1. براى فهم درست اين فراز بايد توجه داشت كه مظلوم غير از منظلم است ؛ كسى كه به وى ظلم شده است ، غير از كسى است كه ظلم را مى پذيرد ، چرا كه خداوند به پذيرنده ى ستم نظر رحمت نمى افكند ؛ نه ظالم را دوست دارد و نه فرد منظلمى را كه كم ترين حركتى در برابر حق كشى از خود نشان نمى دهد و او به اختيار خود ، ظلم را پذيرفته است . ولى مظلوم كسى است كه ظلم را به اختيار نپذيرفته است و هرگز هم آرام نيست و در صورت فرصت يافتن ، واكنش مناسب نشان خواهد داد و دست كم ظالم را نفرين مى كند . براى چنين فردى البته پيروزى و نصرت خدا نزديك است .
2. نكته ى ديگر در اين فراز ، شهامت بخشيدن و اميدوار ساختن مظلومان است كه اگر بخواهند قدرت نامتناهى و لا يزال خدا با آنها است و به اين ترتيب يأس را از محور خاطر ستم ديدگان مى زدايد .
3. نكته ى سوم پوشالى نشان دادن قدرت ظالمان است ، چرا كه آنان با منشأ قدرت عالم در ارتباط نبوده و فقط به خود متكى اند و بر اين اساس نبايد از آنان واهمه اى به دل راه داد . حضرت سيدالساجدين عليه السلام در اين دعاى شريف به تبيين پوشالى بودن قدرت ظالمان و مورد حمايت بودن مظلومان در نظام تكوين پرداخته است و اين ، بهترين نوع مديريت تربيتى جامعه براى تحكيم پايه هاى عدالت خواهى است و سياست مدبرانه اى است كه به نحو مؤثرى قيام مردم را رهبرى مى كند و امروزه ثابت شده است كه اميد يكى از مهم ترين ركن هاى پيروزى است .
و يا من قربت نصرته من المظلومين ، و يا من بعد عونه عن الظالمين ؛
اى كسى كه يارى اش به ستمديگان نزديك است ! و اى كسى كه نصرتش از ظالمان دور است !
مدح ظلم ستيزى و سرزنش ظلم پذيرى
1. براى فهم درست اين فراز بايد توجه داشت كه مظلوم غير از منظلم است ؛ كسى كه به وى ظلم شده است ، غير از كسى است كه ظلم را مى پذيرد ، چرا كه خداوند به پذيرنده ى ستم نظر رحمت نمى افكند ؛ نه ظالم را دوست دارد و نه فرد منظلمى را كه كم ترين حركتى در برابر حق كشى از خود نشان نمى دهد و او به اختيار خود ، ظلم را پذيرفته است . ولى مظلوم كسى است كه ظلم را به اختيار نپذيرفته است و هرگز هم آرام نيست و در صورت فرصت يافتن ، واكنش مناسب نشان خواهد داد و دست كم ظالم را نفرين مى كند . براى چنين فردى البته پيروزى و نصرت خدا نزديك است .
2. نكته ى ديگر در اين فراز ، شهامت بخشيدن و اميدوار ساختن مظلومان است كه اگر بخواهند قدرت نامتناهى و لا يزال خدا با آنها است و به اين ترتيب يأس را از محور خاطر ستم ديدگان مى زدايد .
3. نكته ى سوم پوشالى نشان دادن قدرت ظالمان است ، چرا كه آنان با منشأ قدرت عالم در ارتباط نبوده و فقط به خود متكى اند و بر اين اساس نبايد از آنان واهمه اى به دل راه داد . حضرت سيدالساجدين عليه السلام در اين دعاى شريف به تبيين پوشالى بودن قدرت ظالمان و مورد حمايت بودن مظلومان در نظام تكوين پرداخته است و اين ، بهترين نوع مديريت تربيتى جامعه براى تحكيم پايه هاى عدالت خواهى است و سياست مدبرانه اى است كه به نحو مؤثرى قيام مردم را رهبرى مى كند و امروزه ثابت شده است كه اميد يكى از مهم ترين ركن هاى پيروزى است .
