• بخشی از دعای 20
- عدل گستر باشید.
- خشم خود را فرو خورید.
- فتنهها و خصومت را خاموش
در اين فراز ، امام معصوم عليه السلام پس از آن كه توجه خدا را از محضر ربوبى درخواست مى كند ، عواقب سوء و جبران ناپذير اتكاى به غير را بيان مى نمايد . با در نظر داشتن محدوديت ، قدرت ، آگاهى و ضعف طبيعى شخصيت ديگر انسان ها ، بسيار عادى مى نمايد كه در صورت درخواست چيزى از آنان صورت درهم بكشند و در مقام بخشايش ، كم بگذارند و منت نهند . اين بدان جهت است كه رفتار انسان ها غالبا خالى از منافع شخصى و اغراض فردى و گروهى نيست و چه بسا با خود بزرگ بينى و تحقير ديگران همراه است و هم از اين روى ، بخشش ها كمتر با خلوص انجام مى گيرد ؛ بدين جهت ، قرآن كريم مى فرمايد :
(لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الأذى)؛
صدقه هاى خود را با منت گذارى و آزار باطل و بى اثر نكنيد .
نيز در دعا مى خوانيم :
لا تكلنى الى الناس فيرفضونى ؛
مرا به مردم وا مگذار ... تا رهايم كنند .
نيز در كتاب شريف كافى روايتى آمده است كه «ابن ابى يعفور» - شاگرد بزرگ حضرت سجاد عليه السلام – نقل مى كند كه ديدم امام صادق عليه السلام دو دست خود را به طرف آسمان بلند كرده بود و اشك از اطراف گونه هايش با سرعت سرازير بود و مى فرمود :
رب لا تكلنى الى نفسى طرفة عين أبدا ؛
پروردگارا ، مرا هيچ گاه حتى به اندازه ى يك چشم بر هم زدن ، به خودم وامگذار.
«ابن ابى يعفور» در حالى كه از آن چه ديده بود ، بهت زده مى نمود ، از امام صادق عليه السلام خواست كه علت اين انقلاب درونى را بيان نمايد . امام صادق عليه السلام فرمود : «اى ابن ابى يعفور ! خدا لحظه اى يونس پيامبر را به خود واگذار كرد و او در آن لحظه ترك اولايى مرتكب شد كه مستوجب محبوس شدن در شكم ماهى گرديد.»
اعتماد به خدا و به نفس
چه خوب است كه امت اسلامى با اين دعاها مأنوس شوند و به مضامين دقيق آن آشنا گردند و درس بگيرند و زندگى را بر اساس تعاليم امامان هدايت گر عليهم السلام پى ريزى كنند كه عزت ، شرافت و تعالى روح در سايه ى اين معارف دستى يافتنى است و به راستى كه فرد مؤمن و متكى به خدا ، در مقابل هيچ گرفتارى زانو نمى زند و در گرفتارى ها نمى لغزد و دست حاجت به سوى هيچ كس دراز نمى كند و خود را به هيچ كس محتاج نمى بيند .
اين غناى روحى كه در روان شناسى «اعتماد به نفس» خوانده مى شود و از عظيم ترين پايه هاى رشد شخصيت انسانى به حساب مى آيد ، حضرت سجاد عليه السلام در سايه ى اعتماد و توكل به خدا قابل دستيابى مى داند . آثار اين توكل در پى ريزى شخصيت انسان و پيدايش شاكله ى متين و استوار از روح و جان آن چنان است كه هرگز با راه كارهاى مورد توصيه روان شناسى نوين قابل مقايسه نيست ، زيرا اين تكنيك هاى علمى نتيجه اى محدود دارد و هرگز از چارچوب وجود فراتر نمى رود ؛ يعنى بر فرض تأثير در ساختار وجودى او ، دامنه ى آن تأثير محدود به حيطه ى وجودى فرد خواهد بود ، ولى توكل فرد به خدا و اعتماد روحى و قلبى به حضرت ربوبى ، فرد را به بى نهايت وصل مى كند و از او جهانى به مراتب بزرگ تر از اين كيهان مشهود مى سازد .
