• بخشی از دعای 49
اللغه: فلق به معنى شكافتن.
اصباح: دخول در صبح.
متع: به معنى لذت يافتن و نفع بردن.
تبصير و تبصره: اعلام و ايضاح نمودن، مطالب: اسم مكان يعنى مكان طلب.
اقوات: جمع قوت يعنى خوردنى، و قى: حفظ نمودن.
طوارق: جمع طارق يعنى كوبنده و آينده از روى شر.
حدثان: جمع حادث يعنى آفت و عايقه.
شرح: يعنى اى خداى من پس از جهت تو است ثنا و مدح بر چيزى كه شكافتى تو از براى انتفاع ما از صبح و دخول در آن شدن و منفعت دادى تو ما را از روشنائى روز و اعلام نمودى ما را به واسطه ى آن روشنائى از جاها و طلب نمودن خوردنيها و حفظ نمودى ما را در آن روشنائى از رسيدن شر در آفات و حوادث.
اللغه: جمله مجموع تمام و ملخص در مقام مناسب اولست. يقال جمله الحساب يعنى جمعه، بثث بباء موحده و دو ثاء مثلثه به معنى تفرق و پراكنده.
شاخص: ضد مقيم يعنى چيزى كه در جاى خود نماند و بيرون رود.
كن: به فتح كاف به معنى ستر كانهم لوء لوء مكنون.
الثرى: التراب.
..........................