمانان را همواره محفوظ بدار و اموال آنها را پربار گردان و نصيب بندگى و خلوت با خود را به سبب جنگيدن با دشمنان اسلام ، چنان بر آنان بگستران كه در هيچ گوشه از سطح گستره ى زمين جز تو عبادت نگردد و هيچ پيشانى براى غير تو بر خاك ساييده نگردد .
نابودى كافران ، زمينه ساز جامعه ى توحيدى
امام سجاد عليه السلام در اين جا از خداوند متعال قطع نسل كافران را از گستره ى زمين درخواست نموده است ، كه در واقع تقاضاى تقويت روح تقوا و خداطلبى و رهايى از خودفراموشى و اشتغال به حيوانيت و خروج از فطرت انسانى است و اين منش خاص حضرت سجاد - صلوات الله عليه - از قبيل درخواست هدايت انسان ها به سوى خويش و از خودشناسى به سوى خداشناسى است و درخواست فراهم آورى زمينه ى به ثمر نشستن بذرهاى هدايت است ، زيرا تا موانع و عوامل بازدارنده از سر راه برداشته نشود ، هرگز جامعه ى انسانى به پذيرش صراط مستقيم عبوديت و بندگى رهنمون نخواهد شد . بر اين اساس ، امام زين العابدين عليه السلام در جمله هاى اخير اين فراز از خداوند متعال تأييد مسلمانان و تقويت قدرت و مكنت آنها را درخواست نموده است .
دعا براى همه ى مسلمانان
امام سجاد عليه السلام در اين فراز براى همه ى مسلمانان دعا كرده و حفظ تمام نقاط ديار اسلام را تقاضا كرده و هرگز براى نسل خاصى - اعم از عرب و عجم ، سفيد يا سياه و ... - طلب قدرت و مكنت ننموده است ، بلكه فقط اسلام را محور خاص دعاى خود قرار داده است و معناى اين سخن آن است كه مرز كشور اسلامى ، مرز خاكى ، جغرافيايى و ... نيست و آن چه اهميت دارد ، تنها و تنها باورهاى پاك و پاكيزه ى اسلامى است و اين انديشه زمان و مكان و ... نمى شناسد .
جنگ براى خدا و جنگ براى قدرت
نكته ى ديگر آن است كه امام زين العابدين عليه السلام هدف و غرض از جنگ و محاربه را گسترش هدايت و پرستش الله - جل جلاله - برشمرده است ؛ به طورى كه جهان يك پارچه محراب عبادت حضرت حق گردد و احدى جز خدا بر بشر حاكم نباشد و نسل انسان در مقابل هيچ كس خم نشود و يك وجب از زمين باقى نماند مگر آن كه خداوند متعالى در آن عبادت شود و جبهه و پيشانى هيچ يك از فرزندان آدم به ذلت بندگى اربابان بى مروت دنيا مبتلا نگردند ، بلكه همگى در كمال آزادى ، در سايه ى بندگى خدا از هر قيد و بند شيطانى آزاد باشند ، زيرا هر كس كه بنده ى خدا شد ، هرگز تسليم سركشان و طاغيان نخواهد شد ؛ از اين رو ، حضرت موسى عليه السلام به فرعون مى فرمايد :
(و تلك نعمة تمنها على أن عبدت بنى اسرائيل) ؛
تو بر من منت مى گذارى ؟ پس از آن كه تمامى بنى اسرائيل را به بردگى خود كشانده اى .
يعنى تو تمامى انسان هاى زمان خود را از خداوند متعال بازداشته و به بندگى خود فراخواندى و مردم رااز اين كه سر به سجده ى بندگى خدا بسايند ، منع كردى.بنابراين ، ثمره ى جنگ انبيا ، اوصيا و اوليا عليهم السلام ، جنگ براى بندگى خداست ، بر خلاف جباران و طاغوتيان كه جنگ آنان ، جنگ سلطه و قدرت و براى به زانو درآوردن بيچارگان و مستضعفان و رسيدن به قدرت ، سلطنت و مكنت است . ببين تفاوت راه كجاست تا به كجا ؟! اى كاش جهانيان به خود آمده و از آزادمنشى انسانى كه در نظام تربيتى اسلام نهفته است ، آگاه مى شدند و آن گاه دموكراسى دروغين غربى را با روش انسان پرورى اسلام مقايسه مى كردند ، تا بين رهايى حيوانى و آزادى انسانى به خوبى فرق و تفاوت مى گذاشتند .