طبق نقل قرآن كريم و تاريخ پيامبران عليهم السلام گاهى به صورت فردى در مقابل قدرتمندترين جباران عالم ايستادگى مى كردند و عاقبت هم پيروزمندانه صفحه ى تاريخ را روشن مى كردند ؛ در تاريخ آمده كه «ابوطالب» به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله عرض كرد : تو به تنهايى ، با نداشتن پول و آذوقه و افراد چگونه در مقابل آن همه مردم قرار مى گيرى و چگونه موفق خواهى شد ؟ ولى تاريخ نشان داد كه فرد به تنهايى مى تواند با اتكا به قدرت لايزال حق سبحانه بر همه ى قدرت هاى اهريمنى پيروز شود .
جناب «ابوطالب» ، پيامبر گرامى اسلام را فاقد اسباب و افزار ظاهرى مى انگاشت ، اما عاقبت پى برد كه تمامى ادوات و افزارهاى جنگى و مالى در مقابل عزم آن پيامبر اولوالعزم كوچك و غيرقابل اعتماد است ؛ از اين رو ، امام عليه السلام فرمود : «ان وكلتنى الى نفسى عجزت عنها.» ؛ يعنى اگر من خودم باشم و تو كمك كارم نباشى ، عاجز و درمانده خواهم بود .
فبفضلك – اللهم – فأغننى ، و بعظمتك فانعشنى ، و بسعتك فابسط يدى ، و بما عندك فاكفنى ؛
خدايا ! به فضل خود توانگرم گردان و به عظمت خود مرا نگاه دار و به خوان گسترده ى رحمتت به من گشايش و آسايش ببخش و به آن چه در خزاين غيبت هست ، نيازهاى مرا برآورده فرما .
بى نيازى مطلق در سايه ى اميد به فضل و عظمت خدا
حضرت در اين جا ، غنا و عظمت واقعى را به امت شناسانده است . برخى بر اين باورند كه با داشتن مال و مقام مى توان بى نيازى را به دست آورد يا آن كه مى توان با عدة و عده به جاه و مقام دست يافت ، ولى چه بسيار توان گرانى كه به واقع محتاج ترند ؛ درست مانند كسى كه مى خواهد تشنگى را با آب شور و تلخ برطرف كند ، كه هر چه بيشتر آب بخورد ، شدت عطش در وجودش فزونى مى يابد تا آن كه جان خود را ببازد و چه بسا انسان با پيوستن به اين و آن ، تلاش مى كند تا خواسته هاى خود را برآورد ، غافل از آن كه برآيند جمع هزاران ضعف و سستى ، چيزى جز فتور و ناپايدارى نيست . نقطه ى اتكا بايد قابل اعتماد و غيرقابل زوال باشد ؛ از اين رو ، امام سجاد عليه السلام در اين فراز مى فرمايد : اگر مى خواهيد به غناى مطلق و عظمت تمام نايل شويد ، بايد به فضل خدا و به عظمت او پناه بريد .
هم از اين رو ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر قريش خورشيد و ماه را از آسمان به زمين كشيده و در دستم قرار دهند ، من دست از وظيفه ى ربانى و ايده ى الهى خود برنمى دارم.»
آرى ، فقط خدا و هر كس كه به او وابسته است ، پيروز خواهد بود و عناصرى چون طلا و نقره هرگز قدرت و شخصيت به دنبال نمى آورند ؛ بايد در پى چيزى بود كه داراى عظمت و قدرت ذاتى است و مى تواند انسان را اشباع كند و او را به درجات فوق تصور برساند و چه بسا زر و زور غيرمعقول كه انسان را از درجه ى انسانيت ساقط كرده و به سر حد پست ترين حيوانات تنزل داده است . سيدالشهدا عليه السلام در بغرنج ترين موقعيت خود فرمود :
ان الدعى بن الدعى قد ركز بين اثنتين، بين السلة و الذلة، هيهات منا الذلة؛
ناپاك فرزند ناپاك مرا بين دو چيز ؛ كشته شدن يا پذيرش و ذلت ، محصور ساخته است ؛ غافل از آن كه گرد ذلت هرگز به دامن ما نمى نشيند !
در ماجراى شهادت «مسلم بن عقيل» «ابن زياد» ، «محمد بن اشعث» را چنين سرزنش مى كند كه خدا مرگتان دهد از دست يك نفر فرار مى كرديد كه هيچ گونه عده و عده اى نداشت ؟! او در جواب مى گويد : سنگ در زير دندانت باد !؟ تو خيال كردى كه ما با بقال هاى كوفه جنگيديم ، ما با كسى در نبرد بوديم كه اگر گرفتار مى شديم ، ما را خرد مى كرد و هيچ چاره اى جز فرار يا اجتماع بر كشتن او نداشتيم .
