بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه :
وظائف يك مسلمان :
عدل گستر باشيد.
خشم خود را فرو خوريد.
فتنه
- تــازه ها
- متن دعا
- فراز صحیفه
آمار بازدید
درخواست آمرزش از گناهان، بخش پانزدهم
انتحاب: گريه بلند نمودن.
انتشار: پراكنده شدن يا انتفاخ نمودن.
انخلاع: دو تا شدن و باز شدن. تفقاء: درآمدن، رماد: خاكستر و مراد در اين مقام رنگ رماد است يا كنايه از آب گرم.
يعنى: اى خداى من اگر گريه نمايم تا اينكه بريزد اطراف دو چشم من و زارى نمايم تا اينكه قطع و بريده شود صوت من، و به ايستم از جهت عبادت تو تا اينكه ورم كند دو قدم من، و ركوع نمايم از براى تو تا اينكه دو تا شود كمر من، و سجده نمايم از براى تو تا اينكه به درآيد دو حدقه ى چشم من و بخورم گل زمين را در تمام عمرم، و بياشامم آب گرم ناصاف را در روزگارم، و تو را
ياد نمايم در اثناى اين امور تا اينكه گنگ و لال شود زبان من پس از آن چشمم را جانب آسمان بلند كنم از روى خجالت و شرمسارى از تو نخواهم سزاوار شد محو هيچيك از بديهاى خود را.
تنبيه: نه اينكه اين كلام از امام عليه السلام مبالغه و اغراق باشد بلكه حقيقت واقع است زيرا كه نظر به جلال و كبريائى او آن است كه هيچ معصيت واقع نشود اگر چه از براى معاصى جابر و كفاره و توبه مقرر شده است اين است كه حضرت اميرالمومنين (ع) كه مى فرمايد: كه نظر منما به كوچكى معصيت بلكه نظر نما كه عصيان كه كردى.
اللغه: استيجاب: سزاوار و مستحق گرديدن.
تغمد: يعنى پوشيدن قوله (ع) فان ذلك علت است از براى عدم استحقاق محو سيئه قوله اذ كان تا آخر علت علت است.
يعنى: اول عصيان من تو را جزايم آتش بود لكن تفضل تو باعث مى شود كه از من درگذرى يعنى در هنگامى كه سزاوار باشم آمرزش تو را كه از من درگذرى.
يعنى: اگر بودى كه بيامرزى مرا در هنگامى كه سزاوار باشم من آمرزش تو را و عفو نمائى تو مرا در هنگامى كه مستحق شوم عفو تو را پس به درستى كه اين واجب و لازم نيست بر تو از براى من به استحقاق و سزاوارى و نيستم من از اهل آن به طريق سزاوار بودن مر آن زيرا كه سزاى من از تو در اول معصيت من تو را آتش بود.
.............................
دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه ماه رمضان
از دعاهاى آن حضرت است در اشتياق به درخواست آمرزش از خداوند (جل جلاله)
و از دعاى امام عليه السلام بود، در دور نمودن مكر دشمنان و بازگرداندن
̶ اى خدائى كه عجائب عظمت و جلالش را حد و نهايت نيست درود