أللهم اغز بكل ناحية من المسلمين على من بازائهم من المشركين ، و أمددهم بملائكة من عندك مردفين ، حتى يكشفوهم الى منقطع التراب قتلا فى أرضك و أسرا ، أو يقروا بأنك أنت الله الذى لا اله الا أنت وحدك لا شريك لك ؛
خداوندا ، در تمامى نواحى كشور اسلامى در هر كجا كه مشركان مستقراند ، مسلمانان را عليه آنان تجهيز و آنان را با صف هايى از فرشتگان مدد بنما ، تا كافران را يا به خاك مذلت نشانده و يا آنان را به اسيرى بگيرند و يا اين كه آنان را به يگانگى تو اقرار بنمايند .
امداد رسانى غيبى فرشتگان
مسئله ى قابل توجه در اين فراز آن است كه امام معصوم عليه السلام فرشتگان را به كمك رزمندگان اسلام فراخوانده و از خداوند متعال اين مدد غيبى را طلب نموده است كه در بر دارنده ى چند نكته ى جالب است :
1. رزمندگان اسلام به آن اندازه از صلاح و قداست برخوردارند كه مى توانند هم رزم فرشتگان گردند و دوشادوش آنان با كافران بجنگند و اين پاكى و بى آلايشى در حد فرشتگان را مى طلبد كه انسان بتواند قرين و همراه آنان گردد .
2. جنگ مسلمانان آن چنان از پيرايه هاى هوس انگيز جباران به دور است كه فرشتگان در آن پيكار ، دست اندركاران قدرتمندى مى باشند و روشن است هر كس كه در تيررس فرشتگان قرار گيرد و هدف ضربات هلاك كننده ى ملائكة الله گردد ، حتما وجود او بر فراز زمين منشأ فساد و مايه ى تباهى است ، زيرا فرشتگان با هيچ كس عداوت و دشمنى ندارند و از خود استقلالى ندارند ، بلكه از جانب حضرت حق مأمور اجرا مى باشند .
3. گذشته از بسيارى از علل و عوامل طبيعى كه در عالم طبيعت اثرگذارى و اثرپذيرى دارند ، يك سلسله عوامل غيبى نيز در كار است كه در معرض ديد و احساس ما نبوده و محكوم هيچ يك زا كنش ها و واكنش هاى اين جهان نيستند .
قرآن كريم مكرر به اين مسئله اشاره دارد ؛ از جمله مى فرمايد :
1. (فاستجاب لكم أنى ممدكم بألف من الملائكة مردفين)؛
پس خداوند خواسته ى شما را اجابت فرمود كه شما را با هزار فرشته ى صف كشيده ، كمك فرمايد .
2. (و أنزل جنودا لم تروها)؛
و لشكريانى را كه چشم شما آنان را نمى ديد ، نازل فرمود .
3. (ألن يكفيكم أن يمدكم ربكم بثلاثة آلاف من الملائكة)؛
آيا براى شما كافى نيست كه پروردگارتان شما را به سه هزار تن از فرشتگان مدد كند .
4. (يمددكم ربكم بخمسة آلاف من الملائكة مسومين)؛
تا پروردگارتان شما را با پنج هزار تن از فرشتگان كمك كار ، مدد كند .
4. كفر و شرك مبغوض ترين پديده در نزد خداوند متعال است ؛ آن چنان كه خداوند متعال ، خود به ملائكه ى مقرب دستور انهدام مشركان و كافران را مى دهد ، زيرا آنان گذشته از آن كه در حركت به سوى مقصد جهان وامانده و زانو زده اند ، نيز سنگ سر راه و مانع پليدى هستند كه نمى گذارند ديگران به سوى مقصد هستى حركت كنند ؛ از اين رو ، خداوند سبحان فرمان نابودى آنان را به مأموران غيبى جهان صادر مى فرمايد .
