• بخشی از دعای 20
- عدل گستر باشید.
- خشم خود را فرو خورید.
- فتنهها و خصومت را خاموش
1. حضرت سجاد عليه السلام در مقام خوف و رجا چنان محو در خداى خويش است كه از همه چيز روى گردانده است ، تا جايى كه ثواب تحمل ستم كارى و حق كشى هاى ديگران در حق خود را ، فقط عفو خدا از تقصيرها و كوتاهى ها قرار داده است و اين در حالى است كه حضرتش معصوم مى باشد و هرگز كوچك ترين ترك اولى از او صادر نمى گردد .
2. امام زين العابدين عليه السلام با وجود برخوردارى از عصمت تمام و عبوديت محض ، باز هم حفظ و صيانت خود را وابسته به مشيت حق و در دست قدرت قاهره ى حضرت ربوبى مى داند و خود را در اين امر مؤثر و دخيل نمى بيند ؛ از اين رو ، در امور بسيار ساده هم از خداى خود استعانت مى كند كه : خدايا ! مرا حفظ كن كه مبادا از من ظلمى سر بزند . در حالى كه اين امر براى شخص معصوم ظاهرا ناممكن است ، ولى امام عليه السلام مى داند كه استحاله ى آن مستند به اراده ى خدا است .
3. امام عليه السلام در همه ى احوال كسى جز خداى سبحان را مؤثر نمى داند و اين بدان معنا است كه اگر مشكل گشايى از كسى غير از خداوند متعال برمى آمد ، حتما از او هم كمك مى خواست ، ولى چون مى داند از هيچ كس هيچ كارى ساخته نيست ، عرض مى كند : خدايا ! من فقط به تو پناه مى برم ، خداوند سبحان در اين باره مى فرمايد :
(ألا ان الله من فى السموات و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون الله شركاء ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون)؛
هان آن چه در آسمان ها و زمين است ، از آن خدا است و آنان كه غير خدا را شركاى او قرار داده اند ، در واقع جز از ظن خود يارى نجسته اند و به خيال و توهم بى پايه روى آورده اند .
2. نكته ى بسيار مهم ديگرى كه امام عليه السلام به آن توجه داده ، اين است كه تحمل ستم ظالم در مقابل خشم و غضب الهى بسيار آسان تر است . از اين رو ، محفوظ ماندن از نافرمانى خدا خواسته ى اصلى حضرت را تشكيل مى دهد و بدين جهت عرض مى كند : معبودا ، هر پيشامد ناگوارى در كنار غضب تو بسيار كوچك و ناچيز است .
مبناى اين نگرش و تعليم الهى آن است كه در هر برنامه يا مشغله اى فقط خدا و رضاى او است كه براى بندگان از محوريت و اهميت برخوردار است و اصولا ما بيش از همه چيز مبتلا به وظايف بندگى او هستيم ؛ چنان كه در حديث قدسى وارد شده است :
أنا بدك اللازم ؛
من چاره ى غير قابل انفكاك توام و تو در هر حال به من نياز دارى .
بر اين اساس ، امام معصوم عليه السلام در اين دادخواست بر اين نقطه تمركز فرموده است كه خداوند سبحان از راه تفضل ، تحمل جرم ها و ستم هاى ستمگران را كفاره ى گناهان و موجب جلب رحمت بيشتر قرار دهد .
در واقع ، مطلبى كه روح مطهر آن بزرگوار را به خود مشغول داشته ، ظلم و ناامنى از ناحيه ى ظالم نبوده است ، بلكه جلب رأفت و عفو خدا و پناه بردن به حضرت حق از سخط حضرت رب العزه را بايد دل مشغولى اصلى آن حضرت به شمار آورد.
اللهم صل على محمد و آله ، و عوضنى من ظلمه لى عفوك ، و أبدلنى بسوء صنيعه بى رحمتك ، فكل مكروه جلل دون سخطك ، و كل مرزئة سواء مع موجدتك ، اللهم فكما كرهت الى أن أظلم فقنى من أن أظلم ، اللهم لا أشكو الى أحد سواك ، و لا أستعين بحاكم غيرك ، حاشاك ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و عفوت را در حق من ، جبران ظلم او قرار ده و رحمت خود را جايگزين بدرفتارى وى نسبت به من بفرما ، زيرا هر مشكلى در برابر خشم حضرتت ناچيز است و هر مصيبتى در مقايسه با غضب تو آسان مى نمايد . بارالها ! پس هم چنان كه راضى نيستى به من ظلم شود ، مرا از ستم كردن بازدار . پروردگارا ! من شكايت خويش را به احدى جز تو عرضه نمى كنم و از هيچ حكمرانى جز حضرتت كمك نمى طلبم ، هرگز .
