بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
- تــازه ها
- متن دعا
- فراز صحیفه
آمار بازدید
انواع حيله هاى شيطان
تفنن به كار گرفته شده در اين عبارت ها ، گذشته از كاركرد زيبايى شناختى بلاغى ، در حوزه ى معنا به حيله هاى مختلف شيطان مى پردازد ؛ گاهى شيطان رشته هاى زندگى ما را گره هايى مى زند ؛ گاه بافت ها و بافته هاى آدميان را وامى تابد و زمانى راه را بر انسان مى بندد ؛ گاهى هم با نقشه هاى شيطانى خود تدبير وى را سلب و تدبير خود را - بى آن كه بفهمد - جايگزين مى كند و زمانى انسان را چنان در حصارى آهنين و مستحكم حبس مى كند كه راه يابى به فضاى باز بيرون براى او بسيار مشكل خواهد بود . به ديگر سخن ، آن چنان تك بعدى رشد مى كند كه از غير فضاى وجودى خود آگاه نمى گردد . اگر پيش آمدها و پى آمدهاى زندگى بسيارى از افراد را با دقت بررسى كنيم ، تمامى حيله هاى آن ديو بدسرشت - كه حضرت سيد الساجدين عليه السلام در اين فراز بدان اشاره فرموده است - بر سراسر زندگى آنان حاكم است .
عجيب تر آن كه وقتى از افراد گرفتار در چنگال شيطان خواسته مى شود كه از بن بست هاى اهريمنى خود خواسته بيرون آيند ، دقيقا همين تعبيرهاى ناخودآگاه را در جواب خود به كار مى برند ؛ مثلا مى گويند : كارم گره خورده يا راه فرار و نجات به رويم بسته است يا بيش از اين نمى فهمم و فكرم بسته شده است يا در چاه افتادم و يا در قفسى گرفتار آمده ام كه خلاصى ندارم . نگارنده به ياد دارد فردى كه عمرى در كار و كسب خود ، حلال و حرام را رعايت نمى كرد و به رباخوارى مبتلا بود ، يك بار در جواب اندرز دهنده ى دل سوزى كه از او خواست به دستورهاى الهى ملتزم باشد ، جواب داد : كار من هيچ گاه درست نمى شود ، زيرا در موقعيتى قرار گرفته ام كه رهايى ندارم .
آن گاه كه اميرمؤمنان عليه السلام به «ابن ملجم» فرمود :، آيا من بد مولايى براى تو بودم ؟ چرا به كشتن من اقدام كردى ؟ در جواب گفت : (أفأنت تنقذ من فى النار ؛ آيا تو مى خواهى فردى را كه در آتش است ، نجات دهى ؟) آرى در اين حال ، على عليه السلام هم نمى تواند وى را نجات دهد .
در هر حال ، غرض اين است كه آن ديو بدسگال ، فريب هاى خود را به صورت هاى گوناگون طراحى كرده و به اجرا مى گذارد . با اين همه ، هر زمان كه گره از كار انسان گشوده شود و از كمند دام هاى مختلف شيطان برهد ، خود را در فضاى سپهر بى كران معنويت و انسانيت مى يابد و با تمام وجود ، احساس سبك بالى و سبك بارى مى كند ؛ از اين رو ، قرآن كريم درباره ى بزرگ مربى تاريخ ، حضرت رسول صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
(و يضع عنهم اصرهم و الأغلال التى كانت عليهم)؛
پيامبر زنجيرها و بندها را از وجود آنان باز مى كند .
البته بعضى از فريب خوردگان ابليس به اسرار برنامه هاى دشمن خود آگاه اند ، ولى متأسفانه قدرت تصميم گيرى در آنها بسيار ضعيف است و خطرناك ترين دام هاى شيطان نيز آن گاه فرا روى آدمى قرا دارد كه او تصيم گير واقعى در وجود انسان باشد و عقل و نفس او را تسخير كند ؛ طبيعى است كه نجات او در اين صورت كار ساده اى نباشد و چه بسا هرگز ميسر نشود .
در هر حال ، بر انسان آگاه لازم است كه پيوسته وضع فكرى خود را بررسى كرده و از حال خود آگاه شود و به حساب خود برسد كه اگر چنين نكند ، قطعا در دام دشمن غدار خواهد افتاد . از اين رو ، اميرمؤمنان عليه السلام فرمود :
من نام لم ينم عنه ؛
آن كس كه بخوابد ، از وى نخوابند .
يعنى خواب ما نشانه ى به خواب رفتن دشمن نيست ، بلكه بهترين موقعيتى است كه او مى تواند از آن استفاده كند و در زمان غفلت و ناآگاهى ما ، ضربه ى كارى خود را بر نظام وجودى ما وارد كند . با اين حال ، عده اى مى گويند : اگر تكاليف خود را بفهميم ، مسئول خواهيم بود ، بهتر است اصلا ندانيم تا خيال ما راحت تر باشد . اين گونه افراد ناپخته نمى دانند كه اين حالت خود ، از آسيب پذيرترين حالت هايى است كه براى يك فريب خورده پيش مى آيد و او را به صورت صيد دست و پا بسته اى درمى آورد كه هرگاه شيطان اراده كند ، او را در كام مرگ مى كشد و به چاه گمراهى فرو مى برد ؛ اگر نگوييم اين خيال خام و فكر ناپخته خود سقوط در دام دشمن است .
اللهم و اهزم جنده ، و أبطل كيده ، و اهدم كهفه ، و أرغم أنفه ؛
خدايا ! نيز ياران شيطان را مغلوب گردان و كيد و حيله هاى او را باطل كن و سنگرش را ويران نما و نزد ما خوار و بيچاره اش ساز.
..................................
دعاى آن حضرت عليه السلام است به هنگام درخواست
از دعاهاى آن حضرت است هنگامى كه خبر مرگ كسى را مى شنيد، يا به
و از دعاى امام عليه السلام بود، در اصرار به خداوند بلندمرتبه
- اى
̶ اى خدا اى آن كه در حوائج خلق منتهاى هر مطلوب و آرزوئى (و