بود از دعاى آن بزرگوار در طلب نمودن عفو و رحمت خوب بود كه عنوان دعا ذكر شود كه بود دعاى آن امام والامقام در كيفيت طلب نمودن عفو و رحمت چنانكه فقرات دعاء بر آن شهادت دهد.
كسر: شكستن.
شهوت: ميل
محرم و ماثم: مى شود مصدر ميمى باشند يعنى حرام و گناه نمودن و مى شود اسم مصدر مكان بوده باشند لكن به معنى اسم چيزى كه به او حرام و گناه تعلق مى گيرد و از و ازوزيت به معنى منع و صرف.
اللغه: نيل رسيدن.
حظر: منع.
هتك: دريدن.
حجز: مانع شدن.
ظلامه: مظلمه.
و لا تقفه: از وقف به معنى اطلاع.
المام: نزول. ادبار: ضد اقبال.
كشف: هويدا نمودن.
قوله: فاغفر: يعنى بيامرز از براى او آنچه نازل شد بر او از جانب من و عفو كن از او آنچه را كه ادبار نموده است از جانب من يا اينكه برده است او را از من و مطلع نساز يا نگه دار او را.
سماحه: جوانمردى.
ازكى: از زكى پاكيزه.
صلات: از صله يعنى عطاء و بخشش.
سعد: خوشبختى از اين كلام شريف چنان فهميده مى شود كه صدقه و صله منحصر به اعطاى مال نيست بلكه حقى برداشتن يا ثابت نمودن است
اللغه: نيل رسيدن.
حظر: منع.
هتك: دريدن.
حجز: مانع شدن.
ظلامه: مظلمه.
و لا تقفه: از وقف به معنى اطلاع.
المام: نزول. ادبار: ضد اقبال.
كشف: هويدا نمودن.
قوله: فاغفر: يعنى بيامرز از براى او آنچه نازل شد بر او از جانب من و عفو كن از او آنچه را كه ادبار نموده است از جانب من يا اينكه برده است او را از من و مطلع نساز يا نگه دار او را.
سماحه: جوانمردى.
ازكى: از زكى پاكيزه.
صلات: از صله يعنى عطاء و بخشش.
سعد: خوشبختى از اين كلام شريف چنان فهميده مى شود كه صدقه و صله منحصر به اعطاى مال نيست بلكه حقى برداشتن يا ثابت نمودن است
چنانچه در بعضى از روايات وارد است كه سنگى يا كلوخى يا خارى را از راه مسلمانان دفع نمودن صدقه است بلى اين جوان مردى كه در فقره ى عبارت دارد يك مطلبى است كه حقيقت انسان از مظلمه درگذرد از اينكه برادر دينى او است خواه خدا چيزى به او بدهد يا نه نه اينكه عفو مى كنم به شرط عفو خدائى اين نحو عفو جوانمردى نيست بلكه آنچه ذكر شد او خواهد سبب نيكبختى و نجات هر يك شد.
...........................