• بخشی از دعای 49
حضرت سجاد عليه السلام در اين دعا ، عافيت به معناى گسترده ى آن ؛ يعنى پردازش صحنه ى ارتباط انسان با خدا را از دشمنان و موانعى را كه در تضاد با منافع و كمالات مادى ، اخروى و معنوى انسان هستند ، درخواست نموده است و اين اهميت زدودن موانع راه قرب در سير الى الله را مى رساند .
اللهم صل على محمد و آله ، و ألبسنى عافيتك ، و جللنى عافيتك ، و حصنى بعافيتك ، و أكرمنى بعافيتك ، و أغننى بعافيتك ، و تصدق على بعافيتك ، و هب لى عافيتك ، و أفرشنى عافيتك ، و أصلح لى عافيتك ، و لا تفرق بينى و بين عافيتك فى الدنيا و الآخرة ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و لباس عافيت را در برم كن و سراپاى در آن مستغرقم ساز و مرا با جاى دادن در دژ عافيت محفوظ دار و بدان گرامى و بى نياز نما و به عافيتت بر من تصدق فرما و آن را به من ببخشاى و مرا مرهون عافيت گسترى خود قرار ده و بدان منتفع گردان و هرگز بين من و عافيت در دنيا و آخرت جدايى مينداز .
رابطه ى دو سويه ى حيات انسان و نظم جهان
انسان موجودى است كه نيازهاى متنوع و گسترده اى دارد و نحوه ى آفرينش و ساختار وجودى او مى طلبد كه تدبير و قدرت فوق العاده اى در ايجاد و ابقاى او دخالت كرده باشد ؛ به طورى كه مى توان گفت : مقدار علم و حكمتى كه در خلقت انسان به كار رفته است ، در آفرينش آسمان ها و زمين نيست . از اين رو ، حضرت حق در خلقت انسان به خود تبريك گفته است ، ولى آن گاه كه مى فرمايد : آسمان ها و زمين را در شش روز آفريدم ، از چنين كرامتى ياد نمى كند .
آرى ، آفرينش آدمى چنان شگرف است كه گويى ابعاد وجودى انسان وابستگى تنگاتنگى به همه ى ابعاد و مراتب هستى دارد ، زيرا اگر جهان هستى فاقد هر يك از مراتب وجودى خود باشد ، حيات بشرى ناممكن گرديده و تبديل به سيستمى خواهد شد كه نمى تواند گاهواره ى رشد و بالندگى موجود زنده اى به نام انسان باشد . چندى قبل يك گروه ابراخترشناس - كه همگى ملحد بودند - در يك كشف موفقيت آميز مشاهده كردند كه منظومه هاى بسيار در فاصله ى صدها ميليون سال نورى از منظومه ى شمسى در حال شكل گيرى و يك سلسله كرات و منظومه هاى ديگر ، در حال متلاشى شدن و به صورت توده ى غبار يا گاز شدن ، هستند و عجيب تر آن كه دانشمندان مزبور ، اين كنش و واكنش عظيم را با حيات انسان كاملا مرتبط دانسته و از نظم خردسوز اين گستره ى بى كران پيدا در حيرت شدند و غنچه ى توحيد فطرى در اعماق وجودشان شكفت و سرانجام به وجود مدبر حكيم عالم ايمان آوردند .
ربط متقابل حيات آدم و نظم عالم بدين معنا است كه چنان چه انسان بخواهد بر روى اين كره ى خاكى تنفس كند ، لازم است كه در بعدى بيش از چند صد ميليون سال نورى ، كيهان شاهد تولد سحابى هاى بسيار عظيم و مرگ كهكشان هايى به همان وسعت باشد.
....................