5. گاهى جنگ و رزم به هدايت بسيارى انجاميده و موجب مى شود تعداد فراوانى از عالم كفر و شرك به طرف اسلام روى آورده و ابديت قطعى و حتمى خود را بازسازى كنند .
6. حاكم اسلامى مأمور كشورگشايى ، ظلم و جور و آدم كشى نيست ، بلكه تنها وظيفه ى او هدايت و ارشاد و در صورت عدم پذيرش آن ، برچيدن موانع هدايت عمومى مردم از سر راه آنان است ، زيرا گاه عده اى با هر وسيله ى ممكن آگاه نمى شوند و از غفلت حيوانى به سوى هوشيارى انسانيت حركت نمى كنند ، بلكه در سر راه ديگران مانع ايجاد مى كنند . در اين موقعيت است كه خداوند متعال فرمان جنگ را صادر مى فرمايد و بر مردم واجب است دعوت الهى را اجابت نمايند.
أللهم و اعمم بذلك أعداءك فى أقطار البلاد ، من الهند و الروم و الترك و الخزر و الحبش و النوبة و الزنج و السقالبة و الديالمة و سائر أمم الشرك ، الذين تخفى أسماؤهم و صفاتهم ، و قد أحصيتهم بمعرفتك ، و أشرفت عليهم بقدرتك ، أللهم اشغل المشركين بالمشركين عن تناول أطراف المسلمين ، و خذهم بالنقص عن تنقصهم ، و ثبطهم بالفرقة عن الاحتشاد عليهم ؛
خدايا ، دشمنان خود را در هر نقطه از نواحى جهان كه زندگى كنند ، اعم از هند و ترك و روم و حوالى خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سقالبه و ديالمه و نيز هر كس از ساير اقوام از كفار كه نام و نشان آنان بر ما پوشيده است ، همگى را مشمول دعاهاى گذشته ى ما بگردان ، كه تو از همه ى آنان آگاهى و قدرتت بر همه ى آنان سايه افكنده است . خدايا ، مشركان را به خود مشركان مشغول گردان تا مبادا به مسلمانان دست درازى كنند و چنان نقصان و كاستى بر آنها نازل فرما كه قدرت ضربه زدن بر مسلمانان را از دست بدهند و به پراكندگى در قول و عمل مبتلايشان گردان تا مسلمانان از ظلم و ستم آنان در امان باشند .
سر نفرين امام سجاد عليه السلام بر كافران و مشركان
از آن جا كه جهان هستى ، موجودى متحول و ناآرام است و لحظه به لحظه به سوى ابديت در حركت مى باشد و لنگرگاه اين كشتى عظيم ، محضر حضرت حق است ؛ چنان كه در قرآن كريم مى فرمايد : (و اليه المصير) و (الى ربك الرجعى)، انسان نيز مى بايست به اختيار خود سالك همين سبيل گرديده و همين راه را بپيمايد و با هدايت تشريعى همگام و همراه با اين هدايت تكوينى حركت كند . بنابراين ، اگر آن چنان كه بايد در مسير صحيح قرار نگيرد و بر خلاف صراط مستقيم شتاب گيرد و تلاش كند ، قطعا هر چه بيشتر به عمر او اضافه شود ، مسير عميق ترى را پيش به سوى ژرفاى بى پايان جهنم مى پيمايد و به عذاب بدتر و عقاب بيشتر مبتلا مى گردد .
بر اين اساس ، هر قوم و ملتى كه بر اساس باورهاى كفرآميز زندگى مى گذرانند ، ادامه ى حيات آنان جز اندوختن وبال و نكال افزون تر نخواهد بود ، زيرا چنان كه گفتيم مسير حركت نظام تكوينى جهان رو به خداوند متعال است . بنابراين ، اگر انسان در طريق انتخاب خود به سوى خواسته هاى خيالى حركت كند ، در نهايت به نقطه ى مقابل مسير نظام هستى مى رسد و بر اين اساس ، آن چه در نهايت مسير جهان رخ مى نمايد با آن چه كه چنين انسانى ساخته است ، به هيچ وجه سنخيت نخواهد داشت ؛ از اين رو ، بايد براى هميشه در عالمى زندگى كند كه هيچ چيز به دل خواه او نيست و به هر جا رو مى كند ، آن را بر خلاف ميل و ضد خواسته ى خود مى بيند و اين همان جهنم جاويدان و عذاب ابدى است كه فراگير وجود چنين انسانى شده است .