آرى ! قرآن بهتر از همه فرموده است : (ولله العزة و لرسوله و للمؤمنين)؛ يعنى عزت فقط از آن خدا و رسول او و مؤمنان وابسته به خدا مى باشد و ساير افراد خوار و اسير ديگران يا اسير نفس و هواهاى شيطانى خودو ابليس هاى همانند خود مى باشند و از آزادگى و آزاد مردى بويى نبرده اند .
اللهم صل على محمد و آله ، و خلصنى من الحسد ، و احصرنى عن الذنوب ، و ورعنى عن المحارم ، و لا تجرئنى على المعاصى ، و اجعل هواى عندك ، و رضاى فيما يرد على منك ، و بارك لى فيما رزقتنى و فيما خولتنى و فيما أنعمت به على ، و اجعلنى فى كل حالاتى محفوظا مكلوءا مستورا ممنوعا معاذا مجارا ؛
خدايا ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و مرا از حسد رها كن و از گناهان بازدار و به محرمات بى رغبتم ساز و بر گناهان دليرم مگردان و ميلم را به سوى خود و خشنودى ام را در مقدرات خود قرار ده و آن چه به من كرامت فرموده و روزى ام گردانيده اى و از نعمت خود ارزانى داشته اى ، گوارايم گردان و مرا در هر حال از بلاها و سختى ها ، مصون و محفوظ و پوشيده و نگاه دار و در حفظ و پناه خود قرار ده .
امام على بن الحسين عليهماالسلام در اين دعا به چند مسئله ى بسيار مهم اشاره فرموده است كه هر كدام از اصول حيات انسانى است .
2. حسد و پيامد آن
مسئله ى نخست عبارت است از بيزارى از حسد و گناهان و پناه به خدا از پرده درى و تجرى بر گناهان . هر كدام از اين امور آفتى است كه تباهى و تيره بختى به دنبال مى آورد ؛ مثلا حسد يكى از صفات رذيله اى است كه زيان آن قبل از هر كس متوجه خود شخص حسود مى شود . گاه ديده شده است شخص حسود – مانند شخص تب دارى كه سوخت و ساز درون سلولى بافت هاى بدنش چندين برابر شده و بسيارى از بافت ها آسيب ديده و عمل كردشان مختل شده است – دچار آشفتگى فزاينده ى ذهنى مى گردد ؛ به گونه اى كه تمام سطوح ادراكى و عاطفى شخصيت وى درگير خنثاسازى يا شبيه سازى رفتار فرد مورد حسد مى شود و مجالى براى تصميم گيرى صحيح نمى گذارد . از اين رو ، در روايت آمده است :
الحسود لا يسود ؛
حسود هرگز به سيادت و آقايى نمى رسد .
سر اين مطلب آن است كه حسود عجولانه به كارهاى نابخردانه دست مى زند .
در روايت ديگر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد شده است :
ان الحسد يأكل الايمان كما يأكل النار الحطب ؛
حسد ، ايمان را مى سوزاند همانند آتشى كه هيزم را نابود مى كند .
البته گاهى پيدايش حسد اختيارى نيست ، ولى دستور اكيد آن است كه نبايد به فرمان نفس در حال حسد اعتنايى نمود .
2. ارتكاب گناه و آثار آن
نيز امام سجاد عليه السلام در اين فراز ، از گناهان به خدا پناه برده است ، زيرا بر حضرتش كه طبيب روح است ، پوشيده نيست كه گناه كار ، به شدت بيمار و از سلامت نفس به دور و از رحمت بى دريغ حضرت حق محروم است . وجدان فرد معصيت پيشه – مانند بيمارى كه بدنش در اثر بيمارى مزمن و دير پا نسبت به عفونت ها و انحراف مزاج ، به نوعى غير حساس شده و از پرهيز و تداوى دست برداشته است – نسبت به زشتى و پليدى گناهان ، واكنش منفى نشان نمى دهد ؛ از اين رو ، با گستاخى و بى باكى به هر جنايتى دست مى زند .
امام عليه السلام از جرأت بر معاصى و عادى دانستن خطا و گناه نيز به خداوند متعال پناه برده است كه اين حالت ، اميد نجات را به نوميدى تبديل مى كند و تجرى و بى باكى ، غضب و خشم الهى را به دنبال مى آورد .
