• بخشی از دعای 49
اللغه: وقف از وقوف اطلاع.
حدود و حد: مرتبه ى از مراتب است كه به او تميز داده شود شى ء از شى ء غير خود.
وظيفه و توظيف: به معنى چيزى كه برسد و رسانيدن بلوغ و تبليغ.
اللغه: وقف از وقوف اطلاع.
حدود و حد: مرتبه ى از مراتب است كه به او تميز داده شود شى ء از شى ء غير خود.
وظيفه و توظيف: به معنى چيزى كه برسد و رسانيدن بلوغ و تبليغ.
اركان: جمع ركن و آن چيزى است كه قوام شى ء به واسطه ى آن است.
يعنى: اى خداى من رحمت فرست بر محمد و آل او و واقف نما در اين ماه به اوقات نمازهاى پنجگانه به حدود آن آن چنان حدودى كه تو تحديد فرمودى، و واجبات آن آن چنان واجباتى كه تو واجب نمودى و سنن آن چنانى كه تو قرار دادى، و در اوقات آن چنانيكه تو وقت قرار دادى، نازل فرما ما را در نماز به منزله ى كسى كه رسيده باشد مر منزلهاى آن را و حافظ هستند اركان و قوايم آن را جاى آورنده اند مر آن را در وقتها بر طريقه ى بنده ى تو و پيغمبر رحمت تو، رحمت تو بر او و بر آل او در ركوع آن و سجود آن و جميع زيادتى آن بر طهارت تمام و كامل و بر خشوع آشكار و ابلغ خضوع.
بدان كه چنانكه صلوات خمس افضل واجبات است بعد از اسلام و اركان شرايط و حدود آن همه ازيد از همه است چنانكه از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه نماز را چهار هزار حد است يعنى از احكام واجبه و مستحبه و لذا تعبير از آن به عمود دين شده.
اركان: جمع ركن و آن چيزى است كه قوام شى ء به واسطه ى آن است.
يعنى: اى خداى من رحمت فرست بر محمد و آل او و واقف نما در اين ماه به اوقات نمازهاى پنجگانه به حدود آن آن چنان حدودى كه تو تحديد فرمودى، و واجبات آن آن چنان واجباتى كه تو واجب نمودى و سنن آن چنانى كه تو قرار دادى، و در اوقات آن چنانيكه تو وقت قرار دادى، نازل فرما ما را در نماز به منزله ى كسى كه رسيده باشد مر منزلهاى آن را و حافظ هستند اركان و قوايم آن را جاى آورنده اند مر آن را در وقتها بر طريقه ى بنده ى تو و پيغمبر رحمت تو، رحمت تو بر او و بر آل او در ركوع آن و سجود آن و جميع زيادتى آن بر طهارت تمام و كامل و بر خشوع آشكار و ابلغ خضوع.
بدان كه چنانكه صلوات خمس افضل واجبات است بعد از اسلام و اركان شرايط و حدود آن همه ازيد از همه است چنانكه از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه نماز را چهار هزار حد است يعنى از احكام واجبه و مستحبه و لذا تعبير از آن به عمود دين شده.
ارحام جمع رحم يعنى خويشان و قومان و آنكه ما بين تو و او در يك نسب جمع باشد يا اينكه عرف او را خويش بگويند اگر چه دور باشد در نسب صله ى او واجب است نظر به او تعبير وارده نه اينكه قطع حرام باشد نه اينكه صله واجب باشد چنانچه گاهى توهم شود مراد به صله وصل و پيوند است و او عبارت است از نيكوئى و احسان نمودن و تفضل به حال او نمودن و حوائج او جاى آوردن
لكن اين در صورتى است كه در يك بلد باشند يا نزديك به هم و اما در بلاد بعيد واجب است كه مسافرت نمايد به سوى خويش خود و لكن احوط ترك مراسله و كتابت ننمايد.
...................