بر اين اساس ، امام معصوم عليه السلام از خداوند متعال مى خواهد كه كافران و مشركان در مرحله ى نخست به خيل موحدان و مؤمنان بپيوندند و اگر چنين نكردند ، خداوند سبحان به زندگى ننگ بار آنان كه جز خذلان و عميق تر كردن جهنم اثر ديگرى بر آن مترتب نيست ، خاتمه دهد .
از اين نكته به خوبى روشن مى گردد كه جهان بينى قرآنى ، حاكى از واقعيت كيان هستى است كه نه قابل انكار است و نه انكار آن به حال كسى سودمند است . از اين رو ، درخواست امام سجاد عليه السلام بهترين و كم ضررترين خواسته براى كافران و مشركان ستيزه جو مى باشد و غير آن موجب خوارى و حيرت بيشتر خواهد بود ؛ بر خلاف جهان بينى بر حسب ديدهاى بسيار كوتاه و ماده گرايانه كه جهان را چيزى ثابت انگاشته و آن را در دنيا منحصر كرده و فرجام زندگى را مرگ دانسته و تمام خوشى و سعادت بشر را در اين سراى فانى مى بينند و تعبيرهايى هم چون اين فراز از دعاى امام سجاد عليه السلام را نمى پسندند و بر اساس مبناى فاسد خود ، اين گونه نظر به بشريت را مردود شمرده و با توهم غلط خود ، درخواست امام از خداوند متعال را نوعى بدخواهى و يا نفرينى شوم براى سرنوشت انسان تلقى نموده و با قيافه اى روشن فكر مآبانه به نقد و ايراد آن مى نشينند ! غافل از آن كه مبناى علمى و ذهنى خود آنان غلط و به دور از واقعيت است .
أللهم و اعمم بذلك أعداءك فى أقطار البلاد ، من الهند و الروم و الترك و الخزر و الحبش و النوبة و الزنج و السقالبة و الديالمة و سائر أمم الشرك ، الذين تخفى أسماؤهم و صفاتهم ، و قد أحصيتهم بمعرفتك ، و أشرفت عليهم بقدرتك ، أللهم اشغل المشركين بالمشركين عن تناول أطراف المسلمين ، و خذهم بالنقص عن تنقصهم ، و ثبطهم بالفرقة عن الاحتشاد عليهم ؛
خدايا ، دشمنان خود را در هر نقطه از نواحى جهان كه زندگى كنند ، اعم از هند و ترك و روم و حوالى خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سقالبه و ديالمه و نيز هر كس از ساير اقوام از كفار كه نام و نشان آنان بر ما پوشيده است ، همگى را مشمول دعاهاى گذشته ى ما بگردان ، كه تو از همه ى آنان آگاهى و قدرتت بر همه ى آنان سايه افكنده است . خدايا ، مشركان را به خود مشركان مشغول گردان تا مبادا به مسلمانان دست درازى كنند و چنان نقصان و كاستى بر آنها نازل فرما كه قدرت ضربه زدن بر مسلمانان را از دست بدهند و به پراكندگى در قول و عمل مبتلايشان گردان تا مسلمانان از ظلم و ستم آنان در امان باشند .
سر نفرين امام سجاد عليه السلام بر كافران و مشركان
از آن جا كه جهان هستى ، موجودى متحول و ناآرام است و لحظه به لحظه به سوى ابديت در حركت مى باشد و لنگرگاه اين كشتى عظيم ، محضر حضرت حق است ؛ چنان كه در قرآن كريم مى فرمايد : (و اليه المصير) و (الى ربك الرجعى)، انسان نيز مى بايست به اختيار خود سالك همين سبيل گرديده و همين راه را بپيمايد و با هدايت تشريعى همگام و همراه با اين هدايت تكوينى حركت كند . بنابراين ، اگر آن چنان كه بايد در مسير صحيح قرار نگيرد و بر خلاف صراط مستقيم شتاب گيرد و تلاش كند ، قطعا هر چه بيشتر به عمر او اضافه شود ، مسير عميق ترى را پيش به سوى ژرفاى بى پايان جهنم مى پيمايد و به عذاب بدتر و عقاب بيشتر مبتلا مى گردد .
