• بخشی از دعای 49
بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
اللغه: اناه: مكث و مهلت.
عجز: قصور از انجام فعل.
وهن: ضعف،
غفلت: سهو،
مداراه: ملاطفت و ملاينت،
ابلغ: واضحتر و روشن تر.
كرم: احسان و گذشت از جانى.
اكمل: نهايت كمال كه فوق او كمال نباشد.
او فى: وفاكننده تر و كاملتر.
اتم: زيادتى در تمام به حدى كه احتياج به چيز خارج نباشد.
بل حرف عطف است و معنى او اثبات جمله مدخول اوست و اگر جمله ى قبلى نفى باشد مانند ما نحن فيه واقع مى شود بين دو حكم ثابت پس اثبات مى كند حكم ما قبلش را و ضد او را به ما بعد اثبات مى كند.
اللغه: اناه: مكث و مهلت.
عجز: قصور از انجام فعل.
وهن: ضعف،
غفلت: سهو،
مداراه: ملاطفت و ملاينت،
ابلغ: واضحتر و روشن تر.
كرم: احسان و گذشت از جانى.
اكمل: نهايت كمال كه فوق او كمال نباشد.
او فى: وفاكننده تر و كاملتر.
اتم: زيادتى در تمام به حدى كه احتياج به چيز خارج نباشد.
بل حرف عطف است و معنى او اثبات جمله مدخول اوست و اگر جمله ى قبلى نفى باشد مانند ما نحن فيه واقع مى شود بين دو حكم ثابت پس اثبات مى كند حكم ما قبلش را و ضد او را به ما بعد اثبات مى كند.
شرح: يعنى نبود مهلت دادن تو از روى عجز و نبود دير نمودن تو از روى سستى و نبود بازداشتن تو از روى سهو و نبود انتظار تو از روى ملاطفت، بلكه از براى اينكه بوده باشد حجت تو واضحتر و كرم تو تمامتر و احسان تو كاملتر و نعمت تو زيادتر.
اللغه: مجد: وسعت در كرم يا عزت و شرف.
يحد: يوصف، كنه: حقيقت و قدر.
اسر: جميع.
التركيب: ذلك اشاره است به جملات گذشته از مظاهره الحجج و ابلاء الاعذار و غيره كه در سابق گذشت، و كلمه ى كان تامه است به معنى وقع، و قول او عليه السلام و لا يزال با تاويل نقل شده است بنابر نقل تا واو حاليه، است تقديرش و الحال انك لاتزال ثابتا ثبوتا ابديا و بنابر نقل يا واو عاطفه است يعنى كل ذلك كان حالا و لا يزال كائنا استقبالا، با در موارد ثلاثه براى ملابست كه متعلق به محذوف حال است از ضمير در افعال مبنى للمفعول تقدير حجتك اجل من ان توصف حالكونها متلبسه بكلها و هكذا در ساير جملات.
شرح: يعنى همه ى اينها بود و تو هميشه بودى و اينها هميشه هست و تو هميشه هستى حجت تو بزرگتر است از اينكه وصف كرده شود به تمامش و بزرگى تو رفيع تر است از اينكه تعريف كرده شود به حقيقت او و نعمت تو زياد
شرح: يعنى نبود مهلت دادن تو از روى عجز و نبود دير نمودن تو از روى سستى و نبود بازداشتن تو از روى سهو و نبود انتظار تو از روى ملاطفت، بلكه از براى اينكه بوده باشد حجت تو واضحتر و كرم تو تمامتر و احسان تو كاملتر و نعمت تو زيادتر.
اللغه: مجد: وسعت در كرم يا عزت و شرف.
يحد: يوصف، كنه: حقيقت و قدر.
اسر: جميع.
التركيب: ذلك اشاره است به جملات گذشته از مظاهره الحجج و ابلاء الاعذار و غيره كه در سابق گذشت، و كلمه ى كان تامه است به معنى وقع، و قول او عليه السلام و لا يزال با تاويل نقل شده است بنابر نقل تا واو حاليه، است تقديرش و الحال انك لاتزال ثابتا ثبوتا ابديا و بنابر نقل يا واو عاطفه است يعنى كل ذلك كان حالا و لا يزال كائنا استقبالا، با در موارد ثلاثه براى ملابست كه متعلق به محذوف حال است از ضمير در افعال مبنى للمفعول تقدير حجتك اجل من ان توصف حالكونها متلبسه بكلها و هكذا در ساير جملات.
شرح: يعنى همه ى اينها بود و تو هميشه بودى و اينها هميشه هست و تو هميشه هستى حجت تو بزرگتر است از اينكه وصف كرده شود به تمامش و بزرگى تو رفيع تر است از اينكه تعريف كرده شود به حقيقت او و نعمت تو زياد
تر است از آنكه شمرده شود به تمامش و احسان تو بيشتر است از آنكه شكر كرده شود بر كمتر او.
تر است از آنكه شمرده شود به تمامش و احسان تو بيشتر است از آنكه شكر كرده شود بر كمتر او.
............................
دعاى آن حضرت عليه السلام است براى درخواست حسن عاقبت
از دعاهاى آن حضرت است آن گاه كه عافيت و شكر بر آن را از
و از دعاى امام عليه السلام بود، در درود بر نگهداران عرش الهى و هر
̶ اى خداى من ما بندگان تو از وساوس و فساد شيطان و مكر
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.