درسهاى آموزنده ى اين فراز
1. حضرت سجاد عليه السلام در مقام خوف و رجا چنان محو در خداى خويش است كه از همه چيز روى گردانده است ، تا جايى كه ثواب تحمل ستم كارى و حق كشى هاى ديگران در حق خود را ، فقط عفو خدا از تقصيرها و كوتاهى ها قرار داده است و اين در حالى است كه حضرتش معصوم مى باشد و هرگز كوچك ترين ترك اولى از او صادر نمى گردد .
2. امام زين العابدين عليه السلام با وجود برخوردارى از عصمت تمام و عبوديت محض ، باز هم حفظ و صيانت خود را وابسته به مشيت حق و در دست قدرت قاهره ى حضرت ربوبى مى داند و خود را در اين امر مؤثر و دخيل نمى بيند ؛ از اين رو ، در امور بسيار ساده هم از خداى خود استعانت مى كند كه : خدايا ! مرا حفظ كن كه مبادا از من ظلمى سر بزند . در حالى كه اين امر براى شخص معصوم ظاهرا ناممكن است ، ولى امام عليه السلام مى داند كه استحاله ى آن مستند به اراده ى خدا است .
3. امام عليه السلام در همه ى احوال كسى جز خداى سبحان را مؤثر نمى داند و اين بدان معنا است كه اگر مشكل گشايى از كسى غير از خداوند متعال برمى آمد ، حتما از او هم كمك مى خواست ، ولى چون مى داند از هيچ كس هيچ كارى ساخته نيست ، عرض مى كند : خدايا ! من فقط به تو پناه مى برم ، خداوند سبحان در اين باره مى فرمايد :
(ألا ان الله من فى السموات و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون الله شركاء ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون)؛
هان آن چه در آسمان ها و زمين است ، از آن خدا است و آنان كه غير خدا را شركاى او قرار داده اند ، در واقع جز از ظن خود يارى نجسته اند و به خيال و توهم بى پايه روى آورده اند .
2. نكته ى بسيار مهم ديگرى كه امام عليه السلام به آن توجه داده ، اين است كه تحمل ستم ظالم در مقابل خشم و غضب الهى بسيار آسان تر است . از اين رو ، محفوظ ماندن از نافرمانى خدا خواسته ى اصلى حضرت را تشكيل مى دهد و بدين جهت عرض مى كند : معبودا ، هر پيشامد ناگوارى در كنار غضب تو بسيار كوچك و ناچيز است .
مبناى اين نگرش و تعليم الهى آن است كه در هر برنامه يا مشغله اى فقط خدا و رضاى او است كه براى بندگان از محوريت و اهميت برخوردار است و اصولا ما بيش از همه چيز مبتلا به وظايف بندگى او هستيم ؛ چنان كه در حديث قدسى وارد شده است :
أنا بدك اللازم ؛
من چاره ى غير قابل انفكاك توام و تو در هر حال به من نياز دارى .
بر اين اساس ، امام معصوم عليه السلام در اين دادخواست بر اين نقطه تمركز فرموده است كه خداوند سبحان از راه تفضل ، تحمل جرم ها و ستم هاى ستمگران را كفاره ى گناهان و موجب جلب رحمت بيشتر قرار دهد .
در واقع ، مطلبى كه روح مطهر آن بزرگوار را به خود مشغول داشته ، ظلم و ناامنى از ناحيه ى ظالم نبوده است ، بلكه جلب رأفت و عفو خدا و پناه بردن به حضرت حق از سخط حضرت رب العزه را بايد دل مشغولى اصلى آن حضرت به شمار آورد.
اللهم صل على محمد و آله ، و عوضنى من ظلمه لى عفوك ، و أبدلنى بسوء صنيعه بى رحمتك ، فكل مكروه جلل دون سخطك ، و كل مرزئة سواء مع موجدتك ، اللهم فكما كرهت الى أن أظلم فقنى من أن أظلم ، اللهم لا أشكو الى أحد سواك ، و لا أستعين بحاكم غيرك ، حاشاك ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و عفوت را در حق من ، جبران ظلم او قرار ده و رحمت خود را جايگزين بدرفتارى وى نسبت به من بفرما ، زيرا هر مشكلى در برابر خشم حضرتت ناچيز است و هر مصيبتى در مقايسه با غضب تو آسان مى نمايد . بارالها ! پس هم چنان كه راضى نيستى به من ظلم شود ، مرا از ستم كردن بازدار . پروردگارا ! من شكايت خويش را به احدى جز تو عرضه نمى كنم و از هيچ حكمرانى جز حضرتت كمك نمى طلبم ، هرگز .