بر اين اساس ، هر قوم و ملتى كه بر اساس باورهاى كفرآميز زندگى مى گذرانند ، ادامه ى حيات آنان جز اندوختن وبال و نكال افزون تر نخواهد بود ، زيرا چنان كه گفتيم مسير حركت نظام تكوينى جهان رو به خداوند متعال است . بنابراين ، اگر انسان در طريق انتخاب خود به سوى خواسته هاى خيالى حركت كند ، در نهايت به نقطه ى مقابل مسير نظام هستى مى رسد و بر اين اساس ، آن چه در نهايت مسير جهان رخ مى نمايد با آن چه كه چنين انسانى ساخته است ، به هيچ وجه سنخيت نخواهد داشت ؛ از اين رو ، بايد براى هميشه در عالمى زندگى كند كه هيچ چيز به دل خواه او نيست و به هر جا رو مى كند ، آن را بر خلاف ميل و ضد خواسته ى خود مى بيند و اين همان جهنم جاويدان و عذاب ابدى است كه فراگير وجود چنين انسانى شده است .
بر اين اساس ، امام معصوم عليه السلام از خداوند متعال مى خواهد كه كافران و مشركان در مرحله ى نخست به خيل موحدان و مؤمنان بپيوندند و اگر چنين نكردند ، خداوند سبحان به زندگى ننگ بار آنان كه جز خذلان و عميق تر كردن جهنم اثر ديگرى بر آن مترتب نيست ، خاتمه دهد .
از اين نكته به خوبى روشن مى گردد كه جهان بينى قرآنى ، حاكى از واقعيت كيان هستى است كه نه قابل انكار است و نه انكار آن به حال كسى سودمند است . از اين رو ، درخواست امام سجاد عليه السلام بهترين و كم ضررترين خواسته براى كافران و مشركان ستيزه جو مى باشد و غير آن موجب خوارى و حيرت بيشتر خواهد بود ؛ بر خلاف جهان بينى بر حسب ديدهاى بسيار كوتاه و ماده گرايانه كه جهان را چيزى ثابت انگاشته و آن را در دنيا منحصر كرده و فرجام زندگى را مرگ دانسته و تمام خوشى و سعادت بشر را در اين سراى فانى مى بينند و تعبيرهايى هم چون اين فراز از دعاى امام سجاد عليه السلام را نمى پسندند و بر اساس مبناى فاسد خود ، اين گونه نظر به بشريت را مردود شمرده و با توهم غلط خود ، درخواست امام از خداوند متعال را نوعى بدخواهى و يا نفرينى شوم براى سرنوشت انسان تلقى نموده و با قيافه اى روشن فكر مآبانه به نقد و ايراد آن مى نشينند ! غافل از آن كه مبناى علمى و ذهنى خود آنان غلط و به دور از واقعيت است .
أللهم أخل قلوبهم من الأمنة ، و أبدانهم من القوة ، و أذهل قلوبهم عن الاحتيال ، و أوهن أركانهم عن منازلة الرجال ، و جبنهم عن مقارعة الأبطال ، و ابعث عليهم جندا من ملائكتك ببأس من بأسك كفعلك يوم بدر ، تقطع به دابرهم ، و تحصد به شوكتهم ، و تفرق به عددهم ؛
خداوندا ، دل هاى دشمنانت را از آرامش و تن آنان را از قدرت و قلوب آنها را از حيله گرى تهى گردان و اركان وجودى شان را از مقابله با هم رزمانشان و از زد و خورد با دليران سست بنما و لشكريانى از فرشتگان را همراه با يكى از عذاب هاى خود همانند روز جنگ بدر ، بر آنان نازل گردان ؛ به طورى كه ريشه آنان را قطع فرمايى و عزتشان به خوارى تبديل گردد و به پراكندگى گروه آنان انجامد .