3. درخواست مقام رضا
مسئله ى سوم ، درخواست مقام رضا است ؛ امام زين العابدين عليه السلام از خدا درخواست نموده است كه مقام رضا و تمكين را به او عطا فرمايد كه بالاترين مقام ممكن براى بشر است . حضرت موسى عليه السلام به خداوند متعال عرض كرد : خداوندگارا ! به من دستورى ابلاغ فرما كه با انجام آن ، خشنودى و رضاى تو را جلب كنم . وحى آمد كه از عهده ى آن برنخواهى آمد ، حضرتش به سجده و زارى افتاد تا آن كه از عرش الهى نويد آمد كه اى موسى ! رضاى من ، در رضاى تو به قضاى من نهفته است . به همين جهت ، امام معصوم عليه السلام درخواست نموده است : «و اجعل هواى عندك و رضاى فيما يرد على منك.»
4. درخواست نعمت هاى گوارا
حضرت سجاد عليه السلام گوارا بودن موهبت هاى ربوبى و خوش عاقبت بودن برخوردارى از آنها را از درگاه احدى درخواست نموده است ، زيرا گاه مال و مكنت ، نقش عامل سيه روزى و براندازى را در زندگى فرد بازى مى كند ؛ از اين رو ، مردم مى گويند اگر فلانى ماشين نداشت ، تصادف نمى كرد . يا فلانى اگر ثروت مند نبود ، به فلان عمل دست نمى زد ، يا اگر از اين جاه و مقام برخوردار نبود ، كشته نمى شد . به اين دليل ، امام عليه السلام از خداوند متعال خواسته است كه با خاطر آرام از نعمت هاى او استفاده كند ، زيرا اگر عافيت با نعمت هاى الهى همراه نباشد ، انسان از آن همه كرامت ها و عطاها طرفى نخواهد بست .
3. درخواست حفظ آبرو و سلامتى
حضرت زين العابدين عليه السلام از حضرت حق خواسته است كه او را در حصن خود قرار دهد ؛ به طورى كه آبروى او در امان و سلامتى وى تضمين شده باشد و در امان و پناه خدا جاى گيرد . نفس انسانى آن گاه از آرامش و طمأنينه برخوردار خواهد شد كه خود را در دژى محكم بيابد و گزند و ناامنى را از خويش دور ببيند . امام هم در اين راستا درخواست نموده است كه با عنايت ربوبى از بلاها محفوظ و از خطرها پوشيده بماند و در برابر آسيب ها و نامرادى هاى زندگى صيانت و حفاظت كامل داشته باشد . به راستى كه آسايش در زندگى فقط در سايه ى ثروت و مال و قدرت ، فرا چنگ نمى آيد ، بلكه هزاران سبب دارد كه ثروت و قدرت تنها بخشى از آنها است ، اما بسيارى از مردم مى پندارند كه در پناه ثروت و قدرت ، همه چيز فراهم است ؛ از اين رو ، با سرعت هر چه تمام تر به سوى كسب قدرت و ثروت روان اند ، اما پس از سعى بى حاصل درمى يابند كه عمرى را در مقدمات زندگى طى كرده اند و هرگز به خود زندگى نرسيده اند .
اللهم صل على محمد و آله ، و اقض عنى كل ما ألزمتنيه و فرضته على لك فى وجه من وجوه طاعتك ، أو لخلق من خلقك و ان ضعف عن ذلك بدنى ، و وهنت عنه قوتى ، و لم تنله مقدرتى ، و لم يسعه مالى و لا ذات يدى ، ذكرته أو نسيته ؛
بار الها ! بر حضرت محمد و خاندان او درود فرست و آن چه را كه بر عهده ى من گذاشته اى ، خواه طاعت خودت يا خدمت گذارى يكى از بندگانت ، توفيق عمل بدان را به من كرامت فرما و برائت عهده ى مرا مقرر نما ، اگر چه تنم از آن ناتوان و قدرتم بر آن اندك باشد و در وسع من نباشد يا دست و دستمايه ام بدان پايه نرسد ، چه آن تكليف را به ياد داشته باشم و چه فراموش كرده باشم.
............................
دعاى آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه
از دعاهاى آن حضرت است در اعتراف به گناه و درخواست توبه و بازگشت به
و از دعاى امام عليه السلام بود، در ياد كردن توبه و درخواست نمودن آن
̶ اى خدائى كه ذكرش (در دلها) فخر و شرافت اهل ذكر است (زيرا هر
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۸ - فراز ۲۰
وَ أَسْتَهْدِيكَ، فَصَلِّ عَلَى
بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 تاسیس گردید.
امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.