درسهاى آموزنده ى اين فراز
1. حضرت سجاد عليه السلام در مقام خوف و رجا چنان محو در خداى خويش است كه از همه چيز روى گردانده است ، تا جايى كه ثواب تحمل ستم كارى و حق كشى هاى ديگران در حق خود را ، فقط عفو خدا از تقصيرها و كوتاهى ها قرار داده است و اين در حالى است كه حضرتش معصوم مى باشد و هرگز كوچك ترين ترك اولى از او صادر نمى گردد .
2. امام زين العابدين عليه السلام با وجود برخوردارى از عصمت تمام و عبوديت محض ، باز هم حفظ و صيانت خود را وابسته به مشيت حق و در دست قدرت قاهره ى حضرت ربوبى مى داند و خود را در اين امر مؤثر و دخيل نمى بيند ؛ از اين رو ، در امور بسيار ساده هم از خداى خود استعانت مى كند كه : خدايا ! مرا حفظ كن كه مبادا از من ظلمى سر بزند . در حالى كه اين امر براى شخص معصوم ظاهرا ناممكن است ، ولى امام عليه السلام مى داند كه استحاله ى آن مستند به اراده ى خدا است .
3. امام عليه السلام در همه ى احوال كسى جز خداى سبحان را مؤثر نمى داند و اين بدان معنا است كه اگر مشكل گشايى از كسى غير از خداوند متعال برمى آمد ، حتما از او هم كمك مى خواست ، ولى چون مى داند از هيچ كس هيچ كارى ساخته نيست ، عرض مى كند : خدايا ! من فقط به تو پناه مى برم ، خداوند سبحان در اين باره مى فرمايد :
(ألا ان الله من فى السموات و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون الله شركاء ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون)؛
هان آن چه در آسمان ها و زمين است ، از آن خدا است و آنان كه غير خدا را شركاى او قرار داده اند ، در واقع جز از ظن خود يارى نجسته اند و به خيال و توهم بى پايه روى آورده اند .
2. نكته ى بسيار مهم ديگرى كه امام عليه السلام به آن توجه داده ، اين است كه تحمل ستم ظالم در مقابل خشم و غضب الهى بسيار آسان تر است . از اين رو ، محفوظ ماندن از نافرمانى خدا خواسته ى اصلى حضرت را تشكيل مى دهد و بدين جهت عرض مى كند : معبودا ، هر پيشامد ناگوارى در كنار غضب تو بسيار كوچك و ناچيز است .
مبناى اين نگرش و تعليم الهى آن است كه در هر برنامه يا مشغله اى فقط خدا و رضاى او است كه براى بندگان از محوريت و اهميت برخوردار است و اصولا ما بيش از همه چيز مبتلا به وظايف بندگى او هستيم ؛ چنان كه در حديث قدسى وارد شده است :
أنا بدك اللازم ؛
من چاره ى غير قابل انفكاك توام و تو در هر حال به من نياز دارى .
بر اين اساس ، امام معصوم عليه السلام در اين دادخواست بر اين نقطه تمركز فرموده است كه خداوند سبحان از راه تفضل ، تحمل جرم ها و ستم هاى ستمگران را كفاره ى گناهان و موجب جلب رحمت بيشتر قرار دهد .
در واقع ، مطلبى كه روح مطهر آن بزرگوار را به خود مشغول داشته ، ظلم و ناامنى از ناحيه ى ظالم نبوده است ، بلكه جلب رأفت و عفو خدا و پناه بردن به حضرت حق از سخط حضرت رب العزه را بايد دل مشغولى اصلى آن حضرت به شمار آورد.
فصل على محمد و آله ، و صل دعائى بالاجابة ، و اقرن شكايتى بالتغيير ، اللهم لا تفتنى بالقنوط من انصافك ، و لا تفتنه بالأمن من انكارك ، فيصر على ظلمى ، و يحاضرنى بحقى ، و عرفه عما قليل ما أوعدت الظالمين ، و عرفنى ما وعدت من اجابة المضطرين ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و دعايم را قرين اجابت فرما و شكايتم را با دگرگونى اوضاع و از بين بردن ظلم همراه ساز . كريما ! مرا با نوميدى از عدل خود مورد آزمايش قرا مده و آن ستمكار را با پيدايش امن و امان مغرور مگردان ، تا بر ظلم من اصرار ورزد و مرا از حقم باز دارد و او را از آن چه به ظالمان وعده داده اى به زودى آگاه ساز و مژده ى اجابت درماندگان را به من ابلاغ فرما.
..................................
دعاى آن حضرت عليه السلام است است درباره ى خود
از دعاهاى آن حضرت است در مقام رضا به داده الهى، آن گاه كه به
و از دعاى امام عليه السلام بود، درباره درخواست كمك نمودن بر پرداخت وام
در اظهار عجز از اداى شكر و سپاس ايزد متعال در مقابل نعم بى شمار
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.