بى زارى و نفرين ، اولين گام عليه دشمنان
از آن جا كه هدف از آفرينش جهان ، حركت انسان ها به فراسوى طبيعت و انس با مبدأ هستى و به بيان ديگر ، هماهنگى حركت انتخابى ما بر حسب حركت تكوينى جهان است ، موانع وجود ، خطرى بزرگ اند كه در هدف اصلى خلقت خلل ايجاد مى كنند با حركت حيرت انگيز عالم عناصر و افلاك به ستيزه و مبارزه مى پردازند . قهرا چنان كه در تاريخ بشرى ديده ايم ، افرادى كه از مصاديق اين موانع به شمار مى آيند ، در لا به لاى چرخ دنده هاى پيكره ى هستى خرد و ناپديد گرديده و جز افسانه ها و اساطير چيزى از آنها باقى نمى ماند . با اين حال ، رهروان راه حق و توحيد نبايد با اتكا به مقدرات الهى در حوادث جهان در پس زانو بنشينند و دست از وظايف ظاهرى خود بردارند ، بلكه مى بايست بر اساس دستور ، به مقابله با كافران و مشركان بپردازند و اولين قدم در اين راه ، اظهار تبرى و بى زارى جستن از آنهاست .
در اين راستا ، امام سجاد عليه السلام دعا و درخواست ضعف و سستى آنان و بلكه پراكندگى و نابودى آنان را از خداوند متعال در دستور كار ما قرار مى دهد ؛ يعنى پيش از آن كه از راه جنگ و پيكار ، خون آنان را بر زمين بريزيم و قبل از آن كه آنان اقدام به چنين خون ريزى كنند و در صدد فرو ريختن پايه ى ايمان و اسلام برآيند ، بايد از خداوند متعال بخواهيم اين موانع عظيم را از سر راه هدايت انسان ها بردارد و قدرت مقابله را از قلب و بدن آنان بگيرد ؛ به گونه اى كه هم قلب آنها قدرت تصميم گيرى و شجاعت لازم را از دست داده و از رعب و ترس آكنده گردد و هم جسم و تن شان نيرو و توان لازم را نداشته باشد تا در نتيجه مسير رشد انسان ها بلامانع و هموار گردد .
آرى ، مانع را به هر صورت بايد از سر راه برداشت تا زمينه ى رشد و تعالى انسان فراهم آيد . در غير اين صورت ، انسان به غلبه ى دشمن و جنگ و خون ريزى يا مزاحمت ها و دردسرهاى فراوان ديگر دچار مى گردد و بهترين راه و كم زحمت ترين وظيفه كه مثبت ترين نتيجه را نيز مى بخشد ، توجه و توسل به ذيل عنايات حضرت ربوبى - جلت عظمته - است كه شوكت و آرايش جنگى كافران را در هم پيچيد و پشتوانه ها و نيرنگ ها و افراد نظامى آنان را از ميان بردارد ، تا مسلمانان بتوانند به راحتى به ساختار باطنى و روحى و سامان دهى زندگى ظاهرى خويش بپردازند .
از دستورالعملى كه در اين دعا به امت ابلاغ گرديده است ، به خوبى استفاده مى شود كه اولين درجه ى تبرى ، نفرين است كه آثارى معجزه آسا دارد و هر كس در زندگى خود با درخواست از خدا به مطلب و مقصود خود رسيده است و افراد تجربه هاى زيادى در اين زمينه دارند كه مسائل بسيار پيچيده را كه اميدى به حل آن نداشته اند ، فقط با دعا و توسل حل شده است و در بسيارى از مشكلات يگانه راه موفقيت ، دعا است و همه ى روزنه هاى اميد جز نيايش بسته است و امام سجاد عليه السلام در اين دعا ، به همين نكته اشاره فرموده اند كه مردم از اين دستگيره ى عظيم (دعا و توسل) غفلت نورزند.
..............................
دعاى آن حضرت عليه السلام در اشتياق به
از دعاهاى آن حضرت است آن گاه كه عافيت و شكر بر آن را از
از دعاهاى امام عليه السلام است هنگام بامداد و شامگاه
- سپاس خداى را
در اين دعا از درگاه خداى متعال خير و سعادت روحانى و جسمانى