عصيان ، خروج از حد بندگى و آزادى از قيد طاعت حضرت حق است كه خود از نوعى دگرگونى روحى و انحراف از فطرت نخستين انسانى سرچشمه گرفته است ، زيرا نافرمانى خدا ، از قبيل تخلفات ادارى يا خروج از دستور كارفرما نيست ، بلكه تخلف از مقتضاى فطرت و تمام حقيقت انسانى است و خداوند متعال هرگز به خاطر خود ، بر كسى تكليف نفرموده است ، چون او : (غنى عن العالمين) است ، بلكه اگر تكليفى را تعيين فرمود به خاطر مصالح و رشد فردى و اجتماعى انسان است و همان طور كه سوء تغذيه در بدن بسيار مؤثر است و جسم را به فساد كشانده و از درون متلاشى مى كند و بر عكس، سالم بودن تغذيه در رشد بدن تأثير به سزا دارد و آن را از بيمارى و ضعف مصون مى دارد ، نافرمانى خداوند متعال نيز روان انسانى را از فطرت نخستين خود خارج ساخته و به پست ترين مرحله ى حيوانى مى كشاند و در قعر دركات فساد قرار مى دهد .
از اين رو گناه ، خطرى بزرگ است كه انسان خطاكار پس از توبه نمى داند كه آيا اثر آلودگى آن از لوح روح او زدوده شده يا هنوز باقى است ؟ بدين سبب امام عليه السلام نيز در اين دعا ، جاى پرسش را باقى گذارده و به درگاه خداوند عرض مى كند : «اى خداى من ! آيا اقرار به گناه و پشيمانى از آن كافى بوده و موجب نجات شده است يا نه تنها چنين نشده ، بلكه خود مانع اجابت دعا گشته است ؟»
زيرا هر گاه مزاج انسان از طبيعت اوليه ى خود منحرف گردد ، پس از معالجه ، به زودى به حال طبيعى خود باز نمى گردد و نمى تواند هم چون افراد سالم و تندرست حركت كند ؛ مثلا اگر بدن انسان به تب شديد مبتلا شود ، پس از معالجه و قطع تب ، بلافاصله حرارت بدن به 37 درجه – طبيعى ترين وضع خود – برنمى گردد ، بلكه انسان مدت ها با ضعف و نقاهت دست به گريبان خواهد بود . انحراف روح از فطرت الهى نيز چنين وضعى دارد ، زيرا اگر چه توبه روح را از نكبت گناه پاك مى كند ، ولى براى بازگشت به وضعيت فطرى خود بايد در جبران كاستى و كوتاهى خود بكوشد ، چرا كه توبه به منزله ى نوعى عذر خواهى متداول بين مردم نيست ، تا اگر كسى با خطا يا تقصير خود ، ديگرى را ناراحت سازد و سپس از او عذرخواهى كند ، گذشته جبران گردد ، بلكه نقصان وارد بر روح و جان آدمى به سادگى و با صرف پوزش طلبى جبران نمى پذيرد ، بلكه توبه كننده بايد با اعمالى معين به جبران آسيب هاى وارده شده بر روان خود بپردازد ؛ چنان كه اولياى دين كه طبيبان راستين روح انسان هستند ، در ضمن آداب توبه به ما آموخته اند.
......................................