تولى: مباشر شدن و اعانت نمودن و كفيل شدن.
نجح: به تقديم نون بر جيم و جيم بر حاء برآوردن حاجت.
سئول: بالضم و سكون العين از فعل به معنى مفعول يعنى اعانت كن مرا به جاى آوردن حاجت من و رسيدن خواسته ى من پيش از اينكه زائل شوم از اين جايگاهم.
با: در قوله (ع) بتيسير از براى ملابسه است متعلق به نجح.
حسن تقدير: عبارت است از ايجاد اشياء بر وفق حكمت و مصلحت به حيثيتى كه اگر خلاف او شود مختل شود.
يعنى: به سبب آسان نمودن تو از براى من مشكل و صعب را و خوبى تدبير تو از براى من در تمام كارها.
نما: زيادتى.
ابد: روزگار. امد: آخر.
يعنى: رحمت بفرست بر محمد و آل او رحمتيكه هميشه زياد شونده ى است و قطع نشود زمان او و نهايت نباشد عاقبت و انجام او را.
و بگردان صلوات را يارى از براى من و سبب از براى برآمدن مطلوب و خواستن من به درستى كه تو وسعت دهنده و با كرم و بخششى.
.................................