قد علمت – يا الهى – ما نالنى من فلان بن فلان مما حظرت ، و انتهكه منى مما حجزت عليه ، بطرا فى نعمتك عنده ، و اغترارا بنكيرك عليه ؛
خدايا ! تو مى دانى كه از سوى فلانى چه ستم ها بر من رفته است ، در حالى كه تو آنها را منع كرده بودى ، ولى او با جسارت بدان ها دست يازيد و حدود تو را در مورد من هتك كرد و با استفاده از موهبت هاى حضرتت طغيان نمود و از هشدارهاى تو نهراسيد و فريب نفس سركش خود را خورد .
تحليل رفتارى عمل ستمگر
در اين فراز ، امام معصوم از هتاكى فرد معينى به محضر حق شكايت برده و بيان فرموده است كه اين فرد كارى را انجام داد كه تو بر او حرام كرده اى و خلافى را مرتكب شده است و خود مى داند كه بد مى كند و نعمت حضرت حق را كه بايد موجب شكرگزارى باشد ، مايه ى طغيان خود قرار داده است .
بدين ترتيب ، اين فرد تبه كار به چندين كار بد دست زده است :
1. دست به كارى زده كه خداوند متعال براى او و هيچ كس جايز ندانسته است و با ارتكاب آن ، گرفتار گناه شده است .
2. نعمت خدا را كه مايه ى شكرگزارى است ، صرف طغيان و سركشى كرده است .
3. در حال قدرتمندى ، طغيان نموده است .
4. او فردى متجرى است و از سرانجام شوم اعمال خود ، بى خبر است .
و در اين صورت مسلم است كه اين روش بى باكانه و شرم آور قهرا خشم حضرت حق را به دنبال خواهد داشت .
در واقع ، امام معصوم عليه السلام با ديد تحليلى ، عناصر رفتارى فرد مورد نظر را بررسى نموده و زشتى هاى آن را روشن كرده است . اصولا خليفه ى خدا ، متخصص رفتارشناسى است و يك عمل را از چند زاويه مى بيند و هر يك را ريشه يابى مى كند . امام يادآور مى شود كه بدى رفتار انسان فقط از نظر كمى مورد محاسبه قرار نمى گيرد ، بلكه گاهى با تحليل كيفى عمل ، فرد گناه كار مستحق چندين نوع عقاب مى گردد ؛ يعنى اگر چه در ظاهر يك نافرمانى صورت گرفته است ، ولى با نگاه دقيق مشخص مى شود كه در قالب عمل واحد ، چندين نافرمانى از فرد سر زده است .
مثلا فردى كه مالى را غضب كرده ، مرتكب خلاف هاى زير شده است :
1. در حق الناس تصرف كرده است ؛
2. مرتكب ظلم شده كه حق الله و حرام است ؛
3. اجتماع را ناامن ساخته است ؛
4. به طور علنى دست به مخالفت زده كه تجرى مى باشد و خود در خور عقوبت خاصى مى باشد ؛
5. موجب وهن و سبك شدن گناه در بين مردم گرديده است كه آن نيز جنايتى ديگر و مستوجب عقاب ديگرى است .
اللهم فصل على محمد و آله ، و خذ ظالمى و عدوى عن ظلمى بقوتك ، و افلل حده عنى بقدرتك ، و اجعل له شغلا فيما يليه ، و عجزا عما يناويه ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و با قدرت خود ، دشمن و ظالم را از ستم راندن به من بازدار و به نيروى خود ، تيزى و صلابت غضب او را درهم شكن و به كارى در خور احتياجش مشغول دار تا از اراده ى بى دادگرى ناتوان گردد.
.......................