روان شدن از پى مخلوق و حاجت را بر ارباب بى مروت دنيا عرضه كردن ، در حقيقت به دنبال سراب دويدن است كه هر چه سرعت تكاپوى انسان بيشتر شود ، بر تشنگى افزوده مى گردد ، تا اين كه سرانجام در فراق مطلوب جان از تن جدا شود . جهان پير شاهد پيمان هاى سست و اعتمادهاى بى پايه ى بسيار بوده است كه متن آن پيمان ها دگرگونى و سقوط و حرمان را فراهم آورده است و نيز شاهد قدرت هاى عظيمى بوده است كه غرورهاى موهوم و اعتمادشان بر واسطه هاى پندارى ، عامل نابود شدنشان گرديده است و سوار شدن بر موج هاى بى مقصد و سرگردان ، جز غرق شدن در همان امواج، عاقبت ديگرى براى آنان در پى نداشته است و اين همه براى آن است كه غفلت از مبدا اصلى كه همه ى توانايى هاى عالم از او سرچشمه گرفته است ، سقوطى مهلك و پوچى را نصيب فرد غافل مى كند و رخدادهاى تاريخ گواه اين واقعيت است و كسانى كه كم ترين اطلاع تاريخى دايشته باشند اين مسئله را خواهند پذيرفت .
از اين رو ، امام سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا ، سبب بى نتيجه ماندن بسيارى از فعاليت هاى مردم را بى خبرى و غفلت آنها از مقصد و موثر حقيقى برشمرده است .
سر مسئله آن است كه هر كس سراب را به اشتباه چشمه ى جوشان تصور كند و پشت به چشمه و رو به طرف سراب بدود ، قطعا طبيعى ترين پاداش وى محروم ماندن از مقصود خواهد بود؛ پاداشى كه هرگز قابل تخلف يا قابل جبران نيست . اتلاف موقعيت ها و لحظه هاى سازنده و هدر دادن نفحات رحمت - كه پى آمد غير موثر را موثر ديدن است - ماجراهايى را به دنبال خواهد داشت كه مساوى با نابود ساختن استعدادها و از كف رفتن بهترين برگ هاى برنده در بهترين فرصت هاى زندگى است و اين فرصت ها ، لحظه هاى زودگذر و سرنوشت سازى است كه غفلت از آنها ، گاه تباهى حيرت زايى را در پى دارد .
آدمى گاهى با يك لحظه غفلت ممكن است موفقيت آميزترين رهاوردها را از دست بدهد و يا با يك لحظه غفلت به عمر خود خاتمه دهد . بدين لحاظ، انسان در مواجهه ى با پروردگار نيز بايد مواظب باشد كه از فرصت هاى مناسب استفاده ى كامل ببرد و خود را به چيزهاى بى مقدار و ناپايدار نفروشد و با توجه استقلالى به ماسوا نظر نكند ، چرا كه توجه به سراب و اعتقاد به منشا اثر بودن آن ، با عطف توجه به چشمه هاى زلال توحيد سازگار نيست ، توجه به سراب يعنى برگزيدن متن حرمان و از كف دادن موقعيت هاى ناب .
با دو قبله در ره مقصود نتوان زد قدم
يا هواى دوست يا هواى خويشتن
تاييدات عظيم الهى نيز همه در سايه ى بندگى و اطاعت از حضرت رب - جل جلاله - نصيب انبيا و پاكان و صالحان شده است ؛ براى نمونه ، پيامبران عليهم السلام در آغاز امر با توكل به مبدا توانا ، تبليغ و احياى فرامين الهى را آغاز مى كردند و با آن كه از نظر ظاهر از كم ترين تجهيزاتى برخوردار نبودند ، در مقابل قدرت هاى فررعونى و قارونى زمان خود مى ايستادند و سرانجام پيروز مى شدند و نتيجه آن است كه اكنون مى بينيم جهان از آموزه هاى مكتب انبياى بزرگ الهى آكنده است و در مقابل ، قدرت هاى تاريخ چون كف روى دريا با كم ترين وزش نفخه هاى امداد و رحمت الهى به كنارى رفته و از ميان رفته اند و زلال آب و صفاى بى كدورت توحيد تجلى كرده است .
كوتاه سخن آن كه : دستگاه هاى تكوينى جهان هستى - بر پايه ى حكمت الهى - از اشتباهات تهى است و هر پديده اى از موثر متناسب خود پديد مى آيد . در نتيجه همه ى حرمان ها ، بن بست ها ، موانع غير قابل علاج و نابودى هاى زود هنگام كه دامن گير زندگى انسان ها است ، همگى از علل و عوامل متناسب با آن ناشى شده است .
طبيعى است كه موثرهاى متناسب با پريشانى ها و نارسايى ها در حوزه ى انحراف ها و عصيان ها فعال مى شوند ؛ هم چنان كه موفقيت ها ، اطمينان قلب ها و حل مشكلات ، در حوزه ى اطاعت و هدايت نضج مى گيرند و خلاصه آن كه تنها سبب ساز و كارپرداز همانا موثر حقيقى عالم است و با پناه بردن به درگاه وى ، كاميابى ها پيش روى زندگى ما خواهد بود .ان شاءالله .
اللهم ولى اليك حاجة قد قصر عنها جهدى ، و تقطعت دونها حيلى ، و سولت لى نفسى رفعها الى من يرفع حوائجه اليك ، و لا يستغنى فى طلباته عنك ، وهى زلة من زلل الخاطئين ، و عثرة من عثرات المذنبين ؛
خداوندا! حاجاتى را به درگاهت آورده ام كه فراتر از توانايى من است و هيچ يك از چاره جويى هايم آنها را حل نمى كند ، ولى نفس وسوسه گر مرا بر آن مى دارد كه آن نيازها را به كسانى ابراز كنم كه آنان خود ، به تو نيازمندند و نياز آنان را برطرف مى كنى و آنان هرگز خود را از تو بى نياز نمى بينند ، ولى اين تسويلات همگى لغزش هايى است كه از خطاكاران و گنه كاران سر مى